به گزارش ایسنا به نقل از "دویچه وله"، "کنستانتین اگرت" در تحلیلی برای این خبرگزاری نوشت: در حالی که رهبران اتحادیه اروپا نشست ویژهای در رابطه با وضعیت بلاروس برگزار کرده و از پذیرش نتیجه انتخابات سر باز زدند، لوکاشنکو ناگهان وارد عمل شد.
حالا که اتحادیه اروپا مشروعیت لوکاشنکو را انکار کرده، او آزاد است هرطور که دوست دارد رفتار کند و دیگر نیازی به وانمود کردن در این زمینه نیست. در نشست شورای امنیت کشورش، وی خواستار آن شد که پلیس تجمعات اپوزیسیون در مینسک را سرکوب کند و آنها را "اغتشاشات" خواند.
رئیس جمهور بلاروس همچنین به نحوی که قابل پیشبینی بود، "دخالت خارجی" را مقصر اعتراضات ضددولتی دانست و به دیپلماتهای خود دستور داد به رهبران غربی، از جمله صدراعظم آلمان "آنگلا مرکل"، هشدار دهند که او آنها را بابت دخالت در بلاروس مسئول میداند.
قاطعیت بازیافته او ممکن است نتیجه چهار مکالمه تلفنی باشد که لوکاشنکو با ولادیمیر پوتین داشته است. رئیس جمهور روسیه تنها متحد واقعی است که لوکاشنکو دارد. با وجود برداشتی که از انزجار شخصی آنها نسبت به یکدیگر وجود دارد، پوتین هر کاری از دستش بربیاید انجام میدهد تا به لوکاشنکو کمک کند جان به در ببرد؛ چه به لحاظ سیاسی و چه بر روی زمین. از دخالت در سوریه گرفته تا کمک به بشار اسد، حمایت بیشائبه از نیکولاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا تا انقلاب در بلاروس- پوتین خودش را قهرمان رژیمهای در محاصره جهان میبیند. با این وجود، در چشم او هیچچیز قابل مقایسه با بلاروس نیست.
بلاروس، تقریباً کاملا از لحاظ اقتصادی، وابسته به روسیه است و از طریق چند تفاهمنامه، با آن پیوند دارد. این دو کشور دارای سیستم کنترلی مرز خارجی و نیز سیستم دفاع هوایی مشترک هستند. اکثر روسیها، اهالی بلاروس را مانند خویشاوند قومی خود، با طرز تفکر مشابه در نظر میگیرند.
در صورتی که لوکاشنکو در دستان یک انقلاب مردمی بیفتد، ضربه سختی به اعتبار پوتین وارد خواهد شد. ایده "قدرت مردم"، برای پوتین بیگانه است. او نگران آن است که مردم کشور خودش این ایده را فرا گیرند که انقلاب علیه قانون استبدادی، خوب است و جهان غربی نیز از این نارضایتی برای حذف او استفاده کند. او همچنین نگران آن است که طبقه سیاسی چاپلوس روسیه نیز، سرنگونی لوکاشنکو را نشانی بر زوال و ضعف سیاسی ببیند، چیزی که از آن انزجار دارد. او به سختی میتواند تغییر رهبری در بلاروس را ببیند.
کرملین کاری میکند لوکاشنکو بهای کمک را بپردازد
کرملین احتمالاً در حال حاضر از اعزام نیروهای روس به منظور تأمین "کمک برادرانه" به بلاروس خودداری خواهد کرد، با وجود آنکه این امر کاملاً شدنی است؛ خطر مقاومت مدنی و خونریزی، بالاست.
علاوه بر این، این ایده طرفداری روسها را به همراه ندارد، که کرملین به خوبی از این موضوع آگاه است. اما ابزارهای بسیار دیگری در دست دارد- منابع الکترونیکی و نظارتی جنگ، پول و ماشین غولپیکر پروپاگاندا، که همگی میتواند در دسترس لوکاشنکو قرار بگیرد. مسکو میتواند به سرویسهای امنیتی بلاروس کمک کند و آن را "مأموریت مشاورهای" بنامد.
در صورتی که لوکاشنکو با کمک مسکو جان سالم به در ببرد، در این صورت باید بهای آن را بپردازد و به درخواستهای دیرینه مسکو تن بدهد؛ از به رسمیت شناختن الحاق کریمه، تا اعطای اجازه به مسکو برای ساخت پایگاههای نظامی در بلاروس، و متحد کردن سیاستهای مالی با روسیه.
در صورتی که اینها محقق شوند، بلاروس به یک استان واقعی روسیه بدل میشود. با این وجود، در صورتی که لوکاشنکو به اجبار از قدرت کنار رود، پوتین احتمالاً به "پلن بی" خود متوسل میشود. زمانی که انتخابات ریاست جمهوری جدید برگزار شود، کرملین یک نامزد طرفدار روسیه و حرف گوشکن را انتخاب و برای بر سرکار آمدن او پافشاری خواهد کرد.
بدترین ترس پوتین، ظاهر شدن یک بلاروس دموکراتیک، با جهتگیری غربی و دوست با اتحادیه اروپا است. این موضوع ممکن است چندان محتمل نباشد، اما او نمیخواهد هیچ شانسی به آن بدهد. بهترین امید پوتین این است که اتحادیه اروپا و آمریکا جرأت به چالش کشیدن او را بر سر آنچه حیاط خلوت خانهاش میپندارد، نداشته باشند و در صورتی که او به مدت کافی ثابتقدم باشد، با یا بدون لوکاشنکا، اروپاییها و آمریکاییها در نهایت حواسشان پرت دیگر مشکلات میشود و بلاروس را به حال خودش میگذارند.
با وجود تداوم همهگیری کووید ۱۹، نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اختلافات جاری بین اعضای شرقی و غربی اتحادیه اروپا، این امیدها چندان هم واهی نیستند.
انتهای پیام