به گزارش ایسنا، هنرمندان نامدار زیادی در ایران هستند که در سالروز تولد یا بیشتر درگذشتشان به نحوی از آنها یاد میشود و خاطرات یا اسم و رسمشان به واسطه آثاری که به جا گذاشتهاند بازخوانی میشود، اما بعضیها نه فقط بخاطر وجه آرتیستیک بلکه بخاطر یک اتفاق، همیشه استثنا باقی میمانند؛ مثل عباس کیارستمی که پرونده پزشکی او و پیگیریهایی که پسرش برای اطلاع از جزئیات آن انجام داد تا مدتها بعد از مرگ این سینماگر مشهور در صدر اخبار بود و کمتر موردی را میتوان پیدا کرد که با عنوان خطای پزشکی آنقدر سر و صدا به پا کرده باشد.
آن روزها یعنی تا ماهها بعد از ۱۴ تیر ۱۳۹۵ که خبر درگذشت عباس کیارستمی منتشر شد، شکایت از پزشک و هر کسی که در روند درمان این کارگردان سینما قصوری داشته سوژه داغ رسانهها بود و با هر اظهارنظری از سوی قاضی و مسئول پزشکی قانونی و وزیر بهداشت، واکنشی هم از فرزند عباس کیارستمی (بهمن) منتشر میشد که خیلی جدی در این چند سال، پیگیر پرونده پزشکی پدرش بود تا به قول خودش" به ابتداییترین حقش به عنوان یک فرزند که همان دسترسی به یک گزارش رسمی و قابل استناد از روند درمان و خطاهای رخ داده شده، برسد» که البته این اتفاق هیچ گاه آنطور که مدنظر او بود، نیفتاد و حتی آخرین پیگیریاش که مربوط به روزهای اول زمان حضور سعید نمکی، وزیر بهداشت فعلی در وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی هم بود به نتیحه نرسید.
بهمن کیارستمی سال قبل به ایسنا گفته بود: من انتظاری از شخص یا نهادی نداشتم و ندارم ولی باید توجه کنیم که بینتیجه ماندن این پرونده اثراتی دارد که در جای خود قابل تاملاند. ما از تمام ظرفیتهای قانونی و حقوقی ممکن و حتی بیش از آن استفاده کردیم و در نهایت پاسخی که از مراجع قانونی شنیدیم این بود که آنچه در روند درمان گذشته محرمانه است و بررسی این پروندهی عریض و طویل در تعیین مبلغ دیه توسط پزشکی قانونی و مجازات پزشک خاطی بر اساس نظر نظامپزشکی خلاصه میشود. در واقع سازمانهای نظام پزشکی و پزشکی قانونی تواناییشان را در عدم پاسخگویی به رخ کشیدند و یادآور شدند که جایگاهشان بلامنازع است. تأثیر این قدرتنمایی را حالا در تماسهایی میبینم که هر از چندی با من گرفته میشود؛ کسانی که شبههی وقوع خطای پزشکی دارند و قصد طرح شکایت داشتهاند اما با آنچه در پرونده پزشکی کیارستمی رخ داده از طرح شکایت منصرف شدهاند؛ خلاصه حرفشان هم این است که: "او که کیارستمی بود و شمایی که آنقدر پیگیری کردید و اینقدر حمایت شدید، چنین نتیجهای گرفتید… پس ما چرا وقتمان را تلف کنیم و طرح شکایت کنیم؟ "
این مستندساز تاکید کرده بود: ما نباید خودمان را گول بزنیم و فکر کنیم این پرونده نتایجی داشته و مثلاً باعث ایجاد آگاهی یا حساسیت شده. واقعیت این است که پرونده پزشکی عباس کیارستمی و پیگیری سه ساله ما (در سال ۹۸) هیچ نتیجهای نداشته، چون در نهایت حتی یک جمله به عنوان گزارش رسمی ارائه نشد. این درحالی است که سال گذشته (۱۳۹۷)، سخنگوی وزارت بهداشت گفت، طبق قوانین و اصول اخلاقی متعدد تمام اطلاعات درمانی و اقدامات انجام شده باید به اطلاع خانواده فرد بیمار و وکیل او برسد. وقتی وزیر بهداشت تغییر کرد از وزیر تازه خواستم تا پرونده پزشکی پدرم را در اختیارم بگذارد. طبعاً او پاسخی نداد، اما پاسخ مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت این بود: "اگر کشور در و پیکری داشت به نیابت از جامعه پزشکی و افکار عمومی آسیبدیده از شما شکایت میکردم."
اما بجز این پرونده پزشکی باز، این روزها اتفاقی دیگر هم نام عباس کیارستمی را در خبرها زنده کرد؛ خبر انتشار کتاب نامههای این فیلمساز به همسرش که البته آن هم حاشیهساز شد.
