محمد هاشمی: هیچ شلاقی نتوانست آیت‌الله هاشمی را به زانو درآورد

برادر آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی با انتشار یادداشتی به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت برادرش، نوشت: هیچ شلاقی نتوانست او را به زانو درآورد، نه شلاق ساواک و نه شلاق بر آبروی هاشمی و خانواده‌اش او را به زانو در نیاورد چرا که او با خدایش معامله کرد و صبر و سکوت را برگزید.

به گزارش ایسنا، متن این یادداشت به شرح زیر است:

«آیت‌الله هاشمی، شخصیتی که در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران اسلامی خوش درخشید و عمر پر برکتش را در مبارزه با ظلم و ظالم و خدمت به نظام اسلامی و مردم صرف کرد و سرانجام در غروب غم‌انگیز ۱۹ دی ماه سال ۹۵ به حکم آیه کریمه" انا لله و انا الیه راجعون" رخ در نقاب خاک کشید و دنیایی را به سوگ نشاند.

اینک در چهارمین سال از دی ماه پرخطر و خاطره و خروش، به یاد "رکن رکین انقلاب" پیمانی تازه و عهدی دوباره می‌بندیم تا تحقق بخشیم اهداف و آمال این  بزرگمرد تاریخ را و تلاش کنیم برای حفظ نظام و ارزش های آن که با خون شهیدان تثبیت شده است.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مردی از دیار ایران، رفسنجان، تهران، جماران بود، همان هاشمی‌ای که اعتدال و میانه‌روی، وحدت و دوری از افراط و تفریط دغدغه همیشگی‌اش بود. او وحدت‌آفرینی را بر تفرقه‌افکنی و تنش‌زدایی را بر تنش‌زایی و منافع ملی را بر منافع گروهی و شخصی همواره مقدم می‌دانست.

مردی از  جنس "ادخلوها بسلام آمنین"، مردی که آفتاب بهاری در پیشانی داشت و قطب‌نمایی از جنس وحدت که قلب‌ها را به قبله‌گاه اتحاد و چشم‌ها را به سجاده آرامش و دست‌ها را به دریای وحدت گره می‌زد.

آیت الله هاشمی سجایای اخلاقی فراوانی داشت که همه آن‌ها زیر مجموعه خُلق عظیم ایشان جمع شدند. البته ایشان در فضائل اخلاقی، جهاد اکبر و در جبهه جهاد درون، پیروز بودند.

هاشمی به مانند مردان الهی با انفاق علمی، مالی، آبرو، جاه و حکومت، موقعیت خود را تثبیت کرد و اجازه نداد جامعه دچار  تشدّد و آشفتگی و یا دستخوش ناآرامی‌ها شود.

هاشمی با دودمان قرآن و عترت همراه بود. از این روست که رضای خدا برایش اولین و آخرین مولفه بود به طوری که زندان و شکنجه‌های ساواک را برای رضای خدا، کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی را برای خدا، ریاست مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان را سالیان متمادی برای خدا تجربه کرد و اگر همه این‌ها به یک‌باره از ایشان گرفته می‌شد باز هم  برای رضای خدا صبر می‌کرد. برای همین است که هاشمی در جبهه جهاد درون، کامیاب بود.
او بهترین زمان تکوین شخصیت خود را در محضر آیت‌الله‌ العظمی بروجردی، امام راحل، مرحوم محقق داماد و علامه طباطبایی سپری کرد. تا آنجا که به عنوان یک مجتهد و روحانی موفق، سیاستمدار مسلمان، متعهد و گوهر نایاب و کمیاب و خدمتگزار در جهان، نمود پیدا کرد. هاشمی در هر مرحله از زندگی بر توسعه وجود خود افزود.  

او همواره در حال شدن و توسعه بود. یک روز آیت‌الله هاشمی بود، یک روز سرباز وفادار برای امام، روزی فرمانده جنگ و در نهایت سردار سازندگی شد و  کشور را توسعه داد و مرحله آخر به برادری "رهبری" رسید همان مرحله "شرح صدر" زندگی پر برکتش...

آری! "چهره ممتاز" که در وسط میدان، طلایه.دار "و من المومنین رجال صدقوا" بود و در کشاکش خُدنگ و خُدعه و تزویر با "هوش وافری" که داشت "چهره ای  تابناک" در حافظه انقلاب و نعمتی اصیل و گران‌بها درسال‌های قحط‌الرجال به جای گذاشت.

اینک ما ماندیم و میراث هاشمی، حفظ نظام اسلامی و وحدت و عظمت و شکوه ملت ایران... طبق فرمایش حضرت امام (ره) که آیت‌الله هاشمی را به عنوان "متعلم شدید القوی" نامیدند و پروراندند و او را ناصح ملت و انقلاب و نظام می‌دانستند. اما متاسفانه عده‌ای ناآگاه و از روی جهل و نادانی و یا عده‌ای معاند و تخریب‌گر که حیات سیاسی خود را در تخریب چهره‌های درخشان انقلاب می‌دانند و یا گروهی نورسیده در قامت انقلابی‌گری، هنوز دست از هجمه‌ها و شرارت‌ها برنداشته و هنوز کینه درونشان می‌جوشد و به ناحق به او می‌تازند، او را تکنوکرات و اشرافی می‌خوانند غافل از آنکه صفحات غبارآلوده تاریخ فراموش نخواهد کرد که "نمونه کم‌نظیر نسل اول مبارزان ستمشاهی" چگونه فرصت‌های طلایی مبارزه را با "هوش وافر" و "خطرپذیری" برای هم‌قطاران و آیندگان فراهم ساخت. "رنج‌دیده راه پرخطر و افتخار" که روزگار از برکت مجاهدت.هایش آبرو گرفت، آن‌قدر که انقلاب به پشتوانه‌اش قد راست کرد.

