عزتالله پروازه، کارگردان این مستند، علاوه بر بیان توضیحاتی دربارۀ «گالین»، با ما از سختیهای مستندسازی در اصفهان نیز گفته است.
شفیلد، یکی آرامترین و سرسبزترین شهرهای اروپایی در انگلستان است که فعالیتهای فرهنگی وسیعی در حوزه سینما و تئاتر و هنرهای تجسمی دارد و اصفهان هم از معرفی بینیاز است. برای بیان کارنامۀ عزتالله پروازه نیز همین بس که تاکنون در بسیاری از جشنوارههای معتبر ملی و بینالمللی حضور داشته و موفق به کسب جوایزی متعددی شده که از آن جمله میتوان به کسب تندیس سه دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند سینما حقیقت اشاره کرد. علاوه بر اینها، او مدرس و پژوهشگر است. ایسنا به بهانۀ راهیابی مستند «گالین» به جشنواره معتبر «شفیلد» با کارگردان آن گفتوگویی کرده است که شرح آن را در ادامه میخوانید.
از «گالین» بگویید. دربارۀ چیست و چرا آن را ساختید؟
گالین یک فیلم استعاری و تمثیلی است که نسبت به سایر فیلمهای مستند، در آن از نشانه، زیاد استفاده شده و از نظر ساختاری، براساس چیدمان خاصی شکل گرفته است؛ به این معنی که در آن سه قصه مینیمال را در یک موقعیت و محیطی مشترک دنبال میکنیم.
ماجرای ساخت «گالین» از یک شخصیت شروع شد؛ یک زن که هم اولین زن کارگر بازنشسته ایران است و هم اولین زن کارگر معدن. این زن در منطقۀ خالی از سکنۀ نخلک اصفهان، تک و تنها در همسایگی معدن فعال منطقه زندگی میکند و من از تعبیر «صحنۀ آخرالزمانی» برای توصیف محل زندگی او استفاده میکنم؛ روستای فرسوده و خالی از سکنه. او همسرش را در معدن و تنها پسرش را نیز در جادۀ منتهی به معدن از دست داده، با این حال خانه را ترک نکرده و حالا کارش این است که صبح به صبح برای معدنچیان اسفند دود کند تا به سلامت یک روز کاری را پشت سر بگذارنند. تنها همدم او یک عروسک است که از خلال گفتگو با همین عروسک در یک اپیزود، پی میبریم که بر او چهها رفته.
در اپیزود دوم به جغرافیای کویر میپردازیم و حشرهای را که در واقع یک نماد و نشانه است، دنبال میکنیم که سعی دارد با حفر زمین آذوقه خود را ذخیره کند. اپیزود سوم نیز به محیط معدن و ارتباط پیرزن با کارگران معدن اختصاص دارد.
«گالین» موفقیتهای ملی و بینالمللی دیگری هم داشته؟
بله؛ خوشبختانه آن طرف دنیا هم با گالین ارتباط خوبی برقرار کردهاند، چون موضوع مستند جهانی است و در ثبت یک واقعیت خلاصه نشده، بلکه معنای بزرگی چون جبر و اختیار بشر را نیز در بطن خود دارد. شاید جالب باشد بدانید که گالین با هزینه شخصی بنده و ابراهیم مرادی به طور مستقل در زمانی محدود تولید شد. تحقیق و پژوهش آن زمان بسیاری برد، اما شروع تصویربرداری تا صداگذاری و آماده شدن برای نمایش دو هفته طول کشید که نسبت به موفقیتهای آن در جشنوارهها، یک رکورد محسوب میشود.
این مستند، دو سال پیش جایزه بخش ویژه سینما حقیقت را کسب کرد. در جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی در بخش مستند شد. بعد از این دو، ابراهیم مرادی، به عنوان تهیه کننده «گالین» عرضۀ فیلم در جشنوارههای فیلم بین المللی را آغاز کرد که امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا برخی از این جشنوارهها برگزار نشدند.
تاکنون در جشنواره داکای بنگلادش از گالین به عنوان فیلم برتر تقدیر ویژه شده و همچنین جزو نامزدهای نهایی دریافت جایزه در جشنواره فیلم کوتاه شفیلد انگلستان نیز بود و با حضور در جشنواره تخصصی مستند شفیلد که مهمترین جشنواره فیلم مستند در بریتانیاست و به نوعی دروازۀ ورود به اسکار نیز به شمار میرود، اتفاق مبارکی را در تاریخ مستندسازی اصفهان به لحاظ کمی و کیفی رقم زد.
