اینجا آدم هایش بوی استقامت می دهند، عطر صبوری، ایثار و از جان گذشتن. اینجا از قلبها عشق می جوشد و از چشم ها مهر؛ اینجا حدیث حیات می خوانند بر پیکرهای نیمه جان؛ اینجا از جان مایه می گذارند و "او" ترکیبی است از مهر و مهارت...
گردباد خطر که وزید، صف کشیدند برای عشق؛ یک زمستان و یک بهار و یک تابستان و یک پاییز است که قدم گذاشتند به میدان مین؛ درد را درمان می کنند؛ گاهی فراز و گاهی فرود؛ پشت عزم و اراده شان همچنان استوار؛ حجم ایثارشان کم نیست؛ صدایشان در زمان پیچید و حدیث شان خواندنی ترین دیوان عاشقی است...
به گزارش ایسنا، حدود ۳۰۰ روز از هجوم منحوس نامرئی به جانها می گذرد و گوشه گوشه بیمارستانها همچنان شاهدی است بر خلق صحنه هایی بی مانند از ایثار و از خودگذشتگی؛ پرستاران بیش از ۱۰ ماه است که به مدد جانهای خسته از درد شتافته و در لباسهایی سخت و سنگین، روزها و شبهای طولانی را سپری می کنند.
در آستانه یکسالگی کرونا و به مناسبت روز پرستار؛ اینجا بیمارستان شهدای یافت آباد - بخش کووید؛
بیمارستان شهدای یافت آباد اولین بیمارستانی است که در تهران پذیرنده بیماران کرونایی شد و اکنون حدود ۱۰ ماه است که همپای سایر مراکز درمانی کشور، در جدالی سخت و نفسگیر با کووید-۱۹ به سر می برد.
سکوتِ پس از طوفان
به گزارش ایسنا، وارد حیاط بیمارستان میشوم، فضا تقریبا ساکت و آرام است، شاید ۱۰ نفر در حیاط باشند، تعجب میکنم اما احتمال میدهم شاید به خاطر سردی هوا ساختمانها شلوغتر باشد. وارد بخش کرونا میشوم، همان ابتدا یک لباس سراسری سفید میدهند بپوشم تا از ویروس در امان باشم. برخلاف تصورم راهروها و بخش کرونا هم تقریبا خلوت است. صبح اولین روز کاری هفته، بخش کرونا بیمارستان شهدای یافتآباد در سکوت و سکونی است که به گفته پرستاران این آرامش پس از یک طوفان سهمگین اتفاق افتاده و عامل این کاهش بار کاری را محدودیتهای سفت و سخت اخیر کرونایی میدانند. از آنها میخواهم مشکلات اصلی این روزها و خواستههایشان را با مردم در میان بگذارند و اینجاست که تازه سر درد و دلشان باز میشود.
بر اساس اعلام متخصصان، ICU جایی است که بیماران بسیار بدحال کرونایی در آن بستری میشوند، در ابتدای گفتوگوها با حمیده جلالی_سرپرستار بخش ICU همکلام میشوم و میگوید: از ابتدای اسفندماه در بخش کووید مشغول هستم. ماههای اول که آغاز شیوع کرونا در کشور بود فشار کاری بالایی بر کادر درمان وجود داشت، با توجه به تعطیلات فروردین ماه در نیمه بهار این موج اندکی فروکش کرد اما متاسفانه از خرداد ماه بیماری در کشور اوج گرفت و بار کاری ما هم خیلی زیاد شد.
پروتکلها را رعایت کنید و مهمانی نروید
به میانه صحبت که میرسیم صدای سرفههای یکی از بیماران در راهروهای بخش میپیچد و یکی از پرستاران به سرعت به سراغ بیمار میرود، نگرانی را در چشمهای خانم جلالی میبینم اما، ادامه میدهد: از مردم خواهش میکنیم پروتکلها را رعایت کنند، مهمانیهای دست جمعی برگزار نکنند، نکات بهداشتی را رعایت کنند. شب یلدا نگرانی اصلی ما است، از مردم میخواهیم مهمانی برگزار نکنند و ما را درک کنند، ما هم خانواده داریم و نگران فرزندان کوچک و پدر و مادر پیرمان هستیم. در ابتدای شیوع کرونا دو ماه از فرزندانم دور بودم و شرایط سختی را تجربه کردم.
