گرچه شهردار اصفهان تیرماه سال جاری اعلام کرده بود: «رسیدگی ویژه به تپه اشرف به شکل جدی در دستور کار شهرداری قرارگرفته و تصمیم گرفتیم انجام مجدد کاوشها را پشتیبانی و از پروژههای کاوش حمایت کنیم.» و مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان نیز نظر به همین عزم جزم شهرداری برای «رسیدگی ویژه و جدی» به تپه اشرف، در ماه مرداد اظهار کرده بود: «امیدوارم با همکاری سایر نهادها به ویژه مدیریت شهری، فصل بعدی کاوش در تپه اشرف ادامه پیدا کند و بخشی از راز مگوی حیات تمدنی استان در این بخش از فلات مرکزی ایران برملا شود» با این حال، علیرضا جعفری زند سرپرست هیئت باستانشناسی در تپه اشرف، بهتازگی از اتمام فصل هفتم کاوش در این محدوده خبر داده و گفته: «متأسفانه برای ادامه کاوشها هیچ اقدام و برنامهریزیای نشده است.»
عباس مقدم، رئیس پیشین پژوهشکدۀ باستانشناسی کشور اما به ایسنا میگوید: اصفهان یکی از شهرهای استثنایی ایران است که بسیاری از مدارک باستان شناختی در آن مستور مانده و طبیعی است که بسیاری افراد تنها به مواردی اهمیت دهند که عیان است.
او خاطرنشان میکند: به خاطر ویژگی طبیعیای که زایندهرود داشته و رسوبگذاری عظیم در دشت اصفهان را موجب شده، خیلی از آثار باستانی این شهر قابل رؤیت نیست و بر همین اساس، سرنخهایی که در تپه اشرف بهدستآمده است میتواند چشم ما را به واقعیتهای اصفهان بیشتر باز کند تا پی جویِ زیستگاهها و آثاری از دورۀ اشکانی، ساسانی و حتی پیش از تاریخ در اصفهان باشیم.
این باستان شناس یادآور میشود: مسئولان امر و خصوصا باستان شناسانی که در اصفهان فعالند باید به این امر توجه ویژه داشته باشند که شهرهایی که در خود رودخانههایی با کیفیت زاینده رود دارند، باید با روشهای مختلف و روزآمد ارزیابی شود. هیچ بعید نیست که زاینده رود همان کاری را با اصفهان کرده باشد که نیل با مصر یا دجله و فرات با نواحی جنوب بینالنهرین کرده و به این ترتیب، صدها شهر و روستای ادوار مختلف پیش از تاریخی و تاریخی در آن مدفون شده باشد.
مقدم، در خصوص انتقال اسکلت کشفشده در فصل هفتم کاوش تپه اشرف به موزه هنرهای تزیینی اصفهان توضیح میدهد: باستانشناسانی که با تدفین و اسکلت انسانی در محدودۀ محل کاوش خود سروکار دارند، معمولاً با دعوت از متخصصان، اندازهگیری های بالینی را برای بررسی جمجمه، کیفیت دندانها، انواع استخوان و... در محل انجام میدهند و اگر هم به مطالعات ایزوتوپی و ژنتیکی نیاز باشد، نمونۀ کوچکی از اسکلت جدا کرده و به آزمایشگاه میفرستند اما مابقی اندام به این دلیل که نگهداری اسکلت بیرون از خاک بسیار سخت بوده و طبعا هزینۀ نگهداری بالایی دارد، بهتر است در جای خود باقی بماند، چون در غیر این صورت بهمرور زمان آسیب میبیند و از بین میرود.
او تصریح میکند: تنها در موارد استثنایی مانند جمجمههای تغییر شکل یافتهای که ازچگاسفلی یافته شد و یا جمجمهای از شهر سوخته که آثار جراحی روی آن دیده شده و یا ردیف دندانهای انسانی که شاید قدیمیترین نمونۀ ایمپلنت باشد و در کاوشهای تپه سیلک کاشان به دست آمده است را میتوان با رعایت اصول حفاظتی در موزهها نمایش داد.
رئیس پیشین پژوهشکدۀ باستان شناسی کشور، با اشاره به کار سخت باستانشناسان در محدودههای تاریخیای مثل تپه اشرف که بخشی از آن زیر خیابان قرار دارد، میگوید: در طول زمان مردم عادت کردهاند که از خیابان مشتاق عبور و مرور کنند و تغییر این عادت توسط باستانشناسان کار سختی است. در چنین شرایطی دستگاههای مختلف باید با هم رایزنی کنند و مسیرهای جایگزین را در نظر بگیرند تا کاوشها ادامه یابد و بعد از اتمام کاوشها، در صورتی که اثر منحصر به فرد غیر منقولی در محل به دست نیامد، جاده به حالت اولیه برگردد، اما ظاهرا به خاطر ناهماهنگیهایی که بین مدیریتها و نهادها و سازمانهای ما دیده میشود، این کار بسیار زمان میبرد.
مقدم تأکید میکند: خیلیها از جمله برخی باستان شناسان، حتی بر این باور بودند که اصفهان فاقد آثار باستانی از دوره اشکانی و ماقبل آن است اما کشفیات اخیر تپه اشرف این تصور را تغییر داد و ازاینجهت باید ارزش و اهمیت بسیاری برای کاوشهای تپه اشرف و زحماتی که هیئت کاوش با وجود سختیهای فراوان متحمل شدهاند قائل شد.
انتهای پیام