این گزارش خلاصهای از گشت و گذار چند روزه عکاس و خبرنگار ایسنا در بازار مسکن کرج و گفت و گو با دفاتر املاکی است که این روزها باید کارشان سکه باشد اما میگویند نیست...
مثلاً یکی از همین مشاورین املاک در خصوص اجاره و رهن خانه میگوید: قیمتها بسیار بالا رفته و تعداد معاملات بسیار کم شده است.
او ادامه میدهد: در این شرایط مستأجران نمیتوانند ملکی متناسب با بودجه خود پیدا کنند و ناچار به خانههای کوچکتر یا محلههای پایینتر شهر میروند. سالهای قبل مستاجر به فکر بزرگتر کردن خانه خود و نقل مکان به منطقهای بهتر از شهر بود اما حالا این موضوع حتی برای آنهایی که در میان مستأجران اوضاع بهتری داشتند هم برعکس شده است، مثلاً آنهایی که میتوانستند در شاهین ویلا یا گوهردشت خانه اجاره کنند الان ناچارند به مناطق پایینتر شهر نقل مکان کنند تا بتوانند از پس هزینههای زندگی بر آیند.
یک دفتر املاک دیگر هم به فضای مبهم و تغییر مداوم قیمت و اثر آن بر روی خرید و فروش مسکن میگوید؛ او عنوان میکند که بارها پیش آماده بعد از نشان دادن ملکی که برای فروش گذاشته شده به چندین مشتری وقتی یکی از مشتریها تمایل به خرید ملک دارد و حتی بیعانه پرداخت میکند، در جلسه آخر معامله صاحب ملک از فروش پشیمان میشود. چون فکر میکند قیمت بالاتر میرود.
دفتر دیگری هم به یک مورد عجیب اشاره میکند، کرونا، دغدغه این روزهای کل دنیا که حالا دامن مستأجران را هم گرفته است، او این موضوع را اینطور عنوان میکند که با شیوع کرونا تعداد زیادی از مالکان خانههای خود را دیگر اجاره نمیدهند.
او علاوه بر اینکه ترس از بیماری را علت این موضوع میداند همچنین مدعی است که بعد از اعلام سقف ۲۵ درصدی برای افزایش اجاره در کلانشهرها توسط دولت، تعداد دیگری از مالکان از اجاره ملک خود پشیمان شدهاند و تعداد خانههای خالی بیشتر هم میشود.
در این میان اما حرفهای برخی مستأجران هم شنیدنی است، تعدادی از مستأجران میگویند وقتی به مبلغ بالای اجاره مورد درخواست صاحبخانه اعتراض میکنیم میگوید «اصلاً خانه را تخلیه کنید دیگر نمیخواهم اجاره بدهم»، «یا میخواهم بفروشم»، یا «پسرم میخواهد در این خانه ساکن شود»، یا «اگر ناراضی هستی میتوانی تخلیه کنی تا مستأجر دیگری بیاورم» و از همین حرفهای بالا به پایین و در آخر هم مستأجر یا چارهای ندارد زیر بار تعبیر رویای صاحبخانه برود یا اینکه از آن خانه برود و به دنبال سرپناه به این دفتر املاک و آن دفتر املاک سر بزند.
در میان همین گشت و گذارها مثلاً مستأجری بود که بودجه کمی برای اجاره خانه داشت به همین خاطر از دفتر املاک فقط یک سقف و چهار دیوار میخواست، دیگر فرقی نداشت زیر زمین باشد یا طبقه n ام بدون آسانسور یا دیوارهایش نم داشته باشد و سقفش ترک، یا جای خوبی نباشد، فقط یک چیزی باشد که بشود در آن شب را صبح کرد و صبح را شب... البته تعداد اینطور خانهها هم کم نیست و اگر کسی به دنبال آن باشد حتماً یک بیغوله دستش را میگیرد...
در این میان مالکان و صاحبخانهها خود را از همه حق به جانبتر میدانند، مثلا یکی از همین صاحبخانهها در جواب اینکه چرا مبلغ اجاره و ارزش ملک خود را تا این حد بالا در نظر گرفته است میگوید «خب همه چیز گران شده»، یا دیگری میگوید «این بلوار را میبینی که تازه افتتاح شده، این بر روی ارزش ملک من اثر گذاشته است»، آن یکی وسایل بازی پارک محله را بهانه کرده دیگری دلار و ین و روپیه را علت میداند و البته همه آنها معتقدند قیمت مصالح ساختمانی افزایش چشمگیری داشته و گران شدن ملک آنها طبیعی است و البته خانههای آنها برای اجاره مجدد نیاز به تعمیرات دارد و از آن جایی که همه چیز گران شده است بالا بردن اجاره حق آنهاست.
خلاصه اینکه اجاره نشینی دیگر خوش نشینی نیست، بیشتر چیزی شبیه آوارگی هر سالهای است که هر سالش یک به اصطلاح سوپرایز به همراه دارد و خیلی شیک با قیمتهای عجیب و غریب غالفلگیر میکند.
در آخر اینکه همیشه برای ما عجیب بوده چطور همه چیز از چیپس و ماست و پفک گرفته تا روغن نباتی و تخمه و سیمان و شامپو و صابون و شوینده و .... همه قیمت مشخص و مصوب دارند و هر سال با یک درصد مشخص زیاد میشود اما وقتی به خانه و مسکن که یکی از سه اصل یک زندگی خوب به شمار میرود، در قانون اساسی به آن اشاره شده و پیوند ناگسستنی با حق حیات دارد میرسد نه قانونی وجود دارد و نه دستورالعملی برای آن تعیین شده است یاللعجب!! میگویند بین فروشنده و خریدار و مالک و مستأجر توافقی است، توافقی که به هیچ وجه شبیه توافق نیست و زور و اجبار از ناچاری بیشتر از هر چیز در آن به چشم میخورد...
انتهای پیام