دکتر اکبر حیدری در برنامه لایو اینستاگرامی گروه مطالعات و برنامهریزی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص سناریوهای فراروی دانشگاه در دوران پسا کرونا اظهار کرد: بسیاری از دانشگاههای ما به جز دانشگاه مشهد، تهران و... که در رقابت با هم هستند، دنبال مهارتگرایی نیستند. دانشگاه نوین باید دانشگاهی مهارتگرا و تولید کننده ثروت باشد. دانشگاه نوین، دانشگاهی است که بتواند مسئولیت اجتماعی را برای فرد تعریف کند.
وی اضافه کرد: بسیاری از دانشگاههای درجه دو و سطح سه و چهار ما که ممکن است دولتی باشند در این بین نیستند و وقوع بحران کرونا باعث میشود که بسیاری از آنها تعطیل شود و دانشجویان کمتری داشته باشند.
این استادیار گروه جغرافیای دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: ما در مورد دانشگاه نوینی صحبت میکنیم که بتواند همزمان باعث ایجاد ارزش افزوده شود و دانشجوی با کیفیتی تربیت کند که در اجتماع متقاضی داشته باشد و به جایگاه خاصی برسد. متاسفانه دانشگاههای ما هنوز نتوانستهاند رویکردهای مدرن داشته باشند و 90 درصد دانشگاههای داخل کشور و حتی کشورهای همسایه هنوز وارد حوزههای آیندهپژوهی نشدهاند.
وی اضافه کرد: بعضی از دانشگاهها، دانشگاههای آینده نیستند اما باید متذکر شد که دانشگاه فردوسی مشهد حرکت خوبی را آغاز کرده و اولین دانشگاه پیشرو است که میخواهد آیندهپژوهی را تدوین کند. در اساسنامه بسیاری از دانشگاهها چنین آیندهپژوهی پیشبینی نشده است. دانشگاهی که بتواند از دل همه بحرانها رهایی پیدا کند باید استراتژیها و کانونهای تمرکز و عملکردی را بار دیگر تعریف کند.
حیدری گفت: دانشگاههای ما در مرحلهای هستند که جذب دانشجوی حداکثری داشته باشند و زیرساختهای استفاده از فضای مجازی برای استاد و دانشجو تعریف نشده بود که با مشکلاتی همراه بودند و در این زمینه چشماندازی نداشتیم و یک سند فرادستی برای ما وجود نداشت. نداشتن چشمانداز، اهداف و ماموریتهایی که متناسب با شرایط موجود باشد، را در اختیار نداریم بدین معنا دانشگاه به مسائلی که قابل پیشبینی نیست، اهمیت نمیدهد و این مشکل بزرگ نظام آموزش عالی است که به این مسائل فکر نمیکند.
دانشگاهها آموزش کلاسیک و سنتی را به عنوان گزینه اول در نظر گرفتند
وی افزود: همانطور که تعدادی از دانشگاهها توانستند در بحران کرونا برنامهریزی و مدیریت خوبی داشته باشند در مقابل دانشگاههای دیگر نتوانستند در این زمینه موفق باشند و همه اینها به واسطه زیرساخت و چشماندازی است که باید در این راستا داشته باشند. همیشه دانشگاهها آموزش کلاسیک و سنتی را به عنوان گزینه اول در نظر گرفتند و با شیوع کرونا آموزش مجازی که به عنوان آموزش درجه دوم در نظر گرفته میشود، اما امروز بدون اینکه شرایط آن فراهم باشد، جایگزین آموزش درجه یک شد. بسیاری از اساسنامههای دانشگاهی هم که در این حوزه تعریف شدند، نتوانستند اقدامات لازم را داشته باشند.
این استادیار گروه جغرافیای دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: اگر تصور کنیم که دانشگاههای ما دانشگاههای مهارتگرایی هستند و ایجاد مسئولیت اجتماعی کنند، مسائلی که با آن مواجه بودیم به تدریج رفع میشود. دانشگاههای ما هنوز در آن مرحله سنتی آموزش همگانی باقی ماندند و نتوانستیم دانشجویانی تربیت کنیم که بتوانند شرایط را مدیریت و ارتباطات گسترده ایجاد کنند.
وی عنوان کرد: من تصور میکنم کشور ما از میان دانشگاههای کلاسیک، شبه مدرن، مدرن و آیندهپژوه در حالت شبه مدرن و مدرن قرار دارد. دانشگاههای نسل اول به دنبال آموزش هستند، نسل دوم ترویج علم را اساس قرار میدهند. نسل سوم به دنبال این است که دانش را کاربردی کند، نسل چهارم به دنبال این است که کار و عمل را با هم قرار دهد و دانشگاههای نسل پنجم به دنبال این است که دانشگاه مسئولیتپذیر و نیز دانشجوی دارای مهارت که تولیدگر ثروت و دانایی باشد را تربیت کند.
حیدری اضافه کرد: با بحران کرونا و شرایط پیشبینی نشدهای که به وجود آمده و اینکه دانشگاههای ما از نسل اول تا سوم هستند، مسائل پیچیده شدند. ما برای پسا کرونا باید از اکنون برنامهریزیها را آغاز و نیز برای آینده سناریوپردازی کنیم. در کوتاه مدت بسیاری از دانشگاههای غیرانتفاعی، آزاد و پیام نور آسیب جدی خواهند دید و بسیاری از موسسات آموزش عالی توانایی ادامه فعالیت را نخواهند داشت. حتی میتواند در کوتاه مدت با توجه به حجم عظیم آموزش عالی که در کشور وجود دارد، بحران وسیعی را ایجاد کند و باعث کاهش کیفیت سطح آموزش ما شود.
