این، شیوه مرسوم مستبدان است

«بحث ما در این است که اصلاً امامزاده‌هایی که در دوران ائمّه (علیهم‌السّلام) - از زمان امام صادق (علیه‌السّلام) به این‌طرف - قیام کرده‌، حرکت کرده، و شمشیر به دست گرفته‌اند، چگونه مردمی بوده‌اند؟ آیا همه محکوم به یک حکمند یا اینکه هر کدام حکم جداگانه‌ای دارند یا به چند گروه تقسیم می‌شوند؟»

به گزارش ایسنا، روزنامه «کیهان» در ادامه انتشار سلسله گفتارهای رهبر معظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم (ع)، به نقل از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نوشت: قبلاً لازم است که ذهن آقایان را متوجّه کنم به علّت اصلی بدنام شدن این بزرگواران. چرا یک انسان انقلابی که برای خاطر خدا و امر به‌ معروف و نهی‌ازمنکر و حفظ حقوق مردم، در اجتماع قیام می‌کند باید در طول زمان، در میان کسانی که برای خاطر آنها قیام کرده بدنام بشود؟ و یک چنین تصوّری درباره‌ آنها به‌وجود بیاید که اینها  مردمانی نبوده‌اند که مورد رضای ائمّه (علیهم‌السّلام) باشند؟ ابتدائاً علّت این را که این تصوّر غلط به‌وجود آمده به‌طور خلاصه عرض می‌کنم.

می‌دانید که یکی از شیوه‌های بسیار معمول و مرسوم که همیشه مستبدّین عالم و قدرتمندان ظالم و جائر به‌کار می‌برده‌اند، این بوده که سعی می‌کرده‌اند دشمنان جدّی و حادّ خود را که متّکی به توده‌ مردم بوده‌اند، در میان مردم بدنام و بی‌آبرو کنند. این یک شیوه‌ معمولی است، از روزگار قدیم هم این شیوه بوده؛ شما در قرآن که نگاه می‌کنید می‌بینید که وقتی فرعون با موسی (علیه‌السّلام) یا با مَلَأ (۱) و اطرافیان خود حرف می‌زند، موسی (علیه‌السّلام) را یک آدم فسادانگیز معرّفی می‌کند: «انّی اخاف أن یبدّل دینکم او انْ یظهر فی الْارض الفساد». (۲) فرعون به مردم می‌گوید که: «من می‌ترسم این موسای انقلابی که وارد اجتماع شما شده، دین شما را تغییر و تبدیل بدهد و فساد را در میان شما رایج کند.» آدم‌های ساده‌لوح وقتی‌که این حرف را از فرعون بشنوند، با خودشان می‌گویند که فرعون چقدر علاقه‌مند به دین‌داری مردم است و چقدر علاقه‌مند است که در میان مردم فسادی به‌وجود نیاید و از ترس اینکه مبادا دین مردم عوض بشود و فسادی پدید بیاید می‌خواهد موسی،‌هارون و اَعوان و انصارشان را نابود و سربه‌نیست کند؛ امّا آدم‌های دقیق که خبر دارند که در قاموس فرعون، دین اصلاً معنایی ندارد و برای او، دین مردم همان اراده‌ اوست و برنامه زندگی اجتماع، چیزی جز آن برنامه‌ سودپرستانه و نفع‌پرستانه‌ای که او ارائه داده، نیست؛ به مردم هم سرسوزنی علاقه ندارد، برای اینکه ادامه‌ حیات او بستگی دارد به ضعف مردم و اگر مردم مردمی قوی باشند، برای او ادامه‌ زندگی ممکن نیست؛ برای آنهایی که در مورد فرعون این مطلب را می‌فهمند و می‌دانند، خیلی روشن است که مسئله‌ سرکوب‌کردن و کشتن موسی به‌خاطر این نیست که فرعون می‌ترسد که دین مردم عوض بشود؛ نه، او می‌ترسد که خودش از بین برود، می‌ترسد که به زندگی‌اش خاتمه داده بشود.

این شیوه‌ای بوده که فرعون داشته، قبل از فرعون هم داشته‌اند، بعد از فرعون هم داشته‌اند و من برای اینکه ذهن آقایان کاملاً نسبت به مسئله‌ امامزاده‌ها روشن بشود یک مثالی از دوران‌های نسبتاً نزدیک به خودمان دارم که این را عرض می‌کنم تا ببینید که روشی که فرعون انجام می‌داد و معاویه انجام می‌داد و دیگر حکّام اموی و عبّاسی و دیگران انجام می‌دادند، عیناً همان روشی است که در چندین سال قبل از این، در همین منطقه‌های نزدیک دید ما از لحاظ زمان و مکان انجام می‌گرفته، در حدود سال‌های ۱۸۴۰ یا ۱۸۵۰ میلادی یعنی تقریباً ۱۵۰ سال قبل از این.

