به گزارش ایسنا، بالاخره بعد از ۳۳ سال، یک تیم مطالعهی باستانشناس جوان؛ با مجوزی که تازه قرار بر آشنایی و شناسایی محوطه را داشت، از راه رسیدند تا بررسی سیستماتیک محوطههای باستانی روستای صدرآبادِ زرندیه در استان مرکزی را انجام دهند. کار موفق پیش رفت و تا کنون ۲۱ محوطه باستانی کشف شدهاند. حالا مطالعاتِ آن باستانشناسان قدیمیترین استقرار باستانی این سایت را از دوره نوسنگی باسفال و جدیدتریناش را به دوره صفویه مربوط میدانند، اما برای حفاظت از همین محوطه،به توجههای بیشتری نیاز دارد.
منطقه «خانآباد» از دوره صفویه و تپه گزنک در این منطقه از استان مرکزی روزها شاهد رفتوآمد جوانان محلی و چوپانان و گوسفندانشان است و در این میان باستانشناسان تلاش میکنند مطالعاتشان را در این منطقه تکمیل کنند؛ اما این شرایط میتواند زنگ خطری برای وقوع هر اتفاقی در این منطقه تاریخی تا قبل از پایانِ بررسی های تکمیلی باستانشناسان باشد.
آسیبهایی که تاریخِ خانآباد را مخدوش کرد
مجتبی باقرشاهی - دانشآموخته دکترای رشته باستانشناسی، گرایش پیش از تاریخ و سرپرست تیم بررسی سیستماتیک محوطههای باستانی روستای صدرآباد زرندیه - که به واسطهی رفت وآمدش به این روستا از گذشته، با این محوطه نیز آشناییهایی داشته، میگوید: در آن زمان، سفالهایی آلویی را میدیدم که پراکنش سفالها و فراوانی آنها نظر من را جلب میکرد، از سوی دیگر به علت شخمزدنِ زمینها توسط کشاورزان، آسیبهای طبیعی وارد شده به این منطقه از نظرها پنهان شدهاند، هر چند شواهد زمینریختی معلوم میکنند که این محوطه قبلا تپه بوده و به صورت محوطه استقراری استفاده شده است.
وی به اعتمادِ ایزدی - مدیر کل سابق میراث فرهنگی استان مرکزی و پژوهشکده باستان شناسی - اشاره میکند که بررسی فلات مرکزی ایران را به یک تیمِ جوانِ باستانشناس سپردهاند و میگوید: این پروژه وسیعترین پروژه کار میدانی باستانشناسی در مرکز فلات ایران است که کار بررسی در آن، نخست توسط نقشهبرداری با پهباد و شبکهبندی زمین آغاز شد و در ادامه سفالهای هر منطقه به صورت پیمایشی بررسی شدند.
او با اشاره به اینکه قدیمیترین استقرار این روستا به دوره نوسنگی باسفال برمیگردد، ادامه میدهد: هر چند این محوطه به بررسیهای بیشتری نیاز دارد، اما با توجه به شواهد پارینه سنگی یا فرا پارینه سنگی و بر اساس بررسیهای انجام شده، به نظر میرسد قدیمیترین استقرار متعلق به سفال نوسنگی با سفال و جدیدترین استقرار نیز متعلق به دوره صفویه باشد.
وی انجامِ استقرارها به صورت افقی در این محوطه را به جای استقرارهای عمودی، از نکات مهم این محوطه میداند و با بیان اینکه از شمال به سمت جنوب روستا، محوطهها قدیمیتر میشوند، میافزاید: در شمال روستا قلعهای ساسانی قرار دارد که سفالهای دوره ساسانی در آن جا پراکنش زیادتری دارند، پس از آن به سفالهای عصر آهن میرسیم و نکته مهمتر اینکه شواهد سفالی از دوره مفرغ (با اختلاف نظر زیاد بین باستانشناسان به دوره فترت مشهور است) در این منطقه زیاد به چشم میخورد.
