در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس همواره از فداکاریها و نقش زنان به تفصیل بیان میشود، مردانه در اعتراضات و تجمعها حضور پیدا میکنند، پا به پای مردان مقابل جنگ و تجاوز میایستند اما حالا صورت این ایستادگی و جنگ برای آنها تغییر کرده است، زنان این روزها باید برای احیای جایگاهشان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بجنگند .
پس از انقلاب، کاندیداهای ریاست جمهوری همواره زنان را یکی از مهمترین عوامل پیروزی خود عنوان میکنند، برای زنان نطقهای غرا میکنند، شعار "وزیر زن" سر میدهند اما چه میشود که این شعارها بلافاصله بعد از انتخابات خاموش میشوند؟
چه عواملی باعث میشود پس از گذشت 42 سال از پیروزی انقلاب اسلامی در حالی که در کشورهای دیگر زنان روز به روز منصبدار پستهای مهمی همچون نخست وزیری، وزارت، ریاست مجلس و... میشوند، در ایران تاکنون تنها یک زن موفق شده عنوان وزارت را از آن خود کند.
غیبت زنان در راس مدیریت امور سیاسی کشور در حالی صورت میگیرد که در دنیا این روند کاملا وارونه در حال طی شدن است و حالا آنها باید برای تعیین تکلیف واژه "رجل" در قانون انتخابات ریاست جمهوری که آنان را از حضور در انتخابات محروم میکند، چانه زنی کنند.
ایسنا به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی درخصوص نقش و جایگاه زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب با یک پژوهشگر علوم سیاسی و حوزه زنان گفتوگو کرد، آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتوگو است؛
اگر بخواهیم نگاه واقع بینانهای به حوزه زنان و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی آنان داشته باشیم، این روند را شما در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی چطور ارزیابی می کنید؟ در واقع حوزه زنان و فعالیت های سیاسی و اجتماعی آنان قبل و بعد از انقلاب دچار چه فراز و فرودهایی شد؟
فاطمه ذوالفقاریان در پاسخ به این سوال با اشاره به اینکه برای بررسی وضعیت زنان باید دو حوزه رسمی-حکومتی و حوزه انتقادی را مد نظر قرار داد، اظهار کرد: حوزه رسمی، تمام فعالیتهایی که حکومت به شکل رسمی و قانونی برای بهبود وضعیت زنان انجام میدهد، را شامل میشود و حوزه انتقادی اعم از فعالیتهایی است که مردم در برابر نهاد رسمی حکومت انجام میدهند و مسلما وضعیت زنان از جمله مواردی است که همواره مورد انتقاد است.
وی یادآور شد: یکی از مهمترین اقدامات رسمی که توسط نهاد حکومت در دوران پس از مشروطه آغاز شد، آموزش به زنان و بالا بردن سطح سواد نیمی از جمعیت جامعه بود. در آن زمان اراده بر آن بود که زنان را از حوزه خصوصی به حوزه عمومی کشانده تا بتوانند از ظرفیت و نیروی آنها هم استفاده کنند.
این پژوهشگر حوزه علوم سیاسی با اشاره به اینکه ایجاد بنگاه حمایت از مادران و نوزادان، دانشگاه مخصوص خواهران و همچنین شاخه زنان در احزاب از جمله اقداماتی بود که در دوران پیش از انقلاب انجام شد، ادامه داد: چنین اقداماتی امکان دستیابی زنان به مناصب وزارتی را فراهم کرد. دستیابی زنان به حق رای در سال 1342 که در آن زمان در بین کشورهای دیگر اقدامی پیشرو محسوب میشد نیز در راستای کمک به زنان برای حضور در حوزه عمومی صورت گرفت. اما بسیاری از برنامههایی که در دوران پیش از انقلاب عملیاتی میشد بخش محدودی از زنان را شامل میشد و زنان طبقات متوسط و متوسط به بالا از این برنامه ها منتفع می شدند.
ذوالفقاریان خاطرنشان کرد: به همین دلیل اندیشههای چپ گرا در ایران شکل گرفت و به علت ماهیت ضدسرمایه داری آن مورد استقبال عامه مردم قرار گرفت. این اندیشههای چپ گرا با اندیشههای اسلامی که رای و دموکراسی را مظاهر مدرنیته و غرب میدانستند و معتقد بودند که این مظاهر غربی در کشور ایجاد فساد و فحشا میکند و موجب رواج بی بند و باری میشود، تلفیق شدند و توانستند حزب و دسته و گروه ایجاد کنند.
وی با بیان اینکه از گروههای موتلفه تا مجاهدین خلق و فداییان تا روشنفکرانی همچون دکتر شریعتی و شهید مطهری همیشه مسئلهای به نام زنان را مدنظر داشتند و در خصوص آن اندیشه ورزی می کردند، ادامه داد: رویکرد انتقادی به این نکته توجه دارد که حکومت از زنان به صورت ابزاری استفاده کرده و حتی دستیابی زنان به حق رای در زمانی که برای آنها محدودیت حضور در برخی عرصههای انتخاباتی وجود دارد، امکان مثبتی در جهت دغدغههای حوزه زنان به حساب نمیآید.
