به گزارش ایسنا، «دکتر فیاض از کسانی بود که در آنان طلب معرفت و آموختن و کنجکاوی و پی بردن به حقایق به صورت عشقی سرشار بروز میکند که پایدار است و روزافزون»؛ این را غلامحسین یوسفی در مقالهای که در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی (زمستان ۱۳۵۰) چاپ شده، نوشته است.
امروز (چهارم شهریورماه ۹۹) ۴۹ سال از درگذشت علیاکبر فیاض میگذرد، مردی که پیش از مرگش، «بیهقی» را برای فارسیزبانان احیا کرد تا نام او حتی پس از گذشت حدود نیمقرن با «تاریخ بیهقی» گره بخورد. اما این همه آنچه تا هنوز نام فیاض را در ذهنها ماندگار نگه داشته نیست؛ او پیش از رفتنش دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد را نیز بنیانگذاری کرد.
علیاکبر فیاض کتابهای معدودی به چاپ رساند اما شاگردانی چون محمدرضا شفیعیکدکنی را به یادگار گذاشت.
چه چیز علیاکبر فیاض را «استاد فیاض» کرد؟
محمدجعفر یاحقی در مقالهای با عنوان «فیاض و تاریخ بیهقی» درباره علیاکبر فیاض نوشته است: فیاض تقریبا هیچ کار عمده دیگری جز تصحیح تاریخ بیهقی نکرد و شوقی هم برای کار دیگری از خود نشان نداد (فهرست کتابها و مقالات او در ص ۷۲۰ شماره چهارم سال هفتم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی آمده است)؛ اما با همین کار ناقص به چنان اعتباری دست یافت که امروز به حق او را باید جزو معدود دانشمندان طراز اول خراسان، اگر نه ایران، به حساب آورد. نه تاریخ اسلام او در بین معدود کتابهایی که در این زمینه به زبان فارسی موجود است اهمیتی یافته، نه فهرستی که از کتب منطق کتابخانه آستان قدس به نام او باقی است توانسته در بین فهرستهای موجود اعتباری حتی همپای فهرستهای متوسط دیگر پیدا کند. از فیاض، غیر از یکی دو مورد پیشگفته، حتی مقالات مهم و چندان جدی هم باقی نمانده تا بتوان گفت که او حرفهای اساسیاش را در آنها مطرح کرده است. بهترین مقالات او همان «نسخههای خطی تاریخ بیهقی» است که چنان که گفتیم ابتدا در یادنامه بیهقی آمده و بعد هم در مقدمه «تاریخ بیهقی» (دانشگاه فردوسی مشهد ۱۳۵۰) تجدید چاپ شده است و همچنین مقالهای با عنوان «خبری از مشهد هزار سال پیش» که ابتدا در «نامه آستان قدس» (دوره هشتم ش سوم، ص ۱-۱۴) به چاپ رسید و بعد هم بلافاصله در مجله راهنمای کتاب (سال چهاردهم، ش ۴ و ۵ و ۶، ص ۲۵۷- ۲۶۷) تجدید چاپ شد.
او همچنین در جای دیگری از این مقاله آورده است: پس اگر بپرسند چه چیز علیاکبر فیاض را «استاد فیاض» کرد؟ بیدرنگ و با اطمینان بگوییم: «تصحیح تاریخ بیهقی». اگر بخواهیم میزان تخصص او در «تاریخ بیهقی» و صلاحیت مطلق وی را در تصحیح این کتاب نشان بدهیم، کافی است از دیدگاه یک متخصص به تاریخ بیهقی تصحیح او و دریافتها و تصحیحات قیاسی وی در مطاوی صفحات این کتاب نظری بیندازیم و ببینیم که چگونه با نداشتن نسخهای مضبوط و به درد بخور توانسته است متنی از «تاریخ بیهقی» به دست دهد که خواص بپسندد و عوام از آن لذت ببرند. من تردیدی ندارم اگر فیاض به نیمی از امکاناتی که ما امروز به برکت تکنولوژی نوین و اطلاعرسانی و تسهیلات کتابخانهای جدید در اختیار داریم، دسترسی میداشت، او سالها پیش به تن خویش چاپی به مراتب بهتر و علمیتر از آنچه که ما امروز به دست دادهایم (تهران، انتشارات سخن ۱۳۸۸) منتشر و همگان را از تحقیقات بعدی بینیاز میکرد.
علیاکبر فیاض در سال ۱۲۷۷ هجری خورشیدی در مشهد به دنیا آمد و در کودکی با آموختن قرآن و مقدمات زبان عربی نزد پدرش، سیدعبدالمجید ثقةالاسلام، پرورش پیدا کرد و پس از تحصیل علوم قدیمه و تبحر یافتن در علوم معقول و منقول به جای پدر خادمباشی کشیک اول آستان قدس رضوی شد. در سال ۱۳۰۷ خورشیدی ریاست دبیرستان شاهرضای مشهد از طرف آستان رضوی به او سپرده شد و در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به عنوان نخستین رئیس مؤسسه دانشسرای عالی منصوب شد.
در سال ۱۳۱۶ خورشیدی پس از شرکت در امتحانات دوره ابتدایی و دبیرستان، وارد دانشگاه تهران شد و در کتابخانه دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی به کتابداری پرداخت. در سال ۱۳۲۲ به مدرک دکتری در زبان و ادبیات فارسی رسید و به استادی ملل و نِحَل در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران برگزیده شد.
در ۱۳۳۳ دانشکده ادبیات مشهد را به دستور وزارت فرهنگ بنیان نهاد و به مدت ۹ سال ریاست آن دانشکده را برعهده داشت و در آنجا تدریس کرد. پس از آن به تهران برگشت و مدیریت گروه ادیان و مذاهب دانشکده الهیات و معارف اسلامی را برعهده گرفت و با بازنشستگیاش در سال ۱۳۴۶ به مشهد بازگشت.
علیاکبر فیاض که مدتی ریاست انجمن ادبی «بهار» و ریاست هیئت تحریریه مجله آستان قدس رضوی را بر عهده داشت، نایبرئیس انجمن قلم خراسان نیز بود و در انجمن ادبی مشهد و انجمن ادبی ایران شرکت میکرد. او با همکاری با دوستان خود بالاخص قاسم غنی در تصحیح «تاریخ بیهقی» و تألیف «عصر حافظ» فعالیت داشت و همچنین در نوشتن کتابی با عنوان «تاریخ مشهد» نیز فعالیت کرد که به چاپ نرسید.
در ۱۳۴۷ برای انجام معالجاتی به سوئیس رفت و مدتی در آنجا اقامت گزید. در بهمن ۱۳۴۹ به دعوت دانشگاه مشهد به تدریس پرداخت تا اینکه در چهارم شهریور ۱۳۵۰ درگذشت و در آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.
انتهای پیام