ارزیابی جشنواره فجر از منظر هنرمندان موسیقی

«تاریخ مصرف جشنواره موسیقی فجر تمام شده است»

علی مغازه‌ای ـ کارشناس موسیقی ـ در نقدی نسبت به جشنواره موسیقی فجر می‌گوید: اینکه هر ساله بودجه‌ای برای برگزاری جشنواره موسیقی فجر در نظر گرفته می‌شود و مسئولان و مدیران دولتی موسیقی وظیفه دارند این بودجه را با هدفی از پیش تعیین شده هزینه کنند، یک نوع رفع تکلیف و سلب مسئولیت در قبال بودجه فرهنگی و هنری کشور است.

او تاکید می کند: امروز دیگر لازم و ضروری است برای این بودجه برنامه‌ریزی مجدد صورت بگیرد و همزمان تلاش شود وفاق و آشتی با تمام هنرمندان ایجاد شود؛ زیرا تاریخ مصرف جشنواره موسیقی فجر تمام شده و دیگر باید به یک مدل و ساختار جدید اندیشیده شود.

هنرمندان درجه یک سال‌هاست با جشنواره موسیقی فجر میانه‌ای ندارند

این کارشناس موسیقی در گفت وگو با ایسنا، درباره ارتباط برقرار نکردن هنرمندان مطرح موسیقی با جشنواره موسیقی فجر اظهار می‌کند: هنرمندان برجسته و درجه یک موسیقی سال‌هاست با جشنواره موسیقی فجر میانه‌ای ندارند؛ زیرا این جشنواره علاوه بر اینکه همواره تحت سلطه افکار و عقاید برخی مدیرانی بوده که معمولا دانش و تخصص مناسبی در زمینه موسیقی ندارند، همزمان تحت سیطره دیدگاه‌های خاصی نیز بوده است و هرگز یک رویداد هنری صرف نبوده است. رویدادهای موسیقی در ایران که با عنوان جشنواره شناخته می‌شوند و معمولا دولت متولی آنها است، یا مناسبتی هستند یا مانند همین جشنواره فجر در فصل و زمان مناسبی اجرا نمی‌شوند و از کیفیت و اقتضاهای لازم جهت اجرا برای مخاطب و شنونده‌ آگاه بهره‌ای ندارند. این جشنواره‌ها عملا به یک نوع رفع تکلیف یا انجام وظیفه برای مدیران دولتی با ریخت‌وپاش‌ها و باندبازی‌های گروهی و جناحی بدل شده‌اند تا اینکه یک رویداد هنری و فرهنگی باشند.

او ادامه می‌دهد: واقعیت این است که سال‌ها پیش یک روز عده‌ای تصمیم گرفتند که در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، برنامه‌هایی در حوزه‌ فرهنگ و هنر اجرا شود؛ لیکن از آن زمان گویا الزام و اجبار یا حکم لازم‌الجرایی وجود دارد که این جشنواره‌ها باید دقیقا با همان منطق، شیوه و در همان زمان برگزار شوند؛ در حالی که این دیدگاه درست نیست.

وی با بیان اینکه «بزرگترین رویدادها و فستیوال‌های هنری جهان همواره در حال تغییر و تحول در شیوه‌ها و اهداف هستند»، معتقد است: مدیران کشور و وزارت ارشاد، با هدف جلوگیری از زیان مالی و آبرو و اعتباری خود و هنرمندان یک بار بیایند با شهامت برای تعطیلی این جشنواره اقدام کنند و برای این هدف ملی با هر کسی و هر مقامی که لازم است مذاکره کنند و اگر هم لازم می‌دانند، درست در همان دهه فجر برنامه‌های موسیقایی داشته باشند، بهتر است رویدادی طراحی کنند که در آن روزها، مثلا  ۱۰ نمونه اجرای سمبلیک با حضور علاقه‌مندان، برگزار شود؛ نه اینکه بخواهند هنرمند را مجبور به حضور در یک جشنواره‌ شلوغ و آشفته و درهم‌پاش کنند. تجربه نشان داده مسئولان کت‌وشلواری جشنواره‌های دولتی در جلب هنرمندان درجه یک و شناخته شده توفیقی ندارند. پس باید قبول کنند که این رویداد یک اشتباه است و تکرار آن دیگر کافی است. وقتی کسی یک اشتباه را مدام تکرار کند، دیگر باید در هدف و صداقت او تردید کرد.