بیمارانی که مثل اعضای خانوادهشان میشوند
او با اشاره به اینکه خودش علیرغم فعالیت در بخش حساس ICU هنوز به کرونا مبتلا نشده است، میگوید: اگر مردم بدانند فشار کاری ما چقدر زیاد است شاید بهتر پروتکلها را رعایت کنند. بیماران جوانانی مقابل چشمان ما از دنیا میروند، مادر جوانی با فرزند کوچک که علیرغم تمام رسیدگیها فوت کرد و... که تمام اینها بر روحیه ما هم تاثیر میگذارد چون ما هم تصور میکنیم اعضای خانواده خودمان هستند که درگیر شدند و ما مسئولیت مراقبت از آنها را داریم. از مردم میخواهیم رعایت کنند اما اگر مبتلا شدند و پس از یک هفته علائمشان کاهش پیدا نکرد، حتما به بیمارستان مراجعه کنند.
این سرپرستار بخش ICU کرونا، ادامه میدهد: در این بین همکاران ما هم به بیماری مبتلا میشوند و در شرایط کمبود نیرو وقتی پرستاری به مرخصی میرود، فشار کاری بر دیگر پرستاران افزایش مییابد. خوشبختانه اعمال محدودیتهای کرونایی اخیر اندکی بار کاری را کاهش داد و پذیرش بیماران و وخامت حال آنها کمتر از گذشته شد که این نشان میدهد همکاری مردم تا زمان شکست بیماری بسیار کمک کننده خواهد بود.
و بیمارانی امیدوار به شکست بیماری...
تا دیگر پرستاران آماده گفتوگو شوند، در بخش راه میروم، در اکثر اتاقهای دو تخته یک بیمار بیشتر بستری نیست و حتی برخی اتاقها هم خالی هستند و این همان تاثیر رعایت پروتکلها و اعمال محدودیتهایی است که به چشم میبینم. اکثر بیماران خواب هستند و آنهایی که بیدار هستند از پنجرهای آفتابگیر حیاط بیمارستان را به تماشا نشستند و احتمالا به روزی فکر میکنند که بیماری را شکست میدهند و از همین حیاط مجددا به زندگی عادی باز میگردند.
آمنه کریمینیا_سرپرستار بخش داخلی کرونا بیمارستان شهدای یافتآباد، به ما میگوید: بیمارستان ما اولین مرکز پذیرش کننده بیماران مبتلا به کرونا در تهران است و از ۴ اسفند سال گذشته درگیر بیماری هستیم. ما هم مانند سایر بیمارستانها در ابتدای بیماری بحرانهایی را تجربه کردیم که به ناشناخته بودن بیماری برمیگشت اما توانستیم تاکنون بیماری را مدیریت کنیم.
نگرانی از آرامش پیش از طوفان
او در توضیح بخشی که مسئولیت پرستاری آن را بر عهده دارد، گفت: در همین بخش روزهایی را دیدیم که بر تمام ۴۲ تخت، بیماران بستری بودند و حتی به تخت اضطراری هم نیاز پیدا میکردیم، بیمار بر برانکارد خوابیده و اورژانس هم تماما پر بوده است؛ ولی خدا را شکر در حال حاضر از بستری حدود ۴۲ بیمار به بستری ۲۶ بیمار رسیدهایم و آرامش خاصی در بیمارستانها برقرار است. از مردم میخواهم تاثیر رعایت کردنشان را ببینند و بازهم نکات بهداشتی را رعایت کنند. نگرانی فعلی ما بازگشاییهای مجدد است و احساس میکنیم شاید شرایط فعلی آرامش قبل از طوفان باشد. مترو، اتوبوس و... شلوغ است و هنوز برخی رعایت نمیکنند و ادامه محدودیتها تاثیر بسزایی خواهد داشت.
کریمینیا، ادامه میدهد: این دو هفته محدودیت باعث شد بعد از مدتها سختی کشیدن، کادر درمان یک نفس آرام بکشند. امیدواریم شب یلدا باعث اوجگیری مجدد کرونا در کشور نشود. خوشبختانه خودم به بیماری مبتلا نشدم اما علیرغم تمام مراقبتها برخی همکاران ما به بیماری مبتلا شدند و مرخصی رفتن همکاران برای بهبود بیماری، فشار کاری بر سایرین را افزایش میدهد اما باز هم از انجام کار مریض غافل نشدیم. از دل و جان برای بیماران تلاش میکنیم اما گاهی هم موفق به نجات جان او نمیشویم. اخیرا بیماری ۴۲ ساله را علیرغم تمام تلاشهایمان از دست دادیم و حتی خودمان هم بر این غم گریه کردیم.
