به گزارش ایسنا، جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق دولت دونالد ترامپ در مطلبی در نشریه تلگراف نوشت: "این اتفاق هر چند که به نوبه خود شرم آور است اما این تنها یکی از سری طولانی اقدامات شرم آور ترامپ در قبل و بعد از انتخابات ماه نوامبر و در جریان این انتخابات است. او مکررا درباره آنچه که در آن انتخابات اتفاق افتاده دروغ گفت و میلیونها نفر از مردم صادق و نجیب را قانع کرد که مخالفانش مرتکب تقلب سیستماتیک شدهاند و عملا حامیانش را فریب داد.
اگر مدرکی از وقوع این تقلب وجود دارد ترامپ هنوز آن را به یک دادگاه قضایی یا اداری، فدرال یا ایالتی ارائه نکرده است. از نظر او دسیسه ضدترامپ به قدری وسیع و به حدی موفق است که هیچ مدرکی از خود به جای نگذاشته است. یا این بوده یا اینکه کمپینش بدترین تیم وکلای تاریخ حقوقی آنگلو-آمریکن را داشتند.
نمایش مضحک ترامپ این ایده را ترویج داد که کنگره میتواند نتایج به درستی تایید شده انتخابات مربوط به ایالتهای کلیدی میدان مبارزه را لغو کند و این برای منتقل ساختن اکثریت آرای کالج الکترال به او کافی است و ایده دیگری نیز بود و آن که اینکه مایک پنس معاونش در ریاست جمهوری به نحوی کلمات واضح قانون اساسی را نادیده گرفته و با تصمیم گرفتن درباره اینکه کدام یک از گواهیهای ایالتی مربوط به نتایج شمرده شده و کدام یک نادیده گرفته شوند نتیجه خودش را بر انتخابات تحمیل کند.
تدوین کنندگان قانون اساسی آمریکا کالج الکترال را صرفا برای هدف انتخاب کردن رئیس جمهور ایجاد کردند. این هیچ نقش دیگری ندارد. این نهاد مثل "بریگادون" هر چهار سال یک بار می آید و میرود. منطق روشنی پشت این رویکرد است: ایجاد تفکیک واقعی قوا، نقش کنگره در انتخابات ریاست جمهوری باید محدود به وظیفه صرفا رسمی اعلام نتایج می شد. تدوین کنندگان قانون اساسی آمریکا یک نظام پارلمانی همراه با یک رئیس جمهوری که به نحوی برای مشروعیتش متکی به کنگره باشد را رد کردند. (در موردی واقعا استثنایی که در آن هیچ کاندیدای ریاست جمهوری اکثری کالج الکترال را نداشته باشد، مجلس نمایندگان بر مبنای قانون هر ایالت یک رای رایگیری میکند نه بر مبنای اعضای انفرادی مجلس نمایندگان)
علاوه بر آن قانون اساسی مسئولیت اساسا انحصاری برای "شیوه" انتخاباب کالج الکترال را به ایالات واگذار کرده نه به دولت ملی. گواهیهای نتایج انتخابات از سوی مقام مسئول ایالت نزد معاون رئیس جمهور با ظرفیت ریاست سنا (نقشی دوگانه که بخشی کلیدی از "نظارت و موازنه" را شکل میدهد) فرستاده می شوند. اتفاقی که بعد از آن می افتد صراحتا در متمم بیستم قانون اساسی بیان شده است: "رئیس سنا در حضور سنا و مجلس نمایندگان همه گواهی ها را می گشاید و آرا باید سپس شمرده شوند."
همهاش همین است. چیز بیشتری ندارد. برنامههای ترامپ برای کنگره و معاون رئیس جمهور خودشان حملاتی به نظم قانون اساسی، تلاشی برای جایگزین کردن انتخابات ایالات با نتیجه ارجحش به شکلی دیکته شده توسط اکثریت ها در کنگره هستند. این به خودی خود حیرت انگیز و محکوم به شکست است و نهایتا نیز شکست خورد.
ترامپ و حامیانش بنا براین تهدید به وارد کردن آسیب شدید به دو ستون سیستم قانون اساسی آمریکا کردند: تفکیک قوا (در سطح ملی) و فدرالیسم (تفکیک قوا میان دولتهای ملی و ایالتی). شگفت آور نیست که این دو مفهوم همچنین پایه تفکر محافظه کار آمریکایی هستند. اگر لازم بوده که مدرکی در خصوص محافظه کار نبودن ترامپ ارائه شود این مدرک است.
ترامپ فهمید که تلاشش برای آنچه که چاک کوپر، دادستان واشنگتن (دوست و همکار قدیمی من در وزارت دادگستری ریگان) "کودتای کنگرهای" خواند شکست می خورد بنا براین تصمیم به توسل به زور گرفت. ترامپ در تجمعی چند ساعت قبل از تشکیل جلسه ششم ژانویه در کنگره به حامیانش گفت: "شما هرگز کشورتان را با ضعف پس نخواهید گرفت. شما باید قدرت نشان دهید و باید قوی باشید." رودی جولیانی، مشاور کلیدی ترامپ خواستار "محاکمه با مبارزه" شد. آنها دقیقا میدانستند چه چیزی می خواهند و همینطور حامیانشان.
خوشبختانه آنها شکست خوردند. آنها در تلاششان برای کودتای کنگرهای شکست خوردند و آنها در تلاششان برای کودتای خشونت آمیز شکست خوردند. قانون اساسی آزموده شد و با قدرت ایستاد. انحراف ترامپ خواهد گذشت، هر چه زودتر بهتر.. محافظه کاران آمریکا کاری قابل توجه پیش رویشان برای ترمیم آسیبهایی که ترامپ به کشور ما، گفتمان مدنی ما، و حزب جمهوریخواه وارد کرده، دارند. اما آنها تنها آسیب دیده اند، در هم شکسته نشده اند. ترامپ کسی است که در هم شکسته شده و شایسته آن نیز بوده است."
انتهای پیام