سفالهایی که نظر مجیدزاده یا فاضلی را ثابت میکنند
باقرشاهی یکی از سوالات بزرگ باستانشناسی کشور را اینطور بیان میکند: «آیا مردمان تولید کننده سفال آلویی که به اشتباه در بین باستان شناسان به نام فرهنگ سفال آلویی معروف است کوچرو بودهاند، اما در این منطقه شواهد یکجا نشینی پیداکردهایم و برای قویتر کردن این فرضیه نیاز به گمانهزنی، کاوش و بررسیهای دیگر است.»
وی سپس ادامه میدهد: بر اساس بررسیهای انجام شده، حدود ۲۱ محوطه جدید که از نظرها پنهان بودند، با استفاده از نرم افزارهای روز دنیا در این محوطه شناسایی شدند، ازمحوطههای عصر آهن گرفته تا محوطههای ساسانی؛ هر چند به علت آسیب وارد شده در زمان حضور کشاورزان در این منطقه و شخمزدن زمینها وضعیت تپه قدری به هم خورده است.
این دانشآموخته دکترای باستانشناسی با گرایش پیش از تاریخ؛ تپه «گزنک» - قرار گرفته در این محوطه - را یکی از استقرارهای خوب و مطمئن و به جای دوره مفرغ در فلات مرکزی ایران میداند، اما شهرت تپه را بیشتر به دلیل «پراکنش سفالهای آلویی» بیان میکند.
او با اشاره به اظهارنظرهای مطرح شده بین یوسف مجیدزاده - باستان شناس پیشکسوت در محوطههای جیرفت و تپه ازبکی - و حسن فاضلی نشلی - مدرس دانشگاه تهران - از دهههای گذشته دربارهی منشا سفالهای آلویی، اضافه میکند: آنها به اتفاق نظر رسیدند که منشا سفالهای آلویی یا فرهنگی که پشت سفالهای آلویی نهفته است یک فرهنگ کوچ نشینی بوده است.
وی به همین دلیل یکی از نکات مهم این سایت باستانی را کشفِ شواهدی مانند جوشکوره وسربارهی سفال میداند و ادامه میدهد: مردمانی که سفالهای آلویی را تولید میکردند یکجانشین بودند و با توجه به شواهد زمینریختی منطقه، با یک روستا مواجهیم که وسعت آن نیز مشخص نیست و نیاز به گمانهزنی دارد.
بررسیهای سطحی باستانشناسان را به پیکرکها وفنجانها رساند
این باستانشناس با اشاره به سطحی بودن بررسیها تا کنون، با این وجود از کشفِ یافتههای ویژه و حائز اهمیتی مانند پیکرکهای حیوانی بز، عقاب و اسب و فنجانهای کوچک دوره نوسنگی به قطر پنج سانتیمتر از این منطقه خبر میدهد و میگوید: در بین یافتهها، تکه سنگِ اکسیدین که به ظرف تبدیل شده، به دست آوردیم در حالی که در گذشته به دلیل تیز و شیشهای بودن سنگ، از آن ابزار سنگی ساخته میشد. اما آن محوطه آنقدر غنی و پربار بوده که با یک تکه بزرگِ چنین سنگی ظرف ساختهاند که این یافتهها نشان می دهد اقتصاد مردم بر پایه یکجا نشنیی بوده است، البته دربارهی شواهد از دامداری مردم منطقه را باید بر اساس نتایج به دست آمده بعد از کاوشهای بعدی صحبت کرد.
او مهمترین تپه شناسایی شده در این منطقه را «تپه گزنک» معرفی میکند که قدیمیترین استقرار آن به دوره نوسنگی با سفال برمیگردد و ادامه میدهد: چیزی که از روی نمونههای سفالی مشخص است، سفالهای آلویی است که در مرکز فلات ایران به «سیلک II» یا دوره انتقال نوسنگی به دوره کلکولتیک یا مس و سنگی مشهور است.