این پژوهشگر حوزه علوم سیاسی تصریح کرد: گرایشهای چپگرا اعتقاد داشتند که براساس الگوهای اصیل مارکسیستی زنان باید مانند مردان کار داشته باشند و براساس برابری زن و مرد، سرمایهداری هم نباید از زنان به صورت جنسی و تبلیغی استفاده کند. در کنار الگوهای چپ گرا، دسته دیگری که به سیاست های حکومتی انتقاد داشتند، گروههای اسلامی بودند که به دنبال تعریف دینی از زن بودند و حجاب را نماد مبارزه با غرب و سرمایهداری میدانستند و معتقد بودند که اسلام تمام حقوق زنان را لحاظ کرده و اگر دستورات اسلام در جامعه پیاده شود، زنان به حقوق از دست رفته خود دست خواهند یافت.
ذوالفقاریان با تاکید بر این که این رویکردها زنان را در سالهای انقلاب با اعتراضات آشنا کرد و حضور زنان در راهپیماییها افزایش یافت، افزود: البته نگرشی نیز وجود داشت که اگر زنان در تظاهرات شرکت داشته باشند، احتمال کشتار و خونریزی کاهش پیدا خواهد کرد و اعتراضات مسالمت آمیزتر برگزار خواهد شد، تصاویری که از زنان در روزهای انقلاب دیده میشود در کنار فرزندانشان است که نشان دهنده وجود روحیه جمعی در اعتراضات سالهای انقلاب است.
وی ادامه داد: در همان سالها استفاده از زنان برای پوشش کارهای چریکی و تروریستی توسط سازمان مجاهدین خلق زیاد شد و زنان زیادی وارد این سازمانها شدند که البته بیشتر زنانِ طبقات متوسط و پایین را شامل میشد.
این پژوهشگر علوم سیاسی با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی و اتفاقات سالهای نخست پس از انقلاب برای زنان وضعیت دوگانهای ایجاد کرد، خاطرنشان کرد: در ابتدای انقلاب زنان در طیفهای مذهبی و سکولار و ملی حضور داشتند و حتی رهبران هم نشان میدادند که اعتقادی به حجاب اجباری ندارند. اما پس از تشکیل دولت موقت در مجموع اتفاقاتی که حادث میشود تفکرات لیبرال و مارکسیستی به حاشیه رانده شده و جریان روحانیت به عنوان گفتمان رسمی شناخته می شود. در گفتمان فقهی، اصل بر اهمیت به نهاد خانواده و فرزندآوری گذاشته می شود و اگر چه زنان در قسمت آموزش عالی و اشتغال جایگاههایی به دست آوردند، اما سیاستگذاریهای دولتی اصل را بر تاکید بر حوزه خصوصی و نهاد خانواده قرار داده است.
چه قدر پس از انقلاب اسلامی نگاه به حوزه زنان تغییر کرد و این حوزه دچار پویایی و تحول شد؟
ذوالفقاریان با بیان اینکه تغییری که در حوزه زنان در سالهای پس از انقلاب اسلامی رخ داده است را می توان در دو بخش کلی بررسی کرد، افزود: وضعیت زنان در زمینه آموزش که پس از انقلاب اسلامی توجه بیشتر به آموزش و رفع بیسوادی در زنان، به افزایش سطح سواد تا میزان 74 درصد منجر شده است که رقمی تقریبا دو برابر قبل از انقلاب است. این آمار اگر چه بخشی مربوط به پیشرفت دنیای جدید و نیاز به سوادآموزی و تحصیل در مقاطع آموزش عالی بوده است، اما نمی توان از اعتمادی که خانواده های سنتی به آموزش در فضای گفتمان جمهوری اسلامی دارند را نادیده گرفت.
وی ادامه داد: حوزه دومی که پس از انقلاب اسلامی در خصوص بهداشت و خدمات بهداشتی است که به زنان اختصاص داده شده و با تاسیس خانههای بهداشت و آگاهیرسانی به زنان در خصوص بهداشت فردی و خانوادگی تلاش داشته است که در راستای خدمت رسانی به زنان گام بردارد.