می‌دانید که در هندوستان یک نهضت مقاومت بنیادین و عجیبی علیه انگلیسی‌ها برپا شد. البتّه این مربوط به قبل از ولادت گاندی است؛ یعنی هنوز گاندی رهبر معروف هند حتّی به دنیا نیامده بود و شاید حدود مثلاً چهل پنجاه سال قبل از آنکه گاندی اصلاً به دنیا بیاید، این نهضت در هندوستان شروع شده بود، از طرف مسلمانان هند که جمعیّت حاکم بر هند بودند و در آن روزگار رهبران هند و زمامداران هند مسلمان بودند، البتّه ضعیف شده بودند. سلسله‌ مغولی و تیموری هند تدریجاً ضعیف شده بود و انگلیسی‌ها به‌وسیله‌ کمپانی‌ای که در آنجا داشتند امور هند را به تدریج قبضه می‌کردند. رهبر این نهضت مسلمان‌ها چه کسی بود؟ رهبران نهضت، چند نفر از علمای معروف و سرشناس مسلمان هند بودند از جمله «مولا شاه اسماعیل دهلوی» (۳) که از آیت‌الله‌های بزرگ و علمای خیلی مهم هند و یکی از رهبران نهضت مقاومت مسلمانان در مقابل استعمار انگلیس بوده‌اند. اینها  خیلی مبارزه کرده‌اند و تفصیل مبارزات اینها  را در جایی ننوشته‌اند. یک نوشته‌ مختصری بنده در این زمینه دارم (۴) که آن‌ هم کامل نیست و اگر کسی حال و مجالی داشته باشد و تحقیق بیشتری بکند و یک‌ چیزی در این زمینه بنویسد، گمانم خدمتی خواهد بود. اجمالاً انگلیس به هر وسیله‌ای که توانست سعی کرد که این بزرگ‌مَردان را نابود و نهضت اینها  را سرکوب کند؛ از راه زندان‌ها و تبعیدها و دستگیری‌های خیلی دشوار و حتّی شاید اعدام‌ها و از این قبیل. خیلی اینها  را تحت‌ فشار قرار داد امّا عملاً مطلب این‌طوری بود که اینها  وقتی زندان می‌رفتند یا تبعید می‌شدند یا شکنجه می‌دیدند و برمی‌گشتند، مردم نسبت به اینها  علاقه‌مندتر می‌شدند و نهضت اینها  گرم‌تر و شکوفاتر می‌شد. اینها  مربوط به همین ۱۵۰ سال قبل است، مربوط به زمان نزدیک به خود ماست. دولت انگلیس برای اینکه اینها  را به طور کلّی نابود کند و مردم را از دور اینها  متفرّق کند، فکر کرد که باید یک ضربه و حربه‌ قاطع‌تری علیه اینها  به‌کار ببرد. لااقل مدّت‌ها در این زمینه فکر و مطالعه شده و مشاورین دور هم نشسته‌اند مشورت کرده‌اند، بالاخره به یک نتیجه‌ای رسیدند و آن نتیجه هم نسبتاً اثربخش بود و برای انگلیس نتایج مثبت داشت و آن این بود که گفتند بیایید در میان مسلمانان هندوستان و دیگر مسلمانانی که در اقطار عالم نگران مبارزه‌ مسلمانان هند بودند، شایع کنید که این آقایانی که از قبیل مولا شاه اسماعیل دهلوی و دیگران در رأس مبارزه قرار دارند، وهّابی‌اند ...

پانوشت‌ها:

۱- اطرافیان از طبقه‌ اشراف.

۲- سوره‌ غافر، بخشی از آیه‌ ۲۶.

۳- ۱۸۳۱ - ۱۷۸۱ میلادی.

۴- کتاب «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان» در سال ۱۳۴۷ از سوی معظّمٌ‌له تألیف و ترجمه شد. نسخه‌ اصلی این کتاب «کفاح المسلمین فی تحریر الهند» نام دارد که آن را یکی از علمای دانشگاه الازهر به نام «عبدالمنعم النمر» نگاشته است.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۱ مهر ۱۳۹۹ / ۲۰:۳۳
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 99072115961
  • خبرنگار :