وی بیان کرد: هنگامی که در مورد کرونا صحبت میکنیم سناریوهایی شامل کاهش کیفیت آموزش، کاهش کمی ابعاد آموزش، کاهش عملکردگرایی دانشگاه و دانشجو است که در بلند مدت تبعات جدی به بار میآورد. کرونا یک مسئله است و دانشگاههای ما هم مخاطره پذیر نبودند و نشان دادند دانشگاههایی نیستند که بتوانند در شرایط بحران مدیریت داشته باشند. ما در ایران دانشگاههای غیرانتفاعی، آزاد، پیام نور و علمی کاربردی داریم و تنها چند درصد از آنها توانستند به برنامهای که از قبل داشتند ادامه دهند.
این استادیار گروه جغرافیای دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: در حال حاضر دانشگاهها به جز تعداد اندکی در وضعیت قابل قبول متمایل به ضعیف قرار دارند. اما اگر نتوانیم در بلند مدت اسناد مدونی داشته باشیم و زیرساختها را توسعه دهیم به سمت فاجعه و بحران حرکت میکنیم. اگر دانشگاهها میخواهند این وضعیت قابل قبول را حفظ کنند و یک وضعیت مطلوب و ایدهآل را داشته باشند باید از تبدیل آن به فاجعه و بحران جلوگیری کنند. لازمه آن این است که برنامهریزیهای خود را متفاوت کنند و استراتژیها و چشم اندازها را به کار گیرند.
وی اضافه کرد: اگر به جای برنامه چشمانداز داشته باشیم قطعا میتوانیم برنامههای عملیاتی لحظهای داشته باشیم. ما باید چشم اندازگرایی را انجام دهیم و روند برنامهریزی خطی را متوقف و دانشگاه شبکهای را مطرح کنیم. دانشگاه مسئولیتپذیر، مهارتگرا و نیز تولید ثروت در چارچوب چشم اندازها محقق میشود.
حیدری گفت: زمانی که در چشماندازهای پایداری، جامعه در مورد توسعه پایدار فکر میکند، مهمترین سرمایههای آن کشور، مباحث انسانی و علمی است. بنابراین داناسازی و به تبع آن تواناسازی سرمایهها مهمترین هدف هر جامعهای است که قسمت اعظم آن در دانشگاه انجام میشود.
وی افزود: باید بدانیم در دهههای اخیر آموزش عالی به واسطه مواجه با محیط ناپایدار و محیط در حال تغییر که ثبات خاصی نداشته، ماهیت متفاوتی پیدا کرده است. آموزش عالی یک مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده و آن چیزی که امروز از این مجموعه میبینیم با آن موردی که در کلاسهای نسل گذشته داشتیم، کاملا متفاوت است و در نوع خودش یک تغییر را نشان میدهد. به نظر من باید برای یک محیط ناپایدار برنامهریزی کنیم و اصولا اعتقادی به برنامهریزی با سبکی که اکنون رایج است، ندارم.
استادیار گروه جغرافیای دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: به صورت کلی پنج نوع نسل برنامه وجود دارد و اولین برنامهریزی که میتوان به آن اشاره کرد کلاسیک، نیمه کلاسیک یا نیمه مدرن، مدرن، استراتژیک و آینده پژوهی است. این پنج نسل خاص برنامهریزی که برای یک محیط علمی یا جامعه است که میتوان کاربرد داشته باشد تا به پایداری برسد. من دانشگاه را نمونه توسعه یافته میدانم چراکه دانشگاه گلچینی از سلیقهها و افرادی است که در حوزههای علمی با جامعه سروکار دارند.
وی بیان کرد: اکنون کشور ما در سطحهای پایینتر از استراتژیک به سر میبرد و هنوز یک تفکر برنامهگرا در حوزه آموزش عالی به صورت کلی و حوزههای دیگر به صورت خاص وجود ندارد. دانشگاههای دنیا وارد الگوهای چهارم شدهاند و امروز در دنیا برنامهریزیهایی تحت عنوان «پسا آیندهپژوه» آمده است. یک جامعه ممکن است مراحل برنامهریزی را به واسطه جامعه پذیری بالایی که دارد در یک بازه زمانی مشخص طی کند و بتواند به سرعت وارد آخرین مرحله به روز بودن استراتژیک برسد و در مورد شگفتانگیزها صحبت کند.
حیدری عنوان کرد: کرونا یک شگفتانگیز است به طوری که همه افراد را حیران کرده و نمیدانیم چه برخوردی با آن داشته باشیم و چه زمانی تمام میشود. حتی فکر این را نمیکردیم که در قرن 21 سیستم آموزش عالی را اینگونه تحت تاثیر قرار دهد. یک جامعه میتواند در سطح سوم برنامهریزی باشد و این موضوع را میتوان برای دانشگاه هم تطبیق داد چراکه دانشگاه جزئی از یک جامعه و نهاد تفکرگرا است که به تولید علم برای جامعه اقدام میکند.
انتهای پیام