اخیرا کتابی ۸۴ صفحهای به نام «من خانهم» که پارهنامههایی از عباس کیارستمی است منتشر شد. در این باره بهمن کیارستمی در متنی که به موضوع این نامهها و دلیل انتشار آنها اشاره کرده و نوشته است:
«در دادگاه نشستهام و خون خونم را میخورد. سعی کرده بودم که درگیر دعواهای حقوقی بر سر مالکیت آثار پدرم نشوم و دور بایستم، ولی بالاخره برای من هم احضاریه آمده و ساعت هشت صبح در اتاق قاضی نشستهام و او دارد با دقت پرونده را میخواند. منتظرم تا نگاهش را از روی پوشه قطور بردارد تا اظهارات کتبیام را که روی دو صفحه کاغذ A۴ نوشتهام روی میزش بگذارم و بزنم به چاک، اما غافلگیرم میکند و همانطور که چشمش روی پرونده است با لهجهی مازندرانی میگوید «هنرمندها و ورزشکارها باید الگوی جامعه باشند، ولی از قرار معلوم پدر شما....» جملهاش را نیمه کاره میگذارد و باز به خواندن پرونده ادامه میدهد. میپرسم: «پدر من چی آقای قاضی؟» چند خط دیگر می خواند و ادامه میدهد«انگار اهمیت چندانی برای خانه و خانواده قائل نبوده...». صبحِ اول صبح است و فَکَم درست کار نمیکند و جمله سازیام نمی آید. میگویم « چرا بوده» از بالای عینکش طوری نگاه میکند که یعنی ادامه بده. میگویم «مدارک و مستنداتش هست، اگه اجازه بدین برم بیارمشون.» چیزی نمیگوید و باز به خواندن پرونده ادامه میدهد و من فکر میکنم پوشههایی که رویشان با ماژیک نوشتهام «نامههای لندن»، «اخوت»، «یادداشتهای یخچال» کجا هستند و چقدر طول میکشد تا بروم و بیارمشان. قاضی که هنوز سرش روی پرونده است دستش را دراز میکند و کاغذها را از من میگیرد: « امضا، اثر انگشت». امضا میکنم اثر انگشت میگذارم. میگوید «به سلامت».
کیارستمی پس از توضیح درباره محتوای نامهها و یادآوری خاطراتی از زندگی خانوادگی خود نوشته است: « اما اصلاً دلیل انتشار این نامهها و یادداشتها و عکسها چیست؟ شاید اگر جلسه دادگاه به جای هشت صبح، ساعت چهار بعدازظهر برگزار میشد و من از پسِ توضیح اهمیت خانه و خانواده در نگاه آن متوفی که پروندهی قطورش هنوز روی میز قاضی است برمیآمدم، به صرافت ارائه و انتشار این مستندات نمی افتادم، ولی حالا میدانم که در جلسهی بعدی دادگاه دستم برای دفاع از او پر است.»
و حالا انتشار این کتاب خود بهانهای برای بروز اختلاف میان دو فرزند کیارستمی (احمد و بهمن) شده چرا که احمد کیارستمی بنا به آنچه در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده، مجورهای لازم بابت نشر کتاب گرفته نشده و چاپ این کتاب علاوه بر مشکل مجوز، عدم رعایت حریم خصوصی است.
این اظهارنظر تاحدی اختلاف میان دو برادر را بر سر انتشار آثاری از این دست رسانهای کرد؛ اختلافی که البته بهمن کیارستمی آن را «اختلاف نظر»، «تضارب آرا» و البته بیشتر فرهنگی میداند که به دلیل زندگی آنها در دو کشور با دو فرهنگ مختلف مانع از انجام یا پیگیری مشترک کارها میشود. به همین دلیل او معتقد است یک بنیاد کارامد با حضور موثر وارثان میتواند خیلی از این مسائل را برطرف کند.
با این حال «بهمن» تاکید کرده است: «پروین»ی که در این نامهها پرترهای زیبا و قدرتمند از او ترسیم شده، هنوز همانقدر زیباو قدرتمند است و اگر لازم بداند میتواند به هر شکل که بخواهد به کتاب معترض شود. او صاحب صداست و میتواند پاسخ بخواهد. اگر او خود لب به اعتراض بگشاید این گفتگو به شکلی درست آغاز خواهد شد.»
عباس کیارستمی، کارگردان «خانه دوست کجاست؟» از اسفند سال ۹۴ تا اوایل اردیبهشت ۹۵ به دلیل انجام چند عمل جراحی در ناحیه روده در بیمارستان بستری شد و پس از آن هم چند بار دیگر به بیمارستان مراجعه کرد تا اینکه سرانجام هشتم تیرماه ۹۵ برای تکمیل مراحل درمان به پاریس رفت ولی چند روز بعد (۱۴ تیر) در همان شهر پاریس و در سن ۷۶ سالگی درگذشت و امسال چهار سالی میشود که خالق «طعم گیلاس» در میان ما نیست.
انتهای پیام