به گزارش ایسنا، انتخاب دکتر محمدرضا باطنی - زبانشناس پیشکسوت - به عنوان برگزیده «بیست و هفتمین جایزه بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار» با واکنشهای متفاوتی همراه بوده است. درحالیکه کامیار عابدی با انتقاد از اعطای جایزه موقوفات افشار به محمدرضا باطنی، میگوید «او ضدیتی آشکار با معیارهای ادبی در زبان فارسی دارد، همچنین ایشان درباره موقعیت زبان فارسی در کشور، و نیز وحدت ملی ایران عقاید بخصوصی دارد که آن نیز با هدف واقفِ موقوفات دکتر افشار و هدفهای اصلی و اساسی جایزهاش به کلی متفاوت است»، میلاد عظیمی این انتخاب را «در نهایت اتقان و شایستگی» میداند.»
میلاد عظیمی - منتقد ادبی و مدرس دانشگاه - پس از اعطای این جایزه، در یادداشتی با عنوان «گواهی شفیعیکدکنی درباره دکتر محمدرضا باطنی» مینویسد: «بنیاد ملّی موقوفات دکتر محمود افشار بیستوهفتمین جایزه معتبر ادبی و تاریخی خود را به دکتر محمدرضا باطنی، زبانشناس و فرهنگنویس و مترجم مشهور و خوشنام اهدا کرد. این انتخاب در نهایت اتقان و شایستگی است؛
خوش بهجای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون بهجای خویشتن
باید به انتخابکنندگان و انتخابشونده این انتخاب نیک را مبارکباد گفت.
دکتر باطنی از خدمتگزاران بزرگ زبان فارسی است؛ خدمتگزاری شریف و بیهیاهو. استاد شفیعیکدکنی در مجله بخارا یادداشت دلاویزی در منقبت استاد باطنی نوشته است. فیالواقع درباره دکتر باطنی شهادت داده است. برای معاصران و آیندگان و ثبت در تاریخ. در فرهنگ ما «ادب نفس» همتا و بلکه برتر از «ادب درس» بوده است. به اعتقاد بزرگان فرهنگ ایران: علم، آدمیت است و جوانمردی و ادب، و شفیعی به این وجه اخلاقی شخصیت دکتر باطنی توجه داده است. به «هنر زیستن» او؛ هنر آزادوار و پاکیزه زیستن او. به فضیلت او. سطرهایی از یادداشت شفیعی را نقل میکنم:
«درباره جایگاه علمی دکتر باطنی، و تواناییهای شگرف او در تدریس، دیگران باید مقالات و حتی کتابها بنویسند که خواهند نوشت و برای شخص بیاطلاعی چون من سکوت، درینباره به ادب نزدیکتر است و شایستهترین کار است. اما به عنوان یک شاهد و گواه، در تاریخ معاصر ایران، و بیشتر برای آیندگان و ثبت در تاریخ، میتوانم گواهی دهم که دکتر باطنی یکی از مردان آزاده عصر ما و نسل ماست که با پارسایی و زهدی از نوع زهد عارفان تذکرةالاولیاء، بیاعتنا و سربلند از کنار تمام وسوسههای قدرتطلبی و جاذبههای حیات اداری و مادی و نان به نرخ روز خوردنها گذشت و این جایگاه اخلاقیاش، حتی، از جایگاه علمی و دانشگاهیاش ارزش بیشتری دارد و میدانم که او بعد از انقلاب درین راه رنجی درازدامن را با شکیبایی خویش آزموده است.
ما، در آینده، به یاری خداوند، دانشمندان بسیاری در عرصه زبانشناسی خواهیم داشت که در معیارهای دانشگاهی، همچون باطنی، مورد احترام حوزههای زبانشناسی جهان خواهند بود، ولی مقام معنوی و آزادگی دکتر باطنی و دلیری و دلاوری علمی او، چیز دیگری است که غالبا مغفول مانده است و جز اندکی از شاگردان و یاران نزدیک او و افراد خانوادهاش، دیگران، بیشوکم از آن بیخبرند و این چیزی است که هیچگاه کهنه نخواهد شد؛ زیرا نوعی «هنر زیستن» است. علم میآید و میرود و کهنه میشود و همچون فصلی از تاریخ برای اهلش ثبت میشود اما «هنر پاکدامن زیستن» و آزادگی، همیشه زنده است. به همین دلیل نام دکتر محمدرضا باطنی همچون بلند«آویسه»ای (یعنی الگو و اسوهای) برای نسلهای آینده فرزندان ایرانزمین همیشه خواهد ماند و ما دعا می کنیم که او خود نیز سالها و سالها با تندرستی دیر بماناد و شاد» (شماره ۱۳۷، صص ۳۵-۳۶).»
انتهای پیام