رجبعلی لباف خانیکی در گفتوگو با ایسنا، با بیان این مطلب، اظهار کرد: اما آنچه در بیشتر جوامع بشری عمومیت داشته، میل به جاودانگی و گاه جستوجوی «آب زندگی» یا «کیمیا»یی بوده که حیات جاودانه بخشد. بازماندگان هم مایل بودهاند تا عزیز از دست رفتهشان را به انحاء گوناگون جاودانه کنند.
وی افزود: یکی از راهها، ساخت مقابر یا بناهای یادبود است که از گذشتههای دور مرسوم بوده است، اما ملموستر و نزدیکتر به شخص متوفی، نشانههایی بوده که مستقیما بر روی قبر متوفی یا نزدیک به آن احداث یا گذاشته میشده است. ما دقیقا مطلع نیستیم که انسانهای دوران پیش از تاریخ چگونه این ایده را تجلی میدادند، اما از دوره تاریخی به بعد شواهدی مثل گوردخمههای مادی و آرامگاههای هخامنشی نشاندهنده این است که بازماندگان مایل بودند نام و نشان متوفی را که گاه با پیکره یا سنگنگاره او همراه بود جاودانه کنند.
لباف خانیکی خاطرنشان کرد: از سده سوم پیش از میلاد و زمان حکومت اشکانیان در قلمرو ایران در کاوشها و تحقیقات باستانشناسی، آثار و نشانههایی یافت شده که نشان میدهد علاوه بر ساخت فضایی به عنوان مقبره، در درون مقبره و نزدیک قبر متوفی هم نشانههایی میگذاشتند تا موجبات دلجویی از او یا آمرزش و آرامش او را فراهم کنند.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی گفت: بنا به نوشته «رمن گیرشمن» باستانشناس فرانسوی، اتاقهایی که آنها را «گور معبد» دانستهاند، دارای شاهنشینهای کوچکی بودهاند که در آنها مجسمه مردگان را قرار میدادند. آن آرامگاهها متعلق به نجیبزادگان پارتی در شهر نیسا در جنوب شرق عشقآباد ترکمنستان و نزدیکی ایران امروزی قرار داشتند.
وی تصریح کرد: در همان دوران در «نمرود داغ» واقع در جنوب ترکیه و شمال بینالنهرین بر سر آرامگاه «آنتیوخوس اول» که خود را از اعقاب هخامنشیان میدانست، پیکره او را میان پیکره عظیمالجثه خدایان نصب کرده بودند و در «پالمیر» سوریه که شدیداً تحت تأثیر فرهنگ اشکانیان بود و هنر جنبه مذهبی و گورستانی داشت ورودی حجرهای که در آن جسد گذاشته میشد، توسط سنگی منقوش به نیمتنه شخص در گذشته پوشیده میشد.
لباف خانیکی گفت: در دوره ساسانیان، در مناطقی دفن استخوان مردگان طی مراسمی پس از خورده شدن گوشت و پوستشان توسط پرندگان، در «استودانها» گذاشته میشد. با این وجود شواهدی در دست است که آنها نیز با نصب لوحهای مکتوب به خط پهلوی ساسانی نام و یاد متوفی را جاودانه میکردند. نمونهای از این نوع یادمانها لوحهای است نصب شده در کنار استودانی واقع در «باغ لردی» سیدون، بین استخر و سیوند در استان فارس.
وی افزود: در ایران دوره اسلامی هم در مورد افراد خاص و بهخصوص اولیاء الله چنان تمایلی وجود داشت و بر فراز گور آنها، اتاقهای تدفین یا مقبرهها ساخته میشد تا به قول «هیلن براند»، اعلامی باشد برای همه که اهمیت شخصی را ببینند که از او چنین یاد شده است، اما از آنجا که در اسلام مجسمهسازی و نقاشی صورت انسان منع شده بود، در آرایش فضای درون آرامگاهها برای ماندگاری نام و یاد در گذشته، از صندوق چوبی و خط و اشکال هندسی استفاده میکردند.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی ادامه داد: صندوقهای مکعب مستطیل را آذینبندی شده همچون سکویی بر روی قبر میگذاشتند که جایگاه آن را مشخص و برجسته کنند. خط را معمولا بر روی دیوارهای آرامگاه یا لوحهها مینوشتند و بر فراز گورها نصب میکردند و نقشهای هندسی را هم که معمولا از چوب شکل میدادند به صورت فضاهای اطاق مانند با دیوارهای مشبک معروف به «ضریح» میساختند و بر روی مدفن متوفی قرار میدادند تا احتمالا شیفتگان و حاجتمندان به آن چنگ بزنند.
وی خاطرنشان کرد: در حرم رضوی، به استناد متون مختلف گویا از نیمه دوم قرن چهارم تا اوایل قرن دهم هجری قمری به تناوب صندوقهایی بر فراز مدفن امام رضا(ع) قرار داشته که «ابن بطوطه» در سال۷۳۳ هجری قمری یکی از آن صندوقهای چوبی را که سطح آن با صفحات نقره پوشیده بوده، در حرم مطهر مشاهده و وصف کرده است.
لباف خانیکی تصریح کرد: نخستین ضریح که مدفن و صندوق روی آن را محصور میکرد در سال ۹۱۵ هجری قمری به همت شاه اسماعیل صفوی ساخته و نصب شد. آن ضریح چوبی که مکلل به جواهر بوده، هفتاد من وزن داشته است.
وی گفت: در سال ۹۵۷ هجری قمری ضریح دیگری «شاه طهماسب» وضع کرد که به «ضریح محجر» معروف شد. پیکربندی آن ضریح چوبی و شبکههای آهنین داشت که روی برخی ورقههای نقره پوشیده شده و بر روی آن کتیبههایی حک شده بود. دور تا دور این ضریح نواری از طلای قاببندی شده نصب شده بود و در درون قابها سوره «هل اتی» به خط ثلث نفر شده بود.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی افزود: در سال۱۰۲۲ هجری قمری « شاه عباس صفوی» صندوق قدیمی درون ضریح را با صندوق جدید جایگزین کرد. آن صندوق از چوب فوفل ساخته شده بود و بر روی آن کتیبههایی از ورقه طلا به خط ثلث و نستعلیق به قلم علیرضا عباسی نصب شده بود.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی ادامه داد: آخرین ضریحی که در آن چوب به عنوان یک عنصر تزئینی یا اعتقادی ایفای نقش کرده، ضریح کوچکی از چوب صندل در درون ضریح فولادی شاه عباسی و مستقیما بر روی مدفن امام قرار داشته است.
وی اظهار کرد: بعد از ضریح فولادی شاه عباسی که فقط سقف آن چوبی بوده دیگر نقش چوب در ضریحها کمرنگ شده و فولاد و آهن جای آن را گرفته و گاه که به ناچار به عنوان چهارچوب مورد استفاده واقع شده، روی آن با طلا و نقره و آرایههای دیگر پوشیده شده است.
انتهای پیام