به گزارش ایسنا، سعادت شریفیپور در یادداشتی نوشته است:
مذهب در قانون اساسی افغانستان:
در افغانستان در دوره مختلف تاریخی از زمان اماناللهخان که برای اولین بار در این سرزمین قانون اساسی را تحت عنوان «نظامنامه» تدوین کرد، بارها قانون اساسی تدوینشده است و مسئله دین و مذهب رسمی در این قوانین دستخوش تغییراتی شده است. بندهای تعیین دین و مذهب رسمی در قوانین اساسی افغانستان در دورههای مختلف به شرح جدول ذیل بوده است:
دوره | دین و مذهب رسمی | اصل قانونی |
دوره امانالله خان ۱۳۰۱ | دین اسلام مذهب حنفی | اصل دوم قانون اساسی |
دوره محمدناصر شاه ۱۳۱۰ | دین اسلام مذهب حنفی | اصل اول قانون اساسی |
دوره ظاهرشاه ۱۳۴۳ | دین اسلام مذهب حنفی |
فصل اول ماده ۲ |
دوره محمدداوودخان ۱۳۵۵ | دین اسلام بدون اشاره به مذهب | فصل سوم ماده ۲۲ |
دوره ببرک کارمل ۱۳۵۹ | دین اسلام بدون اشاره به مذهب | ماده ۵ فصل اول |
دوره دکتر نجیبالله ۱۳۶۶ | دین اسلام بدون اشاره به مذهب | فصل اول ماده دوم |
دوره دکتر نجیبالله ۱۳۶۹ | دین اسلام بدون اشاره به مذهب | فصل اول ماده دوم |
دوره حامد کرزای ۱۳۸۲ | دین اسلام بدون اشاره به مذهب | فصل اول ماده دوم |
اولین بار در ماده ۱۳۱ قانون اساسی افغانستان مصوب ۱۳۸۲ ش، حقوق اقلیت شیعه به رسمیت شناخته شد:
محاکم برای اهل تشیع، در قضایای مربوط به احوال شخصیه، احکام مذهب تشیع را مطابق به احکام قانون تطبیق مینمایند. در سایر دعاوی نیز اگر در این قانون اساسی و قوانین دیگر حکمی موجود نباشد، محاکم قضیه را مطابق به احکام این مذهب حلوفصل مینمایند.
مذهب حنفی
اکثریت مردم افغانستان پیرو مذهب سنّی حنفی هستند، که جمعیت آنها بین ۶۵ تا ۷۵% از کل جمعیت افغانستان تخمین زده میشود. مهمترین اقوام پیرو مذهب حنفی را پشتونها، تاجیکها و ازبکها تشکیل میدهند.
پشتونها: این قوم عمدتاً در شرق و جنوب افغانستان زندگی میکنند. جمعیت آنها ۴۰ تا ۵۰% برآورد شده است. اینان به زبان پشتو صحبت میکنند که از زیرشاخههای زبان هندواروپایی است. پشتونها در چند سده اخیر، حاکمیت سیاسی را بهطور انحصاری در اختیار خود داشتهاند و گروه طالبان از همین قوم هستند.
تاجیکها: این گروه از اقوام آریایی هستند، که در مناطق گوناگون افغانستان پراکندهاند و جمعیت آنها بین ۲۰ تا ۳۰% برآورد شده است. تاجیکها به زبان فارسی صحبت میکنند و بهرغم انحصار حاکمیت سیاسی پشتونها، بهطور محدود در ساختار قدرت سیاسی سهیم بودهاند.
ازبکها: این عده از اعقاب ترکان زردپوست آسیای مرکزیاند که عمدتاً در نواحی شمالی افغانستان زندگی میکنند. زبان این قوم ازبکی است که از زیرشاخههای زبان ترکی است. ازبکها همواره از اقوام محروم کشور بودهاند.
مذهب شیعه
درصد شیعیان در این کشور، بین ۲۵٪ تا ۳۰٪ برآورد شده است. هزاره بزرگترین قوم شیعه و قزلباشها، سادات، هراتیها و گروههایی از بلوچها، تاجیکها و پشتونها دیگر اقوام شیعه هستند.
شیعیان افغانستان به دو فرقه تقسیم میشوند: جعفری؛ اسماعیلیه. شیعیان اسماعیلی بسیار اندک و در «بدخشان» زندگی میکنند. جمعیت اصلی شیعیان را شیعیان اثنی عشری تشکیل میدهند که از هزارهها، قزلباشها و عدهای از تاجیکها و پشتونها ترکیب یافتهاند. شیعیان به زبان فارسی صحبت میکنند و جمعیت اصلی شیعیان را هزارهها تشکیل میدهند، بهطوریکه در افغانستان شیعه مترادف با هزاره هست.