جشن نمیخواهیم، پروتکلها را رعایت کنید
او با تاکید بر اینکه برای روز پرستار امسال جشنی نخواهیم داشت، میگوید: شاید بهترین هدیه برای ما رعایت نکات بهداشتی و پروتکلها باشد تا بار کاری ما کاهش یابد چون دیگر خسته شدهایم.
پرستار دیگری که با او صحبت میکنم از نیروهای شرکتی بیمارستان است، نیروهایی که خواستهها و مطالباتی دارند که همواره به گوشمان رسیده است. مژگان ایرانشاهی_پرستار بخش کرونا بیمارستان شهدای یافتآباد، میگوید: از همان ابتدای شیوع کرونا درگیر بیماری هستیم. خودم هم تقریبا دو ماه قبل به کرونا مبتلا شدم و بعد از بهبودی مجددا به کار بازگشتم.
چرا میان پرستاران تفاوت قائل میشوید؟
او با اشاره به اینکه نیروی شرکتی است، ادامه میدهد: شرح وظایف ما هم مانند نیروهای پیمانی و رسمی یکسان است، اما از نظر حقوق و مزایا شاید دریافتیهای ما نصف آنها باشد. نیروهای رسمی و پیمانی به موقع حقوق را دریافت میکنند و همان حقوق حتی شاید با ۱۰ روز تاخیر به ما پرداخت شود. همچنین کارانه و اضافه کار نیروهای شرکتی حداقل با دو ماه تاخیر پرداخت میشود. تفاوتهایی که میان نیروها با شرح وظایف یکسان قائل میشوند به همینجا ختم نمیشود و برای پرداخت فوقالعاده ویژه هم قرار است نیروهای شرکتی مشمول دریافت آن نشوند.
تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی؛ خواسته اصلی ماست
ایرانشاهی میگوید: کل بیمارستان علیرغم تمام تلاشهایمان از فروردین ماه پاداشی به اسم حق کرونا دریافت نکردیم. تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی خواسته مهم و اصلی ما است. معوقات یعنی اضافهکار و کارانه در این بیمارستان حدود ۲ تا ۳ ماه است که عقب است و همچنان هم با نظام پرداخت قاصدک این وجوه را دریافت میکنیم.
او با اشاره به نیروهای ۸۹ روزه که در زمان اوج کرونا مشغول فعالیت در بیمارستانها شدند، گفت: وضعیت آنها هم مشخص نیست، بیمارستانهایی که میخواهند با آنها کار کنند هنوز تاسیس نشده است و وضعیت استخدامی پایداری ندارند.
چرا صدایمان را نمیشنوید؟
ایرانشاهی به سختی ابتلا به بیماری اشاره میکند و میگوید: علاوه بر فشار کاری، تحت تاثیر فشار روحی هم هستیم. بیماری داشتیم که تا لحطه آخر دستم را فشار میداد و خواهش میکرد برایش کاری کنم، اما متاسفانه مقابل چشمانم جان داد، اخیرا یک فرد مبتلا به سندروم دوان که در یک مهمانی به کرونا مبتلا شده را ۴۰ روز است بستری کردیم که حتی تا سرویس بهداشتی هم بدون اکسیژن نمیتواند برود. مگر او خودش میتوانسته به مهمانی برود؟ چرا خانوادهها توصیهها و صدای مارا نمیشنوند که مهمانیهای خانوادگی عامل خطر انتقال بیماری است؟ روزهای سختی را شاهد هستیم، برخی از مبتلایان هستند که حتی پس از بهبودی کسی از ترس ابتلا به بیماری حاضر نمیشود برای ترخیصشان بیاید و... و. دیدن این شرایط واقعا سخت است.
شب یلدا و چهارشنبهسوری، دغدغه اصلی کادر درمان
خدیجه نوری_مدیر پرستاری بیمارستان شهدای یافتآباد در گفتوگو با ایسنا، با تاکید بر اینکه بیمارستان شهدای یافتآباد اولین سانتر کرونا در استان تهران بوده است، گفت: در این مدت با توجه به ناشناخته بودن بیماری مشکلاتی هم برایمان پیش آمده است. کرونا یک بحران است و یکی از مشکلات ما در بحث نیروی انسانی بویژه در موج اول بروز بیماری بود. در موج دوم بیماری، اقداماتی برای تامین نیرو صورت گرفت و دانشگاه از طریق جذب نیروهای ۸۹ روزه به ما کمک کرد و بار کاری پرسنل تقریبا متوازن شد.
