به گزارش ایسنا، رضا رسالت در یادداشتی با عنوان "سلاح تحریم، ابزار پیشبرد سیاست خارجی آمریکا" نوشت:
تحریم های گوناگونی در دوره های مختلف بر کشور ایران تحمیل شده است. ایالات متحده از سال ۱۹۸۰میلادی و شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا از ۲۰۰۹ میلادی ایران را تحت تحریم قرار دادهاند. همچنین دولت هایی به صورت یکجانبه بنا بر اقتضای عضویت در سازمان ملل طبق ماده ۲۵ منشور و جهت تأمین منافع ملی خود که آن را در تبعیت از نظام بین الملل دیدند، تحریم ها و محدودیت هایی را بر ایران اعمال کردند. تحریم های اعمال شده بر کشور به دلیل اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر شهروندان ایرانی، مغایر با اصول و ارزش های عام و جهان شمول حقوق بشر است؛ چراکه برخی از اهداف غیرمشروع همچون بی ثبات کردن یک نظام سیاسی برای کسب منافع نامشروع، تهدید به اعمال زور یا حتی سرنگونی و براندازی یک دولت قانونی از اهداف اعلام نشده برخی تحریم ها بوده است. تحریم های اقتصادی در این مورد به جای اینکه در راستای حفظ صلح به کار گرفته شود به عنوان ابزاری برای نقض حقوق بشر مورد استفاده قرار گرفته است. با این تفاسیر میتوان گفت عرصه ی روابط بین الملل عرصه ی تقابل قدرت هاست و رژیم تحریم نیز در این چرخه ی قدرت عمل میکند.
چنانکه ذکر آن رفت جمهوری اسلامی همواره با تحریم ها روبرو بوده و سیاست و روابط خارجی آن، به خصوص با ایالات متحده و اتحادیه اروپایی، تحت تاثیر تحریم ها قرارداشته است. توافق بین المللی برجام، پس از تحریم های متوالی، موافقان و مخالفان را به گمانه زنی های بسیاری درباره بازتاب برجام در سیاست خارجی دو کشور برانگیخت و اقدام ترامپ در خروج غیرقانونی از آن، چهره غیرقابل اعتماد آمریکا را بیش از پیش نمایان ساخت. حال باید پرسید پس از برقراری تحریمهای بیشتر علیه کشورمان و به فرض تغییر رئیس جمهور در آمریکا چه اتفاقی خواهد افتاد؟
بنا بر شواهد، تحریم های مالی، اقتصادی، دفاعی و نظامی به عنوان یک راه حل آزمایش شده در مهار قدرت اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی ایران ، در سند راهبردی ایالات متحده آمریکا نهادینه شده است و نمی توان آن را به آسانی نادیده گرفت. نظریه تحریم، منافع ایالات متحده و متحدان منطقه ای آن کشور را همچون رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی، تامین کرده است و این گروه، آزادسازی انرژی مالی و اوج گیری قدرت جمهوری اسلامی در پسابرجام را مخالف منافع خود و در جهت پیروزی کامل محور مقاومت و تسهیل زمینه های تسلط جمهوری اسلامی در منطقه می بینند.
بنابر ذهنیت نخبگان سیاسی ایالات متحده، گفتمان های مخالف توافق هسته ای و موفقیت سیاست تحریم جمهوری اسلامی ایران در تامین منافع ایالات متحده، استمرار تحریم و تصویب تحریمهای جدید از سوی نخبگان سیاسی ایالات متحده، بسیار محتمل خواهد بود.
از سوی دیگر به نظر میرسد تحریم یکی از ابزارهای اجبار کننده بینالمللی دولتها برای تغییر رفتار آن ها است. این ابزار در واقع مبتنی بر نفی اصل برابری دولت ها و از ابزارهای خصومتآمیزی محسوب میگردد که یک یا چند کشور علیه دیگری وضع و از او میخواهند تا تغییرات چشمگیر و بنیادینی را در هنجارها، ساختارها و رفتارهایش اعمال نماید. جمهوری اسلامی ایران از زمان انقلاب خود مورد تحریم های یک جانبه ایالات متحده و کشورهای غربی قرارگرفته و طی بیش از سی سال به مرور و در فرآیندی پلکانی و تدریجی هم اکنون در سخت ترین و جامع ترین تحریم نظام بین الملل واقع شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحریم به ویژگی بارز رفتار ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران مبدل شده است. افزایش حساسیت مسئله هسته ای هم بر شدت این تحریم ها افزوده و کنگره آمریکا به یکی از مراجع اصلی تشدید تحریم ها مبدل گردیده است. با این حال، تحریم تنها یکی از سه اَشکال عمده رفتار با ایران در کنار سایر روش ها از جمله اقدام نظامی و عدم تحریم است که هر کدام حامیان خاص خود را دارند. حامیان این دو دیدگاه سعی می کنند با لابی گری (مستقیم و غیرمستقیم) به اهداف مورد نظر خود دست یابند. با این حال، شرایط کنونی به نحوی است که لابی حامی تحریم از آن بهره می برد.
در نتیجه با توجه به موارد متعدد اسناد بین المللی در خصوص حق بنیادین سلامتی به نظر میرسد شورای امنیت و آمریکا در صورتی که اقدام به تحریم یک کشور مینمایند باید برای این اقدامات توجیهات حقوقی داشته باشند، تا مشروعیت یابند. لکن در خصوص ایران این تحریم ها ریشه در تصمیمات حاکمیتی نهاد های مزبور دارد و نه استدلال هایی که تماما از منطق حقوقی نشات گرفته باشد. این تحریم ها بیشترین آسیب را به حق مردم ایران در برخورداری از موازین اساسی حقوق بشر وارد نموده و باعث محرومیت و یا حداقل محدودیت مردم ایران در برخورداری از حقوق بنیادین بشری همچون حق حیات، حق برخورداری از استاندارهای مناسب زندگی و سلامت و بهداشت گردیده است.
انتهای پیام