محمدعلی حضرتی در گفتوگو با ایسنا درخصوص تاریخ کارخانههای آرد قزوین اظهار کرد: دشت قزوین از دیرباز بهعنوان یکی از مراکز تولید گندم در مناطق مرکزی ایران به شمار میآمده و در بسیاری از متون و اسناد به این مسئله اشاره شده است. محمدشفیع قزوینی که کتاب «قانون قزوینی» را حدود سال ۱۲۸۵ قمری تألیف کرده، به وفور و فراوانی گندم در قزوین علیرغم وجود خشکسالی در تهران اشاره و تأکید کرده که امنیت نان در قزوین برقرار است ولی دست مردم پول نیست و انواع خوراکیها فراهم است و نسبت به تهران بسیار ارزانتر یافت میشود.
وی ادامه داد: گندمی که در دشت قزوین تولید میشد، برای مصرف و فرآوری نیاز به آسیاب و آرد شدن داشت. پیش از احداث کارخانجات صنعتی آرد در شمال قزوین در مسیر دو رودخانه دیزج و ارنزک، ۲۷ آسیاب آبی با فاصله تقریباً ۲۰۰، ۲۵۰ متر از هم وجود داشت که ۱۴ آسیاب در مسیر رودخانه دیزج و ۱۳ آسیاب هم در مسیر رودخانه ارنجک بود که در طی قرنهای متمادی، آرد مورد نیاز مردم شهر و خبازیها را فراهم میکرد.
حضرتی بیان کرد: به جز این آسیابهای آبی، آسیابهای دستی هم معمولاً در گوشهای از مطبخ خانههای اعیانی وجود داشته و اعیان قزوین گندم را به خروار میخریدند و در طول سال با این آسیابهای خانگی، آرد تهیه میکردند. ولی برای مصارف عمومی مثل نانواییهای شهری اعم از سنگکیها، لواشیها، خشکهپزیها، شیرمالپزیها، نیاز به آرد در حجم انبوهتر بوده و این آسیابهای آبی، تأمینکننده آرد مورد نیاز مردم بودهاند.
وی گفت: از آنجا که در زمستانها به واسطه یخبندان، آب رودخانههای ارنزک و دیزج کاهش پیدا میکرده و دبی لازم برای به گردش درآوردن سنگآسیابها را نداشته و تنوره آسیابها آب مورد نیاز را دریافت نمیکردند، در زمستانها تأمین آرد مشکلتر میشد و به جای اینکه مراکزی برای نگهداری و ذخیره آرد مصرفی نانواییها در زمستان پیشبینی کنند، تقریباً در اواخر دوره قاجار گرایش به وارد کردن ماشینآلات صنعتی برای تولید آرد در بین سرمایهگذاران و حتی اتباع روسی بهوجود آمد و همین مسئله باعث شد که در یک فاصله تقریباً ۵۰ ساله آسیابهای آبی از چرخهٔ مصرف و تولید خارج شوند. آخرین آسیابهایی که کار میکردند تا پایان دهه ۴۰ فعال بودند ولی بعد از آن دیگر آرام آرام متروکه شدند و در حال حاضر متأسفانه به جز مقدار بسیار اندکی از سازههای این آسیابهای آبی هیچ نشانی از آنها باقی نمانده است.
طعم اولین آرد کارخانهای مورد پسند قزوینیها نبود
این پژوهشگر تصریح کرد: به همین جهت اولین کارخانه آرد در قزوین در سال ۱۳۲۵ قمری که با ۱۹۰۷ میلادی برابری میکند، توسط مرحوم آقاسید ابوالقاسم رضوی در بیرون دروازه راهکوشک (تقریباً همین مکانی که الان برج تجارت قرار دارد) با ماشینآلات روسی راهاندازی شد که طعم آرد آن مانند آسیابهای قدیمی و آبی شهر، مورد پسند مردم قرار نگرفت و به طبع مردم، آرد کارخانهای خیلی خوش نیامد و رغبت چندانی به آن نشان ندادند.
وی اظهار کرد: حدود ۶ سال بعد، در سال ۱۳۳۱ قمری یکی از اتباع ارمنی روس به نام گریگوریان، دومین کارخانه آسیاب بخاری را در قزوین دایر کرد که ظرفیت تولید تقریباً ۸ پوت آرد در ساعت بود. کارخانه آرد مرحوم آقاسید ابوالقاسم رضوی بعد از فوت وی در اختیار ورّاثش قرار گرفت و به خاطر کمتوجهی بازماندگانش عملاً آرامآرام از کار افتاد و بعد به تعطیلی کامل رسید.