وی افزود: برنامه آموزش پرسنل و مدیریت استرس آنها از تاکیدات مهم ما در این مدت بوده است. کرونا، ویروسی نوظهور بود که باید آموزش ویژه در مورد آن به پرسنل، بیماران و همراهان بیماران انجام میشد. از طرف دیگر برای مدیریت استرس و برای آنکه پرسنل در فضایی بدون فشار روانی کار کنند از روانشناسان بالینی کمک گرفتیم و بعد از گذشت تقریبا یک سال که از بستری کردن بیماران کرونایی در بیمارستان میگذرد، ما آمادگی کامل را پیدا کردهایم اما نمیتوانیم به کمبود برخی اقلام مانند اکسیژن اشاره نکنیم.
وی با اشاره به همزمانی روز پرستار امسال و شب یلدا، اظهار کرد: درست است که در این چند ماه تجاربی از بیماری به دست آوردیم اما از مردم میخواهم این توازن بار بیماری را با برگزاری مراسماتی مثل شب یلدا یا مراسمهای ویژه آخر سال مثل چهارشنبه سوری برهم نزنند. نیروها خسته هستند و توان مضاعف برای رسیدگی به سوختگیها و... ندارند.
او در پاسخ به سوال ما مبنی بر تاثیر محدودیتهای سفت و سخت دو هفتهای کرونا، گفت: این محدودیتها باعث شد تقریبا ورودی بیماران به بیمارستان ما نصف شود و خیلی از بخشها خالی شدند، خوشبختانه ورودی اورژانس هم در این روزها به دو تا سه نفر رسیده است. بیمارانی که طی روزهای اخیر به ما مراجعه میکنند لزوما بدحالتر نیستند و ممکن است در هفته دوم بیماری با مشکلاتی مواجه شده باشند که به ما مراجعه کنند.
تقریبا اکثر گفتنیها را گفتند و آماده میشویم تا از بخش خارج شویم که به یکی از نیروهای جهادی و داوطلب که برای کمک به بیماران در بیمارستان مشغول به کار شده است، اشاره میکنند. با فاطمه رحیمی_طلبه جهادی و داوطلب صحبت میکنم و میگوید: از ابتدای شیوع کرونا پیامکی از بسیج طلاب برایمان ارسال شد که برای تجهیز اموات اعلام آمادکی کنیم. آموزشهای لازم را دیدیم و در بیمارستان بقیهالله کار تجهیز اموات را آغاز کردیم و بعد از شستن ۱۴ میت، همیار بیماران شدم.
او ادامه میدهد: در موج اول و دوم در بیمارستان بقیهالله همیار بیمار بودم و در موج سوم به بیمارستان شهدای یافتآباد آمدم. به بیماران ناتوان غذا میدهیم و به آنها رسیدگی میکنم، برای رفتن به سرویس بهداشتی به آنها کمک میکنم و هر کمکی که از دستمان برآید را انجام میدهم تا از بار کاری پرسنل کاسته شود. از طرف دیگر سعی میکنم به بیماران هم روحیه و انرژی بدهم. در این مدت از نزدیک شاهد سختی کار پرستاران بودم. عاملی که در آمدن من به بیمارستانها و کمک به بیماران موثر بود، شهادت سردار سلیمانی بود و حس کردم وقتی کسی در آن شرایط خدمت میکند، من هم در کشور خودم وظایفی دارم و این انگیره موثری برایم بود و اکنون احساس مفید بودن برای جامعه میکنم، خوشبختانه خانواده هم مخالفتی با حضورم نداشتند.
به گزارش ایسنا، کار ما در بیمارستان تمام شده است، بعد از حدود دو ساعت لباسهای سرتاسری سفید را در میآورم، لباسهایی دست و پاگیر و گرم که در روزهای تابستان هم در شیفتهای طولانی به تن پرستاران بود. از پرستاران خداحافظی میکنم، علیرغم فشار کاری و غم این ایام اما، در چشمهایشان برق امیدی وجود دارد که نوید روزهای بهتر را میدهد. آنها خواسته زیادی جز رعایت پروتکلهای بهداشتی از ما مردم و پرداخت به موقع حقوق و مزایای خود از سوی مسئولین ندارند؛ آنها را دریابیم.
انتهای پیام