وی به وجود سفالهای چشمهعلی در کنار سفالهای آلویی در این محوطه اشاره میکند و آنها را تقریبا همدوره میداند و میافزاید: در این شرایط بهتر است از نظر دکتر فاضلی تبعیت کنیم و به سفالهای آلویی «گودین ۷» و به سفالهای چشمه علی سیلک II بگوییم.
باستان شناسان دوره های مختلف میتوانند این محوطه را بررسی کنند
سرپرست تیم بررسی سیستماتیک محوطههای باستانی روستای صدرآباد زرندیه، نیاز به بررسی و کاوشهای باستان شناسی در محوطههای کشف شده را دستکم دربارهی فرهنگ مردمان سازنده سفال آلویی را بسیار مهم میداند و میگوید: این محوطه به کاوش، گمانهزنی و بررسی بیشتری نیاز دارد تا با باز کردن ترانشه، خاک مطالعه و حدسیات و استقامتِ فرضیه مطرح شده دربارهی استقرارها بررسی شود.
به اعتقاد او؛ باستان شناسان دورههای مختلف از عصر آهن گرفته تا دورههای ساسانی، صدر اسلام و نوسنگی میتوانند در این محوطه مطالعه داشته باشند.
پتانسیل گردشگری در دل روستای صدرآباد
باقرشاهی این منطقه را یکی از مناطق بکری میداند که حتی پتانسیل تبدیل شدن به قطب گردشگری را دارد.
او میگوید: چون این محوطه بکر است و تا کنون روی آن کاری انجام نشده؛ فقط یک پایان نامه کارشناسی ارشد از این محوطه و تپه "گزنک" توسط دانشجویی نوشته شده است. به همین دلیل در صحبتی که با مدیر کل سابق استان مرکزی داشتم به او گفتم این روستا پتانسیل بالایی برای قطب گردشگری شدن استان و حتی ایران را دارد.
وی موقعیت منطقه را این طور توصیف میکند: از ورودی روستا که وارد می شویم آثار تاریخی به چشم میخورد تا زمانی که از آن خارج میشویم. یک محله متروکه در میانه روستا به نام «خانآباد» از دوره صفویه وجود دارد که در صورت مرمت و بازسازی، محوطهای بسیار شاخص برای جذب گردشگران خارجی و داخلی میشود.
به مردم روستا گفتیم که ما دنبال گنج نیستیم
باقرشاهی اما دربارهی حفاریهای غیرمجاز انجام شده در سطح محوطههای تاریخی کشف شده، میگوید: هر چند حفاری غیرقانونی فقط در این محوطهها نیست و آن در همه محوطهها و روستاها برای کسانی که سودای یک شبه به عرش رسیدن و یک شبه پولدار شدن دارند رخ میدهد. به همین دلیل نیز افراد را وادار به کندن غیرقانونی و کار کردن در شیفت شب میکند. در این شرایط مردمان این روستاها از دیگر مردم و روستاهای آن تفکیک نمیشوند، آنها درآمدی ندارند و معیشت اکثرشان از زراعت است و حتی برخی جوانان روستا بیکارند.
او با اشاره به صحبتهایی که در مسجد جامع روستا با مردم داشته، میگوید: در صحبتهایمان پروژه خود را به آنها توضیح دادیم و گفتیم که ما دنبال گنج نیستیم و قصدمان شناسایی و معرفی تاریخ این منطقه است، آنها نیز با ما همکاری کردند و حتی بعد از آن روز، چند نفر به ما گفتند که حفاریهایی انجام دادهاند و دیگر این کار را نمیکنند. حتی چند نفر نیز نمونه ظرف سنگی متعلق به عصر اهن را نشانمان دادند که بعد از تصویربرداری به آنها برگرداندیم.