راهاندازی کارخانه آرد ماشینچیان
این نویسنده بیان کرد: در دوره پهلوی اول، ۲ کارخانه آرد بسیار مهم و بزرگ در قزوین تأسیس شدند. اولین کارخانه در سال ۱۳۱۱ خورشیدی به وسیله حاجصادق ماشینچیان در بیرون دروازه رشت و ابتدای مسیر قزوین به همدان در یک بنای سهطبقه که روزگاری جزو بناهای بسیار معظم و باشکوه قزوین به شمار میآمد، ساخته شد.
وی خاطرنشان کرد: انبارهای بزرگی در کنار این کارخانه پیشبینی کرده بودند که حدود ۲۰ هزار خروار گندم گنجایش داشت که اگر هر خروار را تقریباً ۳۰۰ کیلو محاسبه بکنیم به رقم تقریباً ۶ میلیون کیلویی میرسیم؛ (مخصوصاً از شاخص کیلو استفاده میکنم که حجم این انبارها و تولید این کارخانه برای مخاطب ملموستر باشد).
حضرتی تشریح کرد: موتور این آسیاب یک ماشین آلمانی بود که تقریباً ۱۵۰ اسب بخار قدرت داشت و در نوع خودش کارخانه بسیار معظمی به شمار میآمد. تولید اولیه این کارخانه در روز حدود ۱۰۰ خروار بود و ۲ نوع آرد تولید میکرد. یک نوع آرد زبره برای مصارف نان شهری و ۳ نوع آرد نرمتر؛ آردهای یکصفر و دو صفر و سهصفر که برای مصارف قنادیها و شیرینیپزیها و تولید شیرینی خانگی در قزوین به کار میرفت و آرام آرام توانست تولیدش را به ۲۰۰ خروار در روز یعنی حدود ۶۰۰ هزار کیلو افزایش دهد و این حجم تولید آرد خیلی بیشتر از مصرف روزانه قزوین بود بنابراین بحث صادرات آرد از قزوین مطرح شد.
وی در ادامه بیان کرد: یک بخش از آرد تولید شده مازاد مصرف قزوین به شهرهای همجوار در استانهای گیلان، زنجان و همدان ارسال میشد و حتی مناطقی از جنوب مثل اهواز و خوزستان هم طالب آرد کارخانه ماشینچیان قزوین بودند اما متأسفانه تولید این کارخانه تقریباً بعد از جنگ جهانی دوم رفتهرفته کاهش پیدا کرد و به خاطر مشکلات سیاسی و اقتصادی که در کشور به وجود آمده بود، کم کم متروک شد. ماشینآلات این کارخانه تا اواخر دهه ۷۰ در همین بنای متروکه فعلی وجود داشت.
راهاندازی کارخانه آرد ایران با ماشینآلات آلمانی و روسی
مدیرکل سابق میراث فرهنگی قزوین بیان کرد: دو سال بعد از تأسیس کارخانه آرد ماشینچیان در سال ۱۳۱۳، دو تاجر قزوینی به نامهای میرزا علیاکبر ابریشمی و حاج یعقوب بخشنده، یک کارخانه آرد بزرگ با عنوان کارخانه آرد ایران، در بیرون دروازه شیخآباد که تقریباً مکانی حدود هنرستان شهید چمران امروزی است، دایر میکنند. این کارخانه نسبت به کارخانه آرد ماشینچیان بزرگتر بود. کارخانه آرد ایران با بنای ۵ طبقه و ماشینآلات آلمانی و روسی، موتوری با قدرت ۲۵۰ اسب بخار داشت. در این کارخانه ابتدا تقریباً روزانه ۷۰ تن آرد تولید میشد و بعدها حجم تولیدش افزایش پیدا کرد. تنوع تولید آرد کارخانه آرد ایران بیشتر بود و تقریباً ۱۴ نوع آرد با کیفیت متفاوت در این کارخانه تولید میشد.
وی گفت: این کارخانه ۱۴ انبار بزرگ داشت که تقریباً گنجایش ۵۰ هزار خروار گندم را داشته و فرآوردههایش به تهران و گیلان و خوزستان صادر میشد. کارخانه آرد ایران هم بعد از شروع جنگ جهانی دوم آرام آرام دچار کاهش تولید شد و به شرایطی رسید که با وجود فراهم آوردن تمهیدات مناسب در کارخانه ادامه کار آن صرفه اقتصادی نداشت. از جمله امکاناتی که در کارخانه آرد ایران فراهم شده بود واردات ماشینی با قابلیت سنگتراشی بود به این صورت که توسط این ماشین سنگهای بزرگ ۳ متری را میتراشیدند و برای مصارف مختلف استفاده میکردند.
حضرتی تصریح کرد: تنوع محصول کارخانه آرد ایران به گونهای بود که در این کارخانه حتی ماکارونی و ورمیشل هم تولید میشد و آرد آن هم بسیار مرغوب بود. بازرگانان قزوینی این آرد را به نقاط مختلف کشور صادر میکردند. شعبهای را هم در تهران دایر کرده بودند.
