شعر «دوستت دارم» از دفتر «روزنامه شیشهای»
احمدرضا احمدی
دوستت دارم...
باید در چشمان نگریست،
یا در گوشها گفت؟
جنبش انگشتانت که بر روی هم انباشته شده بود
و مروارید چشمانت
دلیل بود؟
در عصر یک پاییز
در اتوبوس بودیم
دورمان دیوار شیشهای سبز...
سبزی شیشهها، زرد پاییز را
سبز خرم کرده بود.
از سبزی برگها بهار به اتوبوس نشست.
بیرون خزان در کار بود.
نمیدانستم در بهار درون باید گفت؟
یا در خزان بیرون؟
من و بهار پیاده شدیم
بهار در خیابان محو شد
پاییز در کنارم راه میآمد.
دکلمه این شعر با صدای احمدرضا احمدی و موسیقی کارن همایونفر است.
احمدرضا احمدی، شاعر و نویسنده متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان است. از آثار او در حوزه شعر میتوان به «دفترهای واپسین»، «دفترهای سالخوردگی»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» و «روزی برای تو خواهم گفت» و از آثار او در حوزه کودک و نوجوان میتوان به «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، «دخترک ماهی تنهایی» و «مزرعه گلهای آفتابگردان» اشاره کرد.
انتهای پیام