مذهب شیعه در افغانستان هیچگاه در قانون اساسی به رسمیت شناختهنشده و تنها مذهب رسمی کشور حنفی بوده است و شیعیان همواره از سوی حکّام و دولتمردان نادیده انگاشته میشدهاند (در قانون اساسی سال ۱۳۸۲ مذهب شیعه بهعنوان مذهب رسمی شناختهنشده است، تنها آنگونه که پیشتر آمده است در ماده ۱۳۱ قانون اساسی برای برخی موارد در دادگاهها لحاظ شود).
هزارهها
هزارهها از نژاد زردند که از دیرباز در کوهپایههای مرکزی و در مناطقی که در قرن سیزدهم میلادی در تصرف آنان بود سکونت داشتهاند. در اینکه آیا اصل و منشأ آنان «مغولی» و یا «ترک» و یا ترکیبی از این دو است جای بحث وجود دارد، اما زبان آنان فارسی است. هزارهها غالباً در ناامنی اقتصادی به سر بردهاند. آنان از دهه ۱۸۸۰ به بعد، متحمّل شرایط سخت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شدند و قیام آنان علیه برتریطلبی پشتونها بهطور وحشیانهای در اواخر قرن نوزدهم سرکوب شد. هزاران تن از آنان کشته و زنها و کودکانشان به اسارت رفته و بهناچار دست به مهاجرتهای دست جمعی بهسوی ایران که اکنون در مشهد به «خاوری» معروفاند و پاکستان زدهاند. آنان که در داخل کشور ماندند، به خاطر از دست دادن زمینهای حاصلخیز خود، بهناچار به شهرها، بخصوص به کابل، بهعنوان کارگران غیرماهر و خدمتگزاران منازل مهاجرت کردند.
همه این مسائل موجب شدند هزارهها دارای موقعیت اجتماعی و خوبی نباشند. پس از تصرف زمینهای حاصلخیزشان توسط پشتونها، آنها مجبور شدند به داخل ارتفاعات مرکزی پیش روی کنند که با کمبود شدید زمین مواجه شده و به لحاظ اقتصادی بهشدت ضعیف گردیدند و مهمتر از آن، جامعه شیعی هزاره پسازاین حوادث، درمیان کوههای سر به فلک کشیده مرکزی به خود فرورفت و ارتباطش با اطراف قطع شد و درنتیجه، دچار ضعف فرهنگی شدیدی گردید. بااینحال، در چند دهه اخیر، تحوّلات شگرف سیاسی و فرهنگی در جامعه شیعی هزاره اتفاق افتادند.
وضعیت کنونی:
در مذاکرات جاری بین الافغانی در دوحه قطر میان شورای عالی صلح و طالبان یکی از مسائل ابتدایی که موردبحث و اختلافنظر است مسئله مبنا قرار دادن مذهب حنفی بهعنوان مذهب رسمی و پایه گفتگو است، این موضوع میتواند با توجه به پیوندهای قومی و مذهبی موجود در افغانستان که پیشتر بیان شد، شیعیان را که به دلیل قومیت (هزاره) خود که در افغانستان بهعنوان طبقه فرودست از لحاظ اقتصادی و افراد کم نفوذ به لحاظ اجتماعی قلمداد میشوند، در حاشیه تعریف کرده و شهروند درجهدو محسوب کند.
در سالهای جاری علیرغم پذیرش اصل ۱۳۱ قانون اساسی برای برخورد قضایی با شیعیان در دستگاه قضایی افغانستان به علت نفوذ فراوان پشتونها و حنفیها شیعیان نتوانستهاند از این حق استفاده چندانی کنند. اما درهرحال حذف این اصل از قانون اساسی و یا افزودن مذهب حنفی بهجای دین اسلام در متن قانون اساسی یک عقبنشینی برای شیعیان محسوب میشود.
پیامدها:
- حنفی شدن و پشتونیزه شدن افغانستان را میتوان در یک راستا دید، به این معنی که درصورتیکه مذهب حنفی بهعنوان مذهب رسمی قید شود، یکقدم مهم در پشتونیزه کردن قدرت در افغانستان برداشتهشده است. افزایش قدرت پشتونها با افزایش قدرت طالبان مترادف است.
- درصورتیکه مذهب حنفی بخواهد بهعنوان مبنا قرار گیرد، باید در قانون اساسی وارد شود که این خود به معنی پذیرش تغییر قانون اساسی فعلی افغانستان است که بزرگترین دستاورد کنفرانس بن ۲ است.
- افزایش نفوذ مذهب حنفی به معنای افزایش نفوذ عربستان سعودی و پاکستان در افغانستان است.
انتهای پیام