مغازه‌ای با بیان اینکه جشنواره موسیقی فجر دیگر یک رویداد هنری نیست، اظهار می‌کند: با هزینه‌ای که صرف این جشنواره می‌شود می‌توان برنامه‌های خیلی خوب، منسجم و پرثمری را در طول سال برای موسیقی طراحی و اجرا کرد. اینکه در جشنواره اصرار دارند از کلیه ژانرهای موسیقی اجراهای موفقی هم داشته باشند، نتیجه آن است که در یک هفته برنامه‌های فشرده‌ و خسته کننده‌ای اجرا می‌شود که حتی علاقه‌مندان نیز نمی‌توانند آنگونه که دوست دارند و سر فرصت از برنامه‌ها دیدن کنند.  

سی وششمین جشنواره موسیقی فجر

او در ادامه خاطرنشان می کند که «امسال بیشتر هنرمندانی که در جشنواره شرکت کردند راضی نبودند» که از او سوال می کنیم «پس چرا وقتی با آنها تماس می‌گیریم نقد خود را بیان نمی‌کنند؟» و این کارشناس موسیقی پاسخ می دهد: زیرا از عواقب صحبت خود می‌ترسند. زمانی که هنرمندان مطرح شرکت نمی‌کنند، به این معنا است که این جشنواره را قبول ندارند. جوانترها نیز که شرکت می‌کنند از سر ترس یا نگرانی از آینده است که بعدا مانع مجوز کار و فعالیت آنها نشوند. به همین علت هنرمند مجبور است که سکوت اختیار کند که البته حق هم دارند؛ زیرا جوان هستند و جویای نام و حتی اگر نامدار هم باشند نیاز دارند فضا و امنیتی برای ادامه فعالیت خود داشته باشند.

مغازه‌ای اضافه می‌کند: از آنجا که کلیه فعالیت هنرمندان موسیقی به نهادی همانند دفتر موسیقی مرتبط است، هنرمندان ترجیح می‌دهند سکوت کنند تا اینکه با نقد خود باعث شاکی شدن کسی در دفتر موسیقی شوند که در نتیجه با ایجاد مانع برای فعالیت خود روبرو شوند. از طرفی همیشه دیده‌ایم اگر دفتر موسیقی مدیرانش گه گاهی تغییر می‌کنند، رفتار سازمانی به همان صورت است و اگر بدتر نشود هیچ تغییر رویکردی در نظام اداری و اجرایی حاصل نمی‌شود. همیشه دیدگاه‌ها از پیش تعیین شده و دارای محتواهای تبعیض آمیز هستند؛ به گونه‌ای که مثلا انگار معتقد هستند زنان ربطی به موسیقی ندارند. در واقع ما همواره به سمت تصلب پیش رفته‌ایم تا گشایش. افرادی در رأس تصمیم گیری قرار می‌گیرند که انگار هیچ تعهدی به فردای فرهنگ و هنر ندارند. اینان همیشه در بدو ورود خودشان به گذشته و مدیریت گذشته انتقاد می‌کنند و خود را مبدا تحول می‌خوانند ولی در عمل هیچ درکی از این ندارند که امروز برای فردا همان حکم گذشته را دارد. این دسته از مدیران اصلا توجه ندارند که گذشته هیچ‌ وقت از بین نمی‌رود و تصمیماتی که امروز می‌گیرند چه تبعاتی را برای آینده به جا می‌گذارد و جامعه در آینده می‌باید چه قدر انرژی و کوشش و وقت صرف اصلاح اشتباهات گذشته کند. این گروه از مدیران به قول نسیم طالب پوستشان درگیر بازی نیست و فقط می‌خواهند پست ومقامشان را حفظ کنند و در ساختار مدیریت به جایگاه بالاتر صعود کنند.

