رجبعلی لباف خانیکی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: نگارگری حرم مطهر به دو گروه عمده خالق و مخلوق تقسیم میشود؛ اولی نقشها و نگارههایی است که با خداوند متعال ارتباط مییابد و دیگری موضوعات و نگارههایی که با مخلوق ارتباط پیدا میکند. آنچه را که در این زیرمجموعه مربوط به خالق میشود و میتوان نام از آن برد، عبارت است از نور، آیات قرآنی و اسامی الله(جل جلاله) اما آنچه که با مخلوق ارتباط پیدا میکند عبارتند از نگارههای انسانی، حیوانی و گیاهی.
وی خاطر نشان کرد: در ابتدا موضوع اول، یعنی آنچه که به خالق مربوط میشود را مورد بحث قرار میدهیم. نخستین مساله نور است. مقوله نور را از این جهت در حرم مطهر عمده دیدهاند و همچنین در بسیاری از بناهای اسلامی که مبداش بازمیگردد به تعریفی که از خداوند وجود دارد. یعنی همان تعریف جامع «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». بنابراین خدای متعال را در حالت تجسمیاش نور تعریف کردهاند و میدانیم که نماد، سنبل، عصاره و تجسم عینی نور، خورشید است و خورشید سرچشمه نور است. بعد از آن ماه و ستارگان را نیز داریم.
او ادامه داد: خورشید به شکلهای مختلفی در حرم مطهر، تجلی پیدا کرده است و شاید مهمترین تجلی خورشید شمسههایی هستند که بر فرار گنبدها(در داخل گنبدها) به صورتهای مختلف آجرچینی، کاشیکاری، نقاشی و یا به هر شکل دیگری وجود دارد و حتی در غرفهها و ایوانها هم که به صورت نیمگنبد پوشش داده شدهاند، هستند. بنابراین تقریبا در تمام فضاهای مسقف حرم مطهر و در فضای داخلی همه فضاها این شمسه یا خورشید است که پرتوافکن شده و در واقع اشراف حضور حق تعالی بر آن فضاها را نشان میدهد؛ فضاهایی که قدسی هستند و به ذات اقدس امام رضا(ع) تعلق دارد.
لباف خانیکی بیان کرد: ناگفته نماند که خورشید را علاوه بر شمسهها به صورت عینی در صحنها و در میان تزئینات روی کاشیهای حرم مطهر نیز مشاهده میکنیم. حتی در بعضی موارد خورشید را به صورتی میبینیم که چشم و دهان دارد(اعضای انسانی) و در واقع در میان دایره تجسم پیدا کرده و پرتوهای نور هم از اطرافش تلالو دارد که بدون شک تجسم عینی خورشید است.
این پژوهشگر و باستانشناس گفت: علاوه بر خورشید، ما تجسم ستارگان را نیز داریم که در بیشتر فضاها به خصوص در پایه قندیلهایی که در مقرنسها هست و به ستاره منتهی شده، دیده میشود که مجموع این ستارگان با خورشید تجسم آسمان جهان خصوصی است.
وی اظهار کرد: موضوع دیگر آیات قرآنی است. در مجموع کتیبهها و آیات قرآنی را کلام خدا میدانند. بنابراین همه آیات و کتیبههایی که احادیث، روایات یا آیات است، همه متعلق به خداوند و در ارتباط با خداوند بوده و یا به صورت توصیفی یا روایی هستند که نماد الهی و قدسی دارد. کتیبهها نیز معمولا با بسم الله شروع میشود که اینها همه تجلیات خالق است. دیگر اسامی جل جلاله نیز به کرات تکرار شده و در بسیاری از مکانها مشاهده میکنیم که این موضوع حضور حضرت حق را در حرم مطهر نشان میدهد.
او گفت: مواردی نیز به مخلوق و آفریدگان خدای متعال ارتباط مییابد. اولین نقشهایی که مربوط به مخلوق است، نقشهایی است که موضوعش انسان است. در حرم مطهر تجسم نقش انسان را به صورت فرشته داریم که این فرشتهها در دو طرف ایوان شمالی صحن آزادی وجود دارد و به صورت انسانهای بالدار است که در حال پروازند و به صورت فرشته نشان داده میشوند.
وی ادامه داد: البته اگر به صورت کلیت وسیعتری سهم انسان را در نقش نگارگری حرم مطهر در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم تمام مواردی که در حرم مطهر وجود دارد، اعم از سازهها، نقشها و نگارهها، حضور انسان را تجلی داده و بر آن دلالت میکند.
این پژوهشگر و باستانشناس گفت: علاوه بر فرشتهها در ایوان ساعت صحن انقلاب، نقش دو عدد شیر را داریم که چیزی را که به صورت دیو مانند تجسم پیدا کرده در آنجا از هم میدرند که این خود افسانه و داستانی را به همراه دارد. علاوه بر این، نقش انسانی نیز به صورت خورشید تجسم پیدا کرده است.
وی اظهار کرد: اما نقوش حیوانی بسیار زیاد بوده و در بین جانداران، بیشترین نقشها را به خود اختصاص داده است. این نقشها به شکلهای مختلف و نمادهای گوناگونی است و پرندگان، خزندگان و حیوانات دیگر را شامل میشود که اگر بخواهیم اشارهای به اینها داشته باشیم، دو مورد از این نقشها عبارت از نقش اژدها و مار است.
