به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «او خود را قدرتمندترین فرد در ایران بعد از شاه میدانست و شاید همین، کار دستش داد. عبدالحسین تیمورتاش در گروه کسانی که از نزدیک برای روی کار آمدن رضاخان تلاش میکردند جزو نزدیکان و محارم او بود. اما تقریبا همه کسانی که از سال ۱۳۰۰ که پای رضاشاه به زمین بازی سیاست ایران باز شد، تا آخر با شاه نماندند و از همه مهمتر او بود که حامل تاج شاهنشاهی بود. داور تریاک خورد و سکته کرد و فروغی زیرکتر از همه، به خانه خود رفت و غیر از ضرورت بیرون نیامد تا ترتیب رفتن رضاشاه از ایران و سلطنت پسرش را بدهد.
تبار تیمورتاش از زمینداران شمال خراسان بودند و به همین دلیل در منطقه، نفوذی جدی داشتند. او در نوجوانی به روسیه رفت و تحصیل کرد. در دوران مشروطیت در گروه ضد سلطنت، علیه محمدعلیشاه مبارزه کرد و لقب سردارمعظم را گرفت. در مجلس دوم نماینده سبزوار در شورای ملی شد و در مجلس بعدی هم حضور داشت تا این که در کابینه وثوقالدوله، حاکم گیلان شد و به جنگ جنگلیها رفت. در همانجا بود که وعده زندهماندن در صورت تسلیمشدن دکتر حشمت و یارانش را زیر پا گذاشت و او را به دار کشید. در جنبش جنگل او شدت عمل زیادی انجام داد. گزارشهای متعددی از اعدام اسیران جنگلی در آن دوران مخابره شده است.
در سوم اسفند ۱۲۹۹ که سیدضیاء و رضاخان کودتا کردند، او تا پایان دولت به حبس حکومت کودتا درآمد اما از محبس به وزارت عدلیه رفت و با قاطعیتی که داشت محاکم قضایی کشور را یکپارچه کرد و تمام دادگاههای عرفی را برچید. پس از آن والی کرمان و بلوچستان شد و مدتی بعد به مجلس رفت اما اعتبارنامهاش توسط نمایندگان گیلان به دلیل شدت عمل علیه جنگلیها با اشکال مواجه شد ولی او در مجلس ماند. سردارمعظم در پی لغوشدن قانون القاب و درجات نظامی در سال ۱۳۰۴، نام خانوادگی تیمورتاش را برای خود برگزید. او در کنار افرادی چون داور، نصرتالدوله، سردار اسعد و فروغی در تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی نقش مهمی داشت و وزیر دربار پهلوی اول شد.
مهمترین دلیلی که باعث سقوط تیمورتاش شد، ناکامی او در جلب نظر انگلیسیها برای تغییر قرارداد نفت دارسی بود. ایران خواهان افزایش سهم خود از سود سالانه شرکت، از ۱۶درصد به ۲۵درصد بود، بهاضافه دریافت مبلغ ثابتی معادل ۲شیلینگ در هر تُن نفت صادراتی و اختصاص مقدار قابل ملاحظهای از سهام شرکت به دولت ایران. از سوی دیگر، موضوع حضور نظامی انگلیس و تغییراتی که در جزایر خلیج فارس در نظر بود همانند بحرین که متعلق به ایران بود یکی از مسائلی اصلی اختلاف میان ایران و انگلیس بود که در بحرانهایی مثل شورش قشقاییها در جنوب ایران با عنوان این که سلاح از خلیج فارس به قشقایی قاچاق میشود، مورد اعتراض شدید دولت مرکزی قرار گرفت. ناکامی تیمورتاش در مذاکره با انگلیسیها البته شرایط خاصی را به وجود آورده بود. هماکنون گزارشهایی منتشر میشود که نشان میدهد انگلیسیها از طریق عدهای، گزارشهای مسمومکنندهای به شاه در مورد تیمورتاش میدادند. تیمورتاش در بازگشت از سفر مشایعت ولیعهد (محمدرضا) به سوئیس برای تحصیل، در روسیه دیداری با مقامات شوروی میکند که به مذاق شاه خوش نمیآید؛ ضمن این که شایع شده بود کیف مدارک مذاکره تیمورتاش با انگلیسیها نیز در روسیه ربوده یا گم شده است و همین مسئله ظن شاه را بیشتر میکند. سیدحسن تقیزاده در خاطراتش میگوید: «بیچاره تیمورتاش تقصیری نداشت، ولی رضاشاه میگفت سوراخ خود تیمورتاش است و از طریق اوست که آنها مطلع شدهاند. این شد که همان روز جمعه که دفتر هم نبود، به او کاغذ نوشت که از وزارت دربار معاف است. فردا که ما رفتیم، دیدیم تیمورتاش نیست... .»
سردارمعظم خراسانی (تیمورتاش) به جرم بدهی، اختلاس و دزدی به زندان میافتد و جرائم متعددی علیه او اقامه میشود.
مجید مهران در کتاب خاطرات خود، از قول عباسقلی گلشائیان که آن هنگام دادستان دیوان کیفر کارکنان دولت بود نقل میکند که یکی - دو مرتبه از تیمورتاش بازجویی کرده است. تیمورتاش که در مورد ۱۰هزار تومان بابت تسطیح زمینهای جلالیه نیز متهم شده بود، به گلشائیان میگوید: «خود رضاشاه بهتر از هر کس میداند که من اختلاسی نکردهام و این مبلغ را دستمزد دادهام اما چون باید نابود شوم این پروندهها را برایم درست کردهاند.»
انتهای پیام