به گزارش ایسنا، این شاعر و پژوهشگر در واکنش به حاشیه اخیر کتابهای درسی و تغییر داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی و نادر ابراهیمی در این کتابها، در یادداشتی با عنوان «اندر مذمت تحریف» نوشته است: چند سال پیش کتابی برای صفحهآرایی به من سپرده شد که حاوی عکسهایی بود از بعضی از مفاخر و اعزّه ادبیات معاصر، همچون دکتر رجایی بخارایی، حسین خدیوجم، محمد قهرمان، مهدی اخوان ثالث و دیگران، با مردانی غالباً کراواتی و زنانی غالباً غیرمحجبه.
از سوی اداره مربوطه فرمان داده شده بود که کراواتها باید حذف شود و بانوان باید محجبه شوند، که ما به کمک فتوشاپ چنین کردیم و ژاکتهایی یقههفت و روسریهایی به سبک امروز بر تن و بر سر اشخاصی کردیم که در دهه چهل و پنجاه عکس گرفته بودند و اکنون رخ در نقاب خاک پوشیده بودند.
هنوز بابت این کارم آرامش ندارم و هرگاه آن عکسها را میبینم از خودم خجالت میکشم که چرا ناچار شدم چنین کاری کنم. این عکسها بخشی از «حقیقت» است و حقیقت را نمیتوان چیزی دیگر جلوه داد. وقتی کراوات شخص را حذف میکنیم یعنی «این شخص در این عکس کراوات نپوشیده است» و این یک دروغ است. همین دروغ بودن به تنهایی کافی است برای قباحت این کار، گذشته از مفاسد و تبعات دیگری که بر آن مترتب است.
اما یکی از تبعات این کار این است که راه تحقیق را مخدوش میکنیم. فردا کسی میخواهد درباره رواج فرهنگ غربی در قبل از انقلاب اسلامی در ایران تحقیق کند. عکس کراواتی بهتر به این شخص کمک میکند تا بداند که آیا این فرهنگ در ایران رواج داشته یا عکس تحریفشده؟ محقق میخواهد ببیند که آیا این غربگرایی اثرات مثبت داشته؟ اثرات منفی داشته؟ وقتی ما مواد خام تحقیق را مخدوش میکنم چه انتظاری برای رسیدن به حقیقت داریم؟
و از آن بدتر، مفسدهای که این تحریفها در پی دارد این است که جامعه را با تحریف آشنا میکنیم؛ این کار را عادی و پذیرفتنی میسازیم، آن هم از سوی حاکمیت و نهادهای حکومتی. ما در روز روشن به مردم میگوییم «تحریف واقعیت هیچ ایرادی ندارد، بلکه گاهی لازم است.» و به این ترتیب مردمانی که از روی دست حاکمیت نگاه میکنند، فردا آسانتر به این کار تن در میدهند. بعد فردا ممکن است آنها یک حقیقت ارجمند را تحریف کنند.
دانشآموزی که میبیند به چه راحتی میشود در اثر داستانی یک نویسنده مرحوم و یک نویسنده زنده دست برد، اگر قرار باشد در این نظام «آموزش ببیند و پرورش یابد» از دو حال خارج نیست؛ یا این امر برایش پذیرفتنی و عادی میشود، یا ما را تحریفگر خواهد شناخت و در همه امور دیگر نیز شک خواهد کرد. دیگر چوپان غیرراستگو میشویم.
نگوییم که خیر و صلاح این بود و ما قصد تربیت داشتیم. بسیاری از کسانی که حدیث جعل کردند هم قصد خیر داشتند. ولی کاری کردند که اکنون ما در مورد هر حدیثی تردید داریم که نکند این هم جعلی باشد. اعتبار نقل و حدیث در دید بسیاری از مسلمانان تضعیف شده است به خاطر حدیثهای جعلی که چه بسا به نیت خیر و صلاح ساخته شدند.
و بالاخره این را بدانیم که یک روزی هم نوبت دیگران خواهد رسید و آنگاه دیگران با ما آن میکنند که ما با پیشینیانمان کردیم. اصلاً چرا به آینده حواله کنیم؟ همین امروز مگر چه درصد از فضای رسانهای و فضای تولید محتوا در اختیار نهادهای رسمی است؟ حقیقت این است که دیگر آموزش و پرورش، مطبوعات، صدا و سیما، نهادهای فرهنگی و حوزههای علمیه تنها منابع مراجعه مردم نیستند. اینها تنها منابع تولید محتوا نیستند. بدنه تولید محتوای رسمی مملکت روز به روز لاغرتر میشود و منابع دسترسی مردم به اطلاعات و محتواها از منابع غیررسمی روز به روز از دسترس بیرون میشوند. متولیان فرهنگی مملکت تنها سلاحی که دارند، همین حقانیت و صداقت است که با آن میتوانند در برابر انواع رسانههای گهگاه مغرض و مفسدهجو مبارزه کنید. این تنها سلاح را هم شما ناکار نکنید. فلان شبکه و فلان رسانه بیگانه دروغ میگوید و تحریف میکند؟ بگذارید این کار را بکند. تحریفگر رسوا خواهد شد. شما کاری کنید که مرجع اعتماد مردم باشید، به خصوص که از موضع و از پایگاه دیانت و انقلابیگری این کار را میکنید و رفتارهایتان به پای دین و انقلاب نوشته میشود.
انتهای پیام