باید بدانیم و آگاه باشیم بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی و پیشگامان نهضت و انقلاب همچون آیت‌الله شهید بهشتی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، آیت‌الله خامنه‌ای، دکتر باهنر و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، قبل از آنکه سیاستمدار باشند عالمان بزرگی بودند که در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی و انسانی صاحب‌نظر و صاحب تالیفات و آثار علمی مفید و متعددی هستند و ناشناخته‌ماندن ابعاد علمی و معنوی این بزرگان خسران بزرگی برای جامعه اسلامی و مخصوصاً نسل جوان و آینده به همراه دارد.

هاشمی علم را برای عمل می‌خواند. در روزگاری که توجهی به خاورمیانه نبود کتاب "فلسطین" را ترجمه کرد. "مکتب تشیع" را منتشر کرد. در زندان زیر شکنجه‌های سخت ساواک "تفسیر راهنمای قرآن" را نوشت.
در اصل هاشمی آبرویی برای نظام بود. امام خمینی کلمه "عزیز" را فقط برای ایشان به کار می بردند. هیچ شلاقی نتوانست او را به زانو درآورد، نه شلاق ساواک و نه شلاق بر آبروی هاشمی و خانواده‌اش او  را به زانو در نیاورد و تسلیم نکرد چرا که او با خدایش معامله کرد و صبر و سکوت را برگزید...

حال چگونه است که تشنگان قدرت برای رسیدن به اهداف و مقاصد سیاسی و انتخابات آینده همانند بی‌تقوایان قدرت‌پرست به شیوه غیراخلاقی "هدف وسیله را توجیه می.کند" در مقاطع حساس به تخریب این عالم مجاهد و فقیه نواندیش و مفسر مدبر قرآن مجید که در قلوب مردم جای دارد می‌پردازند؟ به امید اینکه شاید در بین مردم محبوبیتی  کسب نمایند! چگونه است که تمام دستاوردهای هاشمی را از جمله تربیت نسل جوان انقلابی و دغدغه‌مند، گسترش دانشگاه آزاد اسلامی، ساخت مترو و تمام مظاهر پیشرفت و سازندگی ایران از طریق رسانه ملی و رسانه‌هایی که از بیت‌المال تغذیه می‌کنند که باید مروج افکار و اندیشه‌های پیشگامان انقلاب  باشند در تخریب و یا با تخریب‌گران همراهی می‌کنند و یا با تحریف و سانسور واقعیت‌ها در میدان‌های جنگ و انقلاب و اداره کشور بعد از پیروزی انقلاب مشوق  تخریب‌گران شده‌اند؟

اکنون چه باید کرد با میراث گرانبهای ایشان که یاد خردادهای خونین تا بهمن‌های باشکوه دارد؟ یاد "شناسنامه انقلاب"، "استوانه نظام"، "بازوی توانا"،"زبان گویای انقلاب"، "یار دیرین امام و رهبری" همان که ابتکار و نوآوری را همراه با اقدامات شجاعانه به مقتضای زمان و مکان بی‌هیچ پروایی شجاعانه اعمال می‌کرد. "منوّری" که هرگز خاطره‌اش زدوده نخواهد شد و خاطرات دریای مجاهدت‌هایی که هرگز از خروش نخواهد ایستاد.
 
مردی از جنس امیرکبیر، مردی که خمینی کبیر اینگونه او را ستودند: "بدخواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است." و امروز بدخواهان و کینه‌توزان بدانند چه هاشمی باشد و چه هاشمی نباشد فردای ایران روشن است اندیشه و مسلک و مکتب هاشمی زنده است... آیا وقت آن نیست که تحقق بخشیم اهداف و آمال این بزرگ مرد تاریخ را و تلاش کنیم برای حفظ نظام اسلامی و ارزش‌های آن که با خون شهیدان تثبیت شده؟

وحدت بین جریانات سیاسی را در داخل نظام حفظ کنیم، آتش تفرقه و دشمنی را که از قدیم میراث سران غرب و انگلیس است، خاموش کنیم و به جمله مقدس امام عزیز بازگردیم که "هاشمی زنده است."

خداوندا! در این خاطرات غم‌انگیز دی‌ماه قلب ما را به آرامش "لا خوف علیهم ولاهم یحزنون" نورانی گردان تا در فراق سردار دل‌ها، سلیمانی‌ها شویم و عاشقان خدمت باشیم نه شیفتگان قدرت، تا به لیاقت بندگی و شهادت و لبخند تو دست یابیم.»
 
انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۵ دی ۱۳۹۹ / ۰۰:۴۰
  • دسته‌بندی: سیاست داخلی
  • کد خبر: 99101510710
  • خبرنگار : 71533