به اعتقاد وی؛ اگر هر باستانشناسی در محوطههای باستانی که فعالیت میکند، نخست مردم روستا را از اقدام تیم کاوش خود آگاه کند، تا حدود زیادی جلوی حفاریهای غیرقانونی گرفته میشود. که آگاه کردن مردم با این اتفاق یکی از ضروریات کار میدانی باستان شناسی است.
محله خاناباد با بازارچه داد وستد و خانههای اربابی، کمکی برای رونق جاده ابریشم
سرپرست تیم بررسی سیستماتیک محوطههای باستانی روستای صدرآباد زرندیه اما دربارهی محلهی متروکه باقی مانده در ابتدای این محوطهی تاریخی نیز توضیح میدهد: این بخش یک محله متروکه است که روستاییها حداقل از ۱۰۰ سال قبل نام آن را «خانآباد» گذاشتهاند، چون اکثر مردمی که در روستا زندگی میکردهاند در رفاه بوده و اشیایی که پیدا میکردهاند، غنی بوده است.
او با بیان اینکه قدمت این محله دستکم به دورهی صفویه برمیگردد، به باقیماندههای یک بازارچه در این محله اشاره میکند و میافزاید: به دلیلِ منطقه سوق الجیشی این مکان که در کنار شاهراه بزرگ خراسان یا همان جاده ابریشم یا جاده عتبات در دوره صفوی معروف بوده به عنوان یک محلِ داد و ستد به عنوان یک دهکده ساخته میشود، هر چند وسعت و معیارهای دهکده را ندارد.
باقرشاهی با اشاره به تعلقِ سفالهای به دست امده در این منطقه به دوره اسلامی، ادامه میدهد:از سوی دیگر سفالهایی که بافت ثانویه دارند، متعلق به سفالهای عصر آهن و ساسانی هستند که از طریق سیلابها شسته شده و به این جا آورده میشوند.
او همچنین به وجود یک خانه شاخص صفوی و اربابی در این محله اشاره و اضافه میکند: خانههای اقماری اطراف آن ، به همراه این بازارچه، اطلاعات زیادی به باستان شناس میدهند. در صورت آغاز مرمت سازهی خشتی این محله، میتوان آن را به منطقهای متفاوت و گردشگری تبدیل کرد.
نیاز به حفاظت از محله خانآباد برای جلوگیری بیشتر از آسیبهای انسانی
این باستانشناس اما دربارهی شواهد حضور انسانهای معاصر در این منطقه نیز میگوید: تا ۵۰ سال قبل مردم در این منطقه نیز سکونت داشتهاند، اما به علت خشک شدن منابع آبیِ منطقه، آنها مجبور به ترک این محله شدند و اکنون این منطقه تاریخی به روستای صدرآباد چسبیده است. لولهکشیها در آن زمان، به این بافت تاریخی آسیب رسانده است و در این شرایط اگر مسوولان توجهی نکرده و اطرافِ محوطه را حصار نکشند، آسیبهای جبرانناپذیر بیشتری به آن وارد میشود.
او به برآوردها و جدول آماری که در الگوی استقراری وجود دارد، اشاره میکند و ادامه میدهد: ما حدس میزنیم که محوطههای شاخص عصر آهن در این منطقه زیر بافت روستا دفن شده است.
وی به انجام نشدن هیچ نوع بررسی و مطالعهای روی این روستای تازه تاسیس اشاره میکند و میگوید: جایی که اکنون مردم در ان ساکن هستند یعنی روستای صدرآباد، در طول تاریخ چرخیده است و مردم روستا برای کندن پی خانههای خود، به بافت تاریخی بدون انکه بدانند آسیبهایی وارد کردهاند. فقط یکی از بهترین نکات در این محوطه، آسفالت نشدن بخش زیادی از روستاست که امکان ایجاد گمانهزنی را برای باستانشناسان فراهم میکند.
انتهای پیام