به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه همشهری به قلم حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس، آمده است: «آلودگی هوای تهران به مسئلهای حاد تبدیل شده است. پدیدهای که از زمان قاجار با آن دستبهگریبانیم و میشد آن را با اقدامات شهرسازی و بهداشتی حل کرد، حالا به مسئلهای غامض تبدیل شده که مسئول مشخصی ندارد. ما نمیدانیم حل مشکل دیرپای آلودگی هوا را از چه کسی پیگیری کنیم. مسئله آلودگی هوا در تهران پیچیدهتر از آن چه در لندن، نیویورک، نیومکزیکو رخ داد، نیست. بنابراین تجربیات موفقی در این زمینه وجود دارد. عدم تفکیک امر ملی، از امر محلی باعث ایجاد مشکلات ساختاری در مدیریت شهر تهران شده است. دستگاههای اجرایی با هم هماهنگ نیستند، هیچ برنامه اقدام مشترکی برای حل مسئله آلودگیهوای تهران وجود ندارد، در نتیجه مردم نمیدانند مطالبات خود در زمینه رفع آلودگی هوا را از چه نهادی پیگیری کنند. وضعیتی پیش آمده که مردم به ستوه آمدهاند، ولی نمیدانند و نمیتوانند کاری انجام دهند. فاجعه آلودگی هوا به «امری عادی» تبدیل شده است.
تنوع منشأ آلودگی هوا در تهران باعث شده تا مردم ندانند سراغ کدام نهاد مسئول و تولیدکننده آلاینده بروند. نکته مهم این است که در شرایط کنونی، همه بازندهاند. تا چند سال پیش آلودگی هوای شهر، محدود به نقاط پرترافیک و مرکز شهر میشد اما هماکنون چالههای هوایی آلوده در همه جا بهخصوص در شمال شهر هم یافت میشود. به قول آلمانیها «شهر یک بزرگتر میخواهد.» تهران بزرگتری ندارد که دستگاههای اجرایی که عموما هم سطح یکدیگرند، از آن حرفشنوی داشته باشند. از سوی دیگر دغدغه مدیریت عالی کشور محدود به مسائل بینالمللی و ... است. در نتیجه مشکل کشنده آلودگی هوای تهران که مردم را بسیار آزار میدهد بلاتکلیف باقی مانده است. باید دستگاهی قدرتمند موضوعی را که گرفتار بازی «کی بود کی بود من نبودم» شده است، حل کند. هدف همه دستگاهها، صنایع، بزرگراهها و ... تامین رفاه مردم است. در تهرانی که حداکثر ۹ میلیون نفر جمعیت دارد و شرایط پیچیدهای مانند شهرهای چین و هند ندارد، دست روی دست گذاشتن چه معنایی دارد؟ جواب تاریخ را چه خواهیم داد؟
بر اساس تئوریهای مشارکت، عامل مشارکت مردم در جامعه، آمادگی و ظرفیت مشارکت است. مردمی که در شرایط اقتصادی کنونی قرار دارند، چنین آمادگی را ندارند. هماکنون دغدغه اصلی مردم دیگر کیفیت زندگی نیست، بلکه حیات و تامین مواد اولیه غذایی است. بحران اقتصادی، پیامدهای اجتماعی و سیاسی وحشتناکی خواهد داشت به همین دلیل بیشتر کشورها شاخصهای اقتصادی خود را با نگرانی رصد میکنند. در نتیجه از مردم نمیتوان خواست برای بهبود کیفیت هوا مطالبهگر باشند. شرایط آلودگی هوا به گونهای است که اگر ۹ میلیون نفر ساکن تهران هم حرفی نزنند، کافی است مسئولی که از منابع دولتی و عمومی حقوق دریافت میکند پنجره را باز کند تا متوجه وخامت موضوع شود. مشکل هوای تهران از مشکلات بنیادین جامعه است و هر مسئولی با هر دیدگاه سیاسی باید برای حل آن تلاش کند. دست روی دست گذاشتن اصلا قابل قبول نیست. باید از بیتفاوتی مردم ترسید؛ چرا که تبعات آن در آینده خطرناک خواهد بود. مشکل آلودگی هوای پایتخت، منطقهای است و فقط محدود به شهر تهران نمیشود. منطقه تهران شامل کرج، اسلامشهر و پردیس میشود در نتیجه نظام مدیریتی نوینی برای حل مسائل آن نیاز است. شهرداری خود را مسئول شهر تهران میداند و استانداری، نهادی سیاسی است. توپ در زمین نهادهای حکومتی به غیر از مردم است. هر نهاد سیاسی که قدرت را در دست دارد باید به این مطالبه مردمی پاسخی سریع و یکبار برای همیشه بدهد.»
انتهای پیام