وی در ادامه بیان کرد: بعد از شروع جنگ جهانی دوم مرحوم بخشنده و مرحوم ابریشمی این کارخانه را به سرمایهگذارهای بعدی واگذار کردند و متأسفانه مالکان جدید در ارائه محصول تقلب کردند؛ به این صورت که با گندم مقدار زیادی جو مخلوط میکردند و همین باعث شد که اعتبار محصول کارخانه آرد ایران از بین برود و بعد از مدتی کار به دست مالک سوم افتاد.
این پژوهشگر گفت: مالکان سوم یک فرد ارمنی به نام عیسائیان و عباس بیجارچی بودند که این کارخانه را خریداری کردند ولی آنها هم به خاطر اینکه مقدار زیادی به تجار و بارفروشها بدهی داشتند نتوانستند کار را ادامه دهند و درنهایت این کارخانه متروکه شد و کاملاً از بین رفت و هیچ نشانی هم از آن به جز یک تصویر باقی نمانده است.
وی اظهار کرد: طی این سالها در قزوین آسیاهای بخاری کوچکتری را هم راهاندازی کردند. شاید مهمترینش کارخانه آرد حاج مهدی معتمدی بوده که در مجموعه سعدالسلطنه با یک موتور ۵۵ اسب بخاری که در واقع ۳ موتور بوده ولی مجموعاً حدود ۵۵ اسب بخار قدرت داشته کار میکرد. کارخانه آرد بهشتیان، آرد خلخالی، آرد حاج صادق صابونی، حاج حسن یزدی، آقای نجاتی، حاج جعفر پاکروان، اسمعلی بادصبایی، حاج احمد شانهتراش، آرد اردکانی، قائمی و... کارخانههایی هستند که تقریباً ظرفیت تولیدشان بین ۷۰ تا ۸۰ تن بوده و مصرف آرد مورد نیاز منطقه قزوین و مناطق همجوار را تأمین میکردهاند؛ کارخانه آرد شمسآذر هم که در کنار پلیس راه قزوین- تهران در جاده قدیم فعال بود در حقیقت تکمیلکننده این کارخانههای آرد به شمار میآمد.
پیشنهاد احیای کارخانه آرد ماشینچیان با کاربری «موزهٔ صنعت قزوین»
مدیر کل سابق میراث فرهنگی استان قزوین در ادامه ضمن اشاره به چگونگی احیای کارخانه آرد ماشینچیان که بقایای آن واقع در دروازه رشت قزوین است، گفت: در دو مقطع نیمه نخست دهه هشتاد و سال ۹۵ پیشنهاد کردم با توجه به ارزش معماری، موقعیت و فضای متعلق به آثار باقیمانده از کارخانه آرد ماشینچیان و ابزارهای ارزشمند موجود در آن و همچنین جایگاه صنعتی قزوین در سدههای پیشین و روزگار معاصر، با مشارکت صمت، شرکت شهرکهای صنعتی، استانداری و میراث فرهنگی این مجموعه با کاربری «موزهٔ صنعت قزوین» مرمت و احیا شود. متأسفانه مدیران غیربومی و بیگانه با تاریخ و فرهنگ استان که از آغاز تشکیل استان قزوین، گلوگاههای مدیریتی و بودجهریزی را در اشغال خود داشتند، اجازه ندادند این اتفاق بیفتد. همانگونه که مانع راهاندازی «موزهٔ آب قزوین» در آبانبار سردار و «موزهٔ سلامت و تاریخ پزشکی قزوین» در خانهٔ دکتر یزدی شدند.
وی ادامه داد: ساختار غلط مدیریت در استان قزوین که وجود مدیران کارآمد، دلسوز و توانمند بومی را برنمیتابد؛ نه تنها از شکلگیری موزههای موضوعی تازه جلوگیری کرد بلکه موزههای مشارکتی موجود مثل «موزهٔ باغستان» و «موزهٔ عاشورائیان» را به تعطیلی کشاند بهگونهای که سرنوشت «موزهٔ آموزش و فرهنگ» نیز نامعلوم است. درحالیکه با این کار علاوه بر ایجاد تنوع محصول در بازار گردشگری، فرصتهای تازهای برای اشتغالزایی هم به وجود میآمد و جوانان تحصیلکرده استان میتوانستند به میدان بیایند.
حضرتی در پایان تصریح کرد: درحقیقت بنیانهای ضعیف و بعضاً صلب مدیریتی مانع تحقق دو راهبرد «قزوین، شهر موزههای موضوعی» و «قزوین، موزهای به وسعت یک استان» شد. این راهبردها که در نیمهٔ دوم دههٔ هفتاد توسط بنده مطرح شده بود، میتوانست در صورت اجرایی شدن، جایگاه گردشگری استان را ارتقا دهد.
انتهای پیام