او عنوان کرد: قدیمیترین نقش اژدها را در ایوان غربی صحن انقلاب مشاهده میکنیم؛ بعد از ورود به صحن در انتهای دو رواق طرفین، یعنی شمالی و جنوبی، مشاهده میکنیم که این دو اژدها مقابل یکدیگر ایستادهاند و علاوه بر اینها نیز تعداد زیادی نقش اژدها در صحن آزادی به چشم میخورد که به صورت نیمتنه اژدها وجود دارد.
لباف خانیکی ادامه داد: بر سر در شمالی صحن آزادی نیز نقش اژدها یا مار بالدار را داریم که آن هم چند بار تکرار شده است. بر وجود نقش اژدها از این جهت تکیه کردهاند که این نقش به منزله نگهبان گنجهای پنهان است و موجودی است که در اینجا نقش مثبت ایفا کرده و از حرم مطهر رضوی نگهداری و محافظت میکند.
وی اظهار کرد: نقش مار نیز به شکلهای مختلفی در حرم مطهر رضوی وجود دارد؛ از جمله بر بالای ورودی شمالی صحن آزادی که نقش مار را در آنجا به صورت قرینه ملاحظه میکنیم. علاوه بر این در اسلیمیها نیز انتهای هر شاخه اسلیمی که به دهان اژدها یا خرطوم فیل معروف است، به نوعی به اژدها مربوط شده است. برخی گفتهاند اژدها، خود تکاملیافته مار است و مارهای مهیب را تکامل و بزرگ شده اژدها میدانند.
این پژوهشگر و باستانشناس ادامه داد: البته اژدها یک موجود اسطورهای و افسانهای است و وجود خارجی ندارد. منتها همین مار را به گونهای تجسم دادهاند که دارای توانایی و قدرت است. از جمله حیوانات دیگر نقش گاو است که در سمت غربی صحن انقلاب پس از اینکه وارد صحن شدیم، روی لچکی غرفهها نقش گاو با شیر را در حال جدال مشاهده میکنیم. گاو هم در اسطورههای ایرانی دارای پیشینه مینوی و نماد باران، شب و زمستان و از قداست خاصی برخوردار بوده است.
وی گفت: اما در طول تاریخ نقش گاو را مغلوب در برابر شیر میبینیم؛ شیر نماد آفتاب، حرارت، روز و تابستان است و غلبه شیر بر گاو را به نشانه حلول سال جدید یا فصل بهار و نوروز مشاهده میکنیم که این موضوع در تخت جمشید چندین بار تکرار شده است.
لباف خانیکی خاطرنشان کرد: نقش دیگر نماد شیر است که علاوه بر صحن انقلاب، نقش شیر را به صورت دو شیر مقابل هم در ایوان شرقی صحن انقلاب داریم که در آنجا آنچه را که به صورت دیو تجسم پیدا کرده، از هم میدرند.
او افزود: از نقشهای دیگر نیز میتوان به نقش آهو اشاره کرد که در یکی از صحنها در حرم مطهر تجسم پیدا کرده است. علاوه بر اینها نقش پرندگان را نیز مشاهده میکنیم که سهم زیادی در تزئینات و نگارگری حرم مطهر دارند. پرندگان را به شکلهای مختلفی مثل قرقاول، سیمرغ یا شترمرغ نیز شاهد هستیم که اینها در قسمتهای مختلفی از جمله در صحن آزادی به شکل متقارن مشاهده میشود.
این پژوهشگر و باستانشناس گفت: به خصوص در صحن آزادی، صحنه نمایش یک باغ پرگل را داریم که اینها علاوه بر اینکه دارای گل، برگ و شاخه هستند، پرندگانی را در حال پرواز بر روی درختان و شاخسارهای درختان نیز میبینیم.
لباف خانیکی اظهار کرد: نقش سیمرغ را نیز در صحن قدس و در دیگر مکانها داریم که البته در صحن قدس نقش سیمرغ به خوبی تجلی یافته است. سیمرغ مانند اژدها، افسانهای و اسطورهای بوده و همیشه نماد حکمت، دورپردازی و بلندپروازی بوده است.
وی ادامه داد: نقوش دیگر نگارهها که بسیار زیاد تکرار شده، نقوش گیاهی است. مادر نقوش گیاهی نیز اسلیمیهاست و تقریبا در همه جا وجود دارد. منتها اسلیمیها داستانی طولانی دارد.
این پژوهشگر و باستانشناس خاطرنشان کرد: اگرچه نقوش اسلیمی که شاید نوعی برداشت از اسلامی باشد بنیادش مشخصه هنر اسلامی قلمداد شده، اما این را باید بدانیم که ریشه این نقشها به دوره اشکانی بازمیگردد و در آن زمان است که برای اولینبار نقشهای اسلیمی در قامت یک شاخه مو یا انگور تجسم پیدا کرده و به صورت برجسته بر روی تابوتها نمود پیدا کرده است.
لباف خانیکی ادامه داد: نقشهای اسلیمی به تدریج پیش رفته و به رم و یونان رسیده و در نگارگری آنجا مورد استفاده قرار گرفته است. نقشهای اسلیمی در دوره ساسانی هم نقش غالب بودهاند که در طاق بستان و مکانهای دیگر این نقشها را به وضوح مشاهده میکنیم. به خصوص اینکه حاشیهها را با این نقش تزئین میکردهاند.
وی عنوان کرد: در دوره اسلامی این نقش به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته است، به خصوص از زمانی که سبک آذری در معماری رواج پیدا کرده، یعنی از قرن هشتم هجری. در واقع سبک اذری در ایران در سال ۷۱۳ هجری قمری در گنبد الجایتو در سلطانیه نمود پیدا کرده است.
انتهای پیام