اثری تاریخی که روزی مدیران قبلی مربوط به آن، یک بار به واسطهی تهرانگردیهای یک عضو شورای شهر و یک بار هم با درخواست خبرنگاری تا پای دیوار رفتند و عکس یادگاری ثبت کردند تا احتمالا بعد از تخریباش آن را به عنوان یک افتخار به دیگران نشان دهند، البته حرفهایی نیز برای ایجاد محافظ شیشهای مقابل دیوار مطرح کردند، اما حتی در همان حرفها هم مشخص نشد این اتفاق چه میزان در برابر آسیبها از آن دیوار محافظت میکند؛ اقدامی که تا امروز عملیاتی هم نشده است.
به گزارش ایسنا، باقیمانده حصار ۵۰۰ ساله صفوی از یک سو و سه منار باقیمانده دروازه محمدیه در پاییندست بازار تهران و در محله مولوی از سوی دیگر، نماد کاملی از بیتوجهی میراث فرهنگی و مدیریت شهری به این بخش از بافتِ تهران قدیم است. شاید بتوان تنها سهم توجه به باقیماندههای حصار صفوی و دروازه قاجاری محمدیه در این منطقه از تهران را مرمت سردر دروازه محمدیه دانست و بدترین بهای بیتوجهی به این محدوده را تبدیل محوطه اطراف دیوار طهماسبی به چیزی شبیه به مرغدانی دانست که هنوز نشانههایش در سرای ماشاالله باقی است. حالا سرنوشت تنها قطعه باقیماندهی حصاری که در دوره صفویه به دور تهران کشیده شده بود، نزدیک به نابودی کامل است.
با وجود همه گزارشهایی که هر از چند گاهی از سوی رسانهها منتشر شدند، اما هیچ خبری از آغاز مرمت یا رسیدگی به آن نشد و در عوض و به روال همهی سالهای گذشته صاحبان خانهها و مغازههای اطراف این دیوار ۵۰۰ ساله، جرزهای آن را تراشیدند و بارشِ بارانهای سیلآسا در طول یکی دو سال گذشته تا امروز آسیبهای زیادی به این اثر باقی مانده از دوره صفویه وارد کرده است.
هر چند قبل از به چشم دیدنِ آسیبهایی که بارش باران به تنِ رنجورِ این اثر تاریخی وارد کرده، حدود ده سال قبل یکی از کارشناسان میراث فرهنگی معتقد بود که «فشار بار مغازهها و خانههای اطراف به بدنهی دیوار صفوی باعث سست شدن آن شده است و باید برای حفظ آن، کار اساسی انجام شود و از سوی دیگر متأسفانه مالک خانهی پشتی این دیوار صفوی با تراشیدن جرزهای دیوار، لایهای در حد چند سانتیمتر باقی گذاشته است و اکنون فقط یک پوستهی کوچک در بخشی از دیوار داریم.»
اما همهی داستانِ تاریخ در دروازه نو تهران به همین جا ختم نمیشود، بلکه وضعیت دروازه محمدیه نسبت به آن وضعیت بدتری دارد. از تراشیده شدن دیوارهای آن توسط مغازهداران و ناکافی بودن مرمت و حفاظت از این اثر تاریخی گرفته تا منارههایی که میتوان گفت به جز ردی آبیرنگ امروز چیز دیگری از آنها باقی نمانده است.
دروازهای قدیمی که در طول این سالها چندین بار خبر مرمت و ساماندهی آن منتشر شد و حتی نویی آجرهایی که در سر در دروازه نصب شدند، هم نشان همان قدمها بود؛ اما اصلِ داستان یعنی نگه داشتنِ منارههای باقی مانده کمترین کاری بود که برای پنجمین دروازهای که محمدشاه قاجار به چهار دروازه صفوی اضافه کرد، انجام شدند.
هر نوع هشدار و حرف برای نجاتِ این سرای تاریخی، تا آنجا میتواند به حفاظت از این اثر صفوی کند که نه تنها میراث فرهنگی بلکه مالکِ زمینی که این اثر در ان قرار دارد، نیز رضایت داشته باشد.
با این وجود خبرنگاران ایسنا در ظاهر چیزی خلاف رضایت مالک را برای حفاظت از این اثر به چشم دیدند. گویا مالک سرا رضایت نداشت تصویری از باقیمانده حصار صفوی در تهران - البته احتمالا به دلیل قرار گرفتن آن در ملکِ تجاریاش - ثبت شود. او وقتی دوربین و تهرانشناسی را که همه تلاششان را برای معرفی تنها بخشِ باقیمانده از حصار صفوی میکردند دید، حتی با وجود بیرون بودن از محوطهی سرای «ماشاالله» در بازار دروازه نو تهران و مقابل باقی ماندهی دروازهی محمدیه، خبرنگاران را تهدید به شکایت و احضار پلیس کرد و در نهایت هم مامور نیروی انتظامی تلاشاش را برای ختم به خیر شدن ماجرا کرد.
اینگونه رفتارها یک احتمال تلخ را آنهم بر اساس همهی تجربههای تلخِ گذشته به ذهن متبادر میکند. احتمالِ تصمیمهایی برای حذفِ این دیوار تاریخی. اتفاقی که با وجودِ بیتوجهیها و بیخیالیهای میراث فرهنگی تهران، حتی اگر مالک هم از اهمیت این دیوار تاریخی چیزی نداند و قصدی نداشته باشد، به مرور و به خودیِ خود و با هر بار بارشِ بارانهای سیلآسایِ این چند ساله و کاربریهایی که زمینِ خالیِ اطرافِ آن در طول این سالها مانند قرار دادن قفسهی حیواناتی چون مرغ و خروس به چشم دیده، تخریبِ کاملِ آن دور از ذهن نیست.
انتهای پیام