از بریتانیا برگردیم به اصفهان. وضعیت مستندسازی در اصفهان چطور است؟
متأسفانه اینجا هیچ اهمیتی به فیلم مستند داده نمی شود. در اصفهان ارزش فیلم مستند برای متولیان امر هنوز محرز نشده است. انگار از دیدن و روبرو شدن با حقایق و واقعیتها وحشت دارند! تا ارزش یک فیلم مستند شناخته نشود و درک درستی از این هنر وجود نداشته باشد، امیدی هم به بهبود وضعیت نیست و همیشه نیروهای بازدارنده در دور و نزدیک وجود دارند. بنده این ادامه رکود فرهنگی و هنری را در این سالهای اخیر به خصوص در حوزه سینما، از چشم همه متولیان فرهنگی میبینم و امیدوارم همکارانم این سالها را همراه با رویکردهای مبهم و بسته مدیران فرهنگی از یاد نبرند.
صحبتهای ما و عملکرد متولیان فرهنگی، در یک دور باطل میچرخد و فایدهای ندارد، چون گوش شنوایی نیست. مثالی هر چند تکراری، در تهران نهادهایی مثل شهرداری، حوزه هنری و ... از مستندسازان حرفهای برای ساخت فیلم دعوت میکنند، بیهیچ اما و اگری بودجه و شرایط مطلوب را برای آنها مهیا میکنند و نتیجه آن را هم میبینند. بخش فرهنگی شهرداریشان به تولید فیلم مانند تراکم و به چشم درآمدزایی نگاه نمیکند، بلکه نگاه کاملا تخصص دارد، بنابراین نه تنها سالانه بودجهای برای حمایت از تولید فیلم دارند بلکه جشنواره و برنامه اکران فیلم هم دارند، اما در اصفهان چه؟ همین عبارت «از شفیلد تا اصفهان» چه معنایی دارد؟ یعنی گفتمان و ارتباط فرهنگی فیلمی از اصفهان با هزاران هزار کیلومتر آن طرف مرزها، یعنی دیده شدن شهر و استان و کشور. اما اینجا حوزه هنری در خواب خرگوشی به سر میبرد و بود و نبودش برای مستندسازان فرقی نمیکند، شهرداری هم که بخش فرهنگی مجزایی مانند دفتر تخصصی سینما دارد، دریغ از تولید مستندی قابل قبول درباره شهر. واقعا علت را در کجا باید جستجو کرد؟ حال آنکه در دنیا به مستند به عنوان یک فرصت طلایی نگاه میشود.
شورای شهر اصفهان با نزدیک شدن به پایان دوره خود، بعد از مدتها و به بهانه شیوع بیماری کرونا جهت حمایت از تولید فیلم و فیلمسازان، بودجهای را مصوب کرده است. این به عنوان یک فرصت میتواند کمی جریان مستندسازی را در اصفهان تغییر دهد اگر چه باعث نمیشود بدبینی من و همکارانم نسبت به متولیان فرهنگی در بدنه مدیریت شهر و استان اصفهان برطرف شود، اما امیدوارم این بهانه ای باشد برای اینکه متولیان شناخت بهتری نسبت به ارزش هنر مستند و مستندسازان پیدا کنند. امیدوارم بودجه مصوب شورای شهر با سلیقههای شخصی و غیرتخصصی به سمت و سوی دیگر هدایت نشود و حق فیلمسازان به خصوص مستندسازان مستقل، مانند گذشته پایمال نشود.
چرا خانه مستند اصفهان فعال نیست؟
مطالبهگری جزئی از روحیات مستندسازان است و شاید یکی از ضعفهای من و همکارانم نداشتن خانهای امن برای گرد آمدن و تشکیل صنف است. ما ضربه دوم را از همین، از هم گسیختگی و پراکندگیمان میخوریم و این نیز بهانهای شده برای اینکه حق من و همکارانم نادیده گرفته شود. به همین دلیل تصمیم گرفتیم خانه مستند اصفهان را با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری، با رویکردهای جدید قانونی و در قالب صنف احیا کنیم؛ خانه مستندی که برای اولین بار در ایران راه اندازی و الگوی شهرهای دیگر شد و میتواند برای نسلهای بعدی مستندسازان هم بماند و مفید واقع شود.
و حرف پایانی؟
ما بیشتر از آنکه در بدنه مدیریت فرهنگی به روحیه سیاسی نیاز داشته باشیم، به روحیه هنری نیاز داریم. بهتر است متولیان فرهنگ و هنر شهر دست از کمیگرایی بردارند، کمتر شعار دهند و برای فرهنگ این شهر کمی سهلگیرانهتر هزینه کنند، چراکه با عملکرد غیرتخصصی، تولیدات کیفی در حوزه سینما روز به روز کمرنگتر از قبل میشود. امیدوارم این امر بدیهی را نیز بپذیرند که برای هویت و زنده نگه داشتن نام شهرمان به مستندسازان حرفهای همین شهر نیاز دارند.
انتهای پیام