در بخشی از وصیتنامه شهید حمید مرادی آمده است: بسمالله الرحمن الرحیم
شهادت هدیهای است گرانبها از جانب خداوند تبارکوتعالی برای بندگان خالص خود، که نصیب هرکسی نمیشود انسان باید در راهی سیر کند که سعادتش در آن خط باشد و به الله سوگند من سعادت خویش را نمییابم مگر در پیمودن خط خونین اباعبدالله الحسین (ع) که راه تمامی شهدای انقلاب اسلامی است.
جهاد درراه خدا گذشتن از علائق نفسانی و حسین وارشدن و حسین گونه شدن است و ببین کجایی و چکار میکنی.
آنچه گذشت هیچ است آنچه خواهد آمدکو؟ و چه میدانیم که چه خواهد آمد؟ پس من هستم و اکنون من هستم و اکنون پس برخیزم و به فکر خویش باشم (الیوم العمل بالحساب و علیالحساب بلا عمل)
امروز میدان کاروفردا بازار مزداست امروز عمل است بدون حساب و فرداحساب است بدون عمل.
ای دوستان عزیز آنگاهکه محیط را از همه انسانها خالی میبینید دمی لحظهای از همهجا قطعنظر کنید و همه احساسات خود را کنار بگذارید.
و از همهجا ببرید وبسوی خویشتن برگردید و در غلاف وجود خود فروروید و بهوقت بنگرید که گذشتهها رفته و آیندهام مجهولالحال است با خود زمزمه کنید که چه خواهیم شد و تاکی حیات خواهیم داشت و عاقبت چه مرض و حادثهای به سراغم خواهد آمد و بالاخره چه روزی و با چه تدبیری این قفس تن خواهد شکست و مرغ محبوس روح پرواز خواهد کرد.
چه آنکه این مطلب قطعاً مورد شک نیست و بالاخره شدنی است که آیا به کجاوچگونه خواهم رفت و اما شما ای پدرومادرم بدانید و مطمئن باشید من امروز درراه جاودانهام گام نهادم که انتهای آن ان شاءالله حکومت مستضعفین جهان است بارها پیش خودم زمزمه نمودم که شما برای من زحمت بسیار کشیدید و من هم در آخر نتوانستم زحمات شمارا جبران کنم در حق شما خیلی کوتاهی کردم و دین خود را نسبت به شما بهطور صحیح ادا نکردم ولی میدانم که قطعاً به مکانی خواهم رفت که تا نفوس تکمیل و روانها تطهیر نباشد کسی نمیتواند به این منزلگه دسترسی پیدا کند.
پس چهبهتر که این زندگی و دنیای رقت بارو پررنج و شکنجه زا موجب غرق در گناه و معصیت رازها و بهسوی او تنها عاشق مؤمن شتافته یک حرکت و یک سفر آن موقعی معنی و مفهوم پیدا میکند که مقصد واقعی در انتظار باشد.
زیرا مقصد است که به حرکت و تکاپو معنی و مفهوم میدهد همانطوری که علی (علیهالسلام) میفرماید: دنیا خانه عبور و آخرت خانه اقامت است.
آخرت است که به دنیا معنی میدهد برادرم دنیا جای کار و عمل است و آخرت مکان نتیجهگیری و حساب پس دادن.
همه اینها به یکطرف لحظه بعد از مرگ را به خاطر آور که دیگر یارای هیچ نداری و تنها اعمالت، گواهت و سعادت کردارت، پس چه خوب قبل ازآنچه مرگ تو را دریابد و هیچ کاری از تو برنیاید به خویشتن بازگردی و خود را در ترازوی خویش ببینی و به خودگرایی.
وای برمن والله که تمام عمرم بیحاصل و تمام عمرم غرق در گناه و تمام عمرم در پوچی و بیهودگی.
بله بر کولهبارت که بر خود بستهای نظر کن.
و ببین چه دادی برای جواب هیچ، تمام عمر در پوچی در پی هواهای نفسانی و شناور در اشتباه، وقتی به گذشتهای نهچندان دور نظر میکنی بسان رهاشده در ظلمت که در انتظار باریک نوری است تا راهی یابد، ولی نور از او دور است که دیگر هیچ اشتباهی نجاتی ندارد و یا شناوری دردریای بیکران که هیچ امیدی رهایی ندارد.
آیا به انتظار مرگ مینشینی تا تو را دریابد.
هرگز، برادرم ببیندیش شما مرا میبخشید از شما میخواهم برایم طلب آمرزش کنید.
مادرم بدان که انسان تنها در مقابل مرگ تسلیم است و هیچ کاری از او برنمیآید پس چه بهترکه این مرگ درراه عشق، درراه آنکسی باشد که انسان او را میپرستد و بهصورت شهادت انسان ملقب بشود که بزرگترین نامهای شهادت حد نهایی تکامل انسان است بعد از شهادتم افتخارنما که فرزندی درراه اسلام و خدا هدیه کرده.
مبادا در دنیا دل به هوای نفسانی بسته و پیوستگی خود را به این انقلاب و اسلام جدا و دور سازید.
برادرانم تقوا را فراموش نکنید اگر باتقوا باشید در این برهه از زندگی پیروزید و قطعاً هم از روی اراده بر هوای نفس خود مسلطید. سعی کنید هر عملی که انجام میدهید فقط خالص برای خدا باشد. کار برای خدا ارزش بسیار دارد.
در خاتمه برایم از تمام اقوام دوستان حلالیت بطلبید
شهید خمید مرادی ۳۱ مرداد ۱۳۶۶، با سمت فرمانده گردان کمیل در ماووت عراق براثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
انتهای پیام