به او می‌گوییم که از سوی برخی منتقدان اینگونه عنوان می‌شود که خیلی از تصمیمات مهم موسیقی را افرادی مشخص می‌گیرند و جشنواره موسیقی فجر نیز نتیجه تصمیمات همین افراد است. بیان می‌کند: بله کاملا درست. این دوستان فعالیت صنفی و فعالیت مدیریت هنری در موسیقی را نه برای خدمت و کمک به پیشرفت و ارتقای سطح موسیقی که به عنوان شغل و محل کسب درآمد و ارتقای شغلی خود می‌بینند. آنها نمی‌توانند میز و صندلی خود را ترک کنند و تنها شعار می‌دهند که حاضر هستند کنار بروند ولی هیچ گاه این اتفاق نمی‌افتد. تا اندکی زیر انتقاد قرار می‌گیرند ادعا می‌کنند از خدا می‌خواهیم از این کار کناره‌گیری کنیم و به اجبار در این سمت مانده‌ایم ولی یک بار محض نمونه کنار نرفته‌اند. من به آنها عرض می‌کنم از چه نگرانید؟ کنار بروید تا همه ببینند اگر شما نباشید کارها خراب می‌شوند و بدانند اگر وقتی رفتند، و ما دیدیم که کشتی موسیقی به گل نشست، باز با عزت و احترام از آنها خواهش می‌کنیم که برگردند و کشتی را از گل بیرون بکشند. موسیقی به دلیل رویکردهای خاص همین افراد در طی سالیان آسیب‌های زیادی دیده و اگر اتفاقات مثبتی داشته، سال‌ها قبل بوده و امروز اثرات آن از بین رفته است و باید با نگاهی به روز تدابیر جدیدی اندیشیده شود.

در پایان با مغازه ای بیان می‌کنیم که شاید جشنواره موسیقی فجر هیچ گاه لغو نشود، پس چه راه حلی هست که حداقل این جشنواره را بهبود ببخشند؟ می‌گوید: باید این جشنواره را به افراد توانمند واگذار کنند. البته فضای همکاری و مشارکت هنرمندان در موسیقی حتا یک دهم فضای مشارکت در سینما نیست. هنرمندان سینما صدایی رسایی دارند ولی در موسیقی اینگونه نیست و چون همواره هنرمند از عواقب بیان دیدگاه‌های خود می‌ترسد، صحبت و انتقادی هم نمی‌کند. از طرف دیگر دولت در این حوزه هرگز حاضر به واگذاری کار به بخش خصوصی یا افراد مستقل و یا سازمان‌های مستقل نیست. تنها نمونه موفقی که دولت در حوزه موسیقی با کمک افراد و هنرمندان‌مستقل به عمل آورده، جشنواره جوان است که گویا این جشنواره هم امسال با دخالت‌های بیرونی دچار مشکلاتی شده است و در پی استعفای استثنایی رییس انجمن موسیقی ممکن است با سلب استقلال نسبی مدیریت هنری آن اصل و اساس جشنواره جوان به طور کامل نابود شود.

مغازه‌ای در پایان سخنانش می‌افزاید: اگر جشنواره را به صورت توافقی به بخش خصوصی بسپارند، مطمئن هستم با کیفیت خیلی بالاتری و حتی با نصف بودجه دولت در زمان مناسب‌تر برگزار می‌شود ولی آقایان و صاحب منصبان به هر دلیل از جمله حفظ میز و جایگاه و عضویتشان در ده‌ها هیات مدیره و هیات امنا که علاوه بر دریافت مبالغ هنگفتی حق‌الجلسه از هر کدام، منافع متعدد و متنوعی برایشان دارند، حاضر به پذیرش اشکالات و واگذاری اختیارات خود نیستند. اما باید قبول کنند تا نگاه اینگونه باشد وضع بدتر می‌شود که بهتر نمی‌شود.

علی مغازه ای

انتهای پیام

  • شنبه/ ۹ اسفند ۱۳۹۹ / ۰۹:۲۸
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 99120905790
  • خبرنگار : 71625