چرا امروزه نقش پذیری سیاسی زنان در جامعه، چه در سطح کشوری و ملی و چه در سطوح استانی و محلی با چالش ها و موانع نانوشته ای مواجه است؟ در این رابطه خلا قانونی داریم یا رویکردی؟
ذوالفقاریان در پاسخ به این سوال اظهار کرد: برای توضیح ناموزونی زنان در زمینه نقش پذیری در سطوح عادی و مدیریتی، میتوان به نظریه سقف شیشهای اشاره کرد، سقف شیشهای نماد موانعی است که مانع پیشرفت افراد و ارتقای شغلیشان میشود، این نظریه توضیح می دهد که زنان در محیط کار با مسائل و مشکلاتی روبرو هستند، محدودیتهای غیرقابل رویت ولی واقعی در حیطه عمومی زندگی و شاید حوزه خصوصی خانواده که زنان با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
این پژوهشگر حوزه علوم سیاسی تصریح کرد: هر چند نمیتوان از خلا قانونی که در این زمینه نیز وجود دارد چشم پوشی کرد. در بسیاری از کشورها از تبعیض مثبت برای زنان استفاده می کنند. تبعیض مثبت به معنای در پیش گرفتن سیاست و روشی است برای اصلاح رویههای تبعیض آمیز در برابر زنان است که در طول تاریخ از بسیاری مزیتهای اجتماعی بیبهره ماندهاند. بنابراین برای افزایش نقشپذیری زنان باید نه تنها رویههای تبعیضآمیز را تغییر داد بلکه باید امتیازهای بیشتری برای زنان در نظر گرفت تا بتوانند در آینده در شرایط برابری با مردان به فعالیتهای اجتماعی دست بزنند، قوانینی که شرکتها، موسسات و ادارات را مجبور میکند که در ترکیب هیأت مدیره خود زنان را در نظر بگیرند و یا سهمیه دادن به زنان در قسمت آموزش عالی و اشتغال نیز می تواند در این بین مهم ارزیابی شود.
وی افزود: هر چند امواج فمنیستی هر کدام در خصوص قوانین مربوط به تبعیض مثبت نظر همسانی ندارند، در حالی که امواج یک و دو فمنیسم با اعتقاد به برابری، دادن امتیاز به زنان را رد می کنند و آن را مغایر با اصول مبارزه برابر می دانند، موج سوم فمنیسم با اعتقاد به تفاوت زنان و مردان، معتقدند که باید امتیازهای ویژهای برای آنان در نظر گرفت و تبعیض مثبت را در خصوص زنان لحاظ کرد.
براساس آمارها در حالی که حضور زنان در مناصب مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشورهای دیگر رو به افزایش است، اما این آمار در ایران ناامید کننده است و به زیر ده درصد می رسد، آیا می توان در کنار خلاهای احتمالی قانونی یا رویکردی حاکمیت و حساسیت های که در حوزه زنان وجود دارد این موضوع را به بدنه ضعیف جامعه زنان در ایران مرتبط بدانیم؟
ذوالفقاریان در پاسخ به این سوال تصریح کرد: متاسفانه اگر چه در حوزه آموزش و بهداشت وضعیت زنان نسبت به سالهای پیش از انقلاب بهبود یافته است، اما در زمینه سیاسی و اقتصادی تغییر مثبتی نداشته و حتی از وضعیت گذشته نیز بدتر شده است. با آنکه نگاه به زنان در بسیاری از حوزهها تغییر کرده و توانمندیهای زنان افزایش یافته است، اما در عرصه سیاست حکومت همچنان بسته عمل میکند و راه جدیدی برای حضور زنان باز نکرده است. کاربرد کلمه رجل سیاسی به عنوان یکی از شرایط کاندیداتوری ریاست جمهوری که از آن تعبیر به عدم حضور زنان در این عرصه میشود از جمله مهمترین مواردی است که زنان در سالهای بعد از انقلاب به عنوان دغدغه خود مطرح کرده اند و هنوز این مسئله حل نشده است.
وی افزود: به این مورد حق داوطلب شدن در مجلس خبرگان رهبری، عضویت در شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و تصدی پست های ریاست قوه قضاییه و دیوان عالی کشور را اضافه کنید که تا کنون نام هیچ زنی در این پست های کلیدی سیاسی مشاهده نشده است.
برای پویایی و احیای جایگاه زنان در ایران چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید؟
این پژوهشگر حوزه زنان با تاکید بر اینکه برای پویایی حوزه زنان اولین و مهمترین گام را باید خود آنها بردارند، افزود: زنان با توانمند ساختن خود در زمینههای آموزشی، پژوهشی و مدیریتی میتوانند خود را مطرح کرده و پذیرای مسئولیتها و نقشهای مدیریتی در جامعه شوند.
وی تصریح کرد: زنان باید بخوانند، نظر دهند، حزب تشکیل دهند و سعی کنند با کار جمعی و مشارکت برای دستیابی به حقوق از دست رفته خود تلاش کنند. زنان نباید در این راه خسته و ناامید شوند. حقوقی که زنان در بسیاری از کشورها به دست آورده اند، از همین گامهای کوچک آغاز شده و نباید آنها را نادیده گرفت.
ذوالفقاریان با بیان اینکه هرچند حقوق زنان همیشه از اولین حقوقی است که نادیده گرفته و گاها قربانی میشود، بیان کرد: اما این نکته باعث نمیشود زنانی که هم اکنون چنین قدرتمند و باانگیزه وارد عرصه عمومی شدهاند را به حوزه خصوصی عقب راند. این زنان با حضور مستمر و تاثیرگذار خود در تحولات پس از انقلاب سعی دارند این نکته را یادآور سازند که انقلاب نباید هیچ گاه همراهان خود را از یاد ببرد.
انتهای پیام