نویسنده کتاب «بوطیقای شیطان» که در بخش مجموعه داستان نوزدهمین و بیستمین دوره جایزه «مهرگان ادب» شایسته تقدیر شناخته شده است، در گفتوگو با ایسنا درباره کیفیت برگزاری جایزههای ادبی خصوصا در حوزه داستان اظهار کرد: البته «جایزهها» نه، «جایزه»؛ دیگر «هایی» وجود ندارد، جایزههای ادبی انگشتشمار شدهاند. در حال حاضر در حوزه داستان در بین جایزههای خصوصی فقط جایزه «مهرگان» و در بین جوایز دولتی هم فقط جایزه «جلال» باقی مانده است. در شعر هم در بخش خصوصی جایزه «شعر خبرنگاران» و در بخش دولتی هم جایزه «شعر فجر»؛ یعنی آن دورهای که «جایزهها» بودند گذشته و به «جایزه» رسیده است. این باعث تأسف است که به هزار دلیل تعداد جایزههای ادبی انگشتشمار شده و این نشان میدهد فضای ادبیات در حال کوچک و کوچکتر شدن است.
او در ادامه اظهار کرد: جایزه «مهرگان» از بین دوهزار کتابی که در سال ۹۶ و ۹۷ به چاپ رسیده، انتخاب میکند و در نهایت پنج کتاب به مرحله نهایی میرسد، این کتابها اکثرا آنهایی هستند که در جوایز دولتی دیده نمیشوند. هیچیک از اینها در جایزه «جلال» حتی نامزد هم نشدند.
لبش با اشاره به تفاوت بین جایزههای دولتی و خصوصی گفت: من تا حدی با روال جایزه «مهرگان ادب» آشنایی پیدا کردهام، روال خیلی سلامتی را طی میکند و داورانی که در این جایزه هستند آدمهای بسیار سلیمالنفسی هستند و خود دبیر جشنواره هم آدم پیگیر و سالمی در کارشان هستند. در کل میخواهند اتفاقی که دنبال آن هستند بیفتد و صرفا نفس ادبیات برایشان مهم است و برای آنها هیچ اهمیتی ندارد که کتاب مربوط به کدام جناح و به کجا وابسته است، صرفا ادبیات برایشان مهم است و رزومه نویسنده برایشان هیچ اهمیتی ندارد.
این طنزپرداز افزود: اما در جوایز دولتی معمولا مصلحت حرف اول را میزند، یعنی دبیران و داوران مصالح گروهشان برایشان خیلی اهمیت دارد و میگویند که مثلا «اگر به فلان نویسنده جایزه ندهیم ناراحت میشود و فلانی باید جایزه بگیرد.» پشت جوایز دولتی پول است و این پول تاثیرگذار است، اما در جوایز خصوصی پولی نیست. واقعا نیاز است که جوایز خصوصی تقویت شوند و به جای یک دانه، ده تا باشند. در این دورهای که منتقدها و مطبوعات کارشان را به درستی انجام نمیدهند و ما مطبوعات آزاد و منتقدان فراجناحی نداریم که کتابها را نقد کنند و دربارهشان حرف بزنند و بر خواننده تاثیر بگذارند و او را هدایت کنند، جوایز میتوانند هدایتکننده باشند و تاثیر بگذارند.
او با بیان اینکه نگاهش به خواننده و مخاطب ادبیات و همینطور جوایز و منتقدان منفی است اظهار کرد: من معتقدم که تقریبا ادبیات مخاطبش را از دست داده و با تیراژ ۲۰۰، ۳۰۰ تا که امروز داریم نه مخاطبی وجود دارد و نه اسمش ادبیات است.
علیرضا لبش با اشاره به تمایل نداشتن ناشران به چاپ داستان کوتاه بیان کرد: یکی، دو سال است که من میبینم ناشرانمان هیچ علاقهای به چاپ داستان کوتاه ندارند، به این دلیل که میگویند داستان کوتاه خواننده و مخاطب ندارد و کتاب روی دستشان میماند. داوران در بیانه جایزه «مهرگان ادب» تاکید داشتند که حرکت رمان متوقف شده و حرکت داستان کوتاه رو به جلو است و این نشان میدهد که داستان کوتاه ما در حال پیشرفت است، علیرغم اینکه هیچ مخاطبی در دسترس نیست و ناشرها به زور و حتی با اکراه کتاب چاپ میکنند، اما نویسندهها از جان مایه میگذارند، خصوصا نویسندگان داستان کوتاه.
این داستاننویس که معتقد است نوشتن داستان کوتاه بسیار مشکلتر از رمان است، گفت: در رمان میتوان پرگویی کرد، اما در داستان کوتاه حق این را که یک کلمه اضافه به کار ببرید ندارید و این خیلی سخت است. اما متاسفانه داستان کوتاه هم توسط مخاطب و هم توسط ناشر مورد بیمهری قرار دارد. نویسندهای که سالها تلاش میکند یک مجموعه داستان کوتاه فراهم کند، در اولین برخوردش با ناشر در ذوقش میخورد و ناشر میگوید «من داستان کوتاه چاپ نمیکنم و رمان چاپ میکنم»، بعد هم اگر چاپ کنند، مخاطب ندارد و دیده و خوانده نمیشود و آنقدری که به رمان توجه میشود، به داستان کوتاه توجه نمیشود، در حالی که پیشبرنده ادبیات داستانی ما در این سالها داستان کوتاه بوده و به جرأت میتوانم بگویم در زبان فارسی هیچ رمان بزرگی نوشته نشده است. تقریبا همه رمانها یک واگویه درونی هستند و ما چیزی در معنای واقعی کلمه رمان در زبان فارسی نداریم. ولی داستانهای کوتاه بسیار درخشانی داریم و اصلا سنت ما، سنت رمان نیست و سنت داستان کوتاه است.
نویسنده «بوطیقای شیطان» همچنین درباره کتابش توضیح داد: کتاب من شامل هفت داستان کوتاه است که هر کدام حدود ۲۰ صفحه است. فضای داستانها سوررئال و کمی طنز سیاه است، البته که هر یک فضای خاص خود را دارد، ولی در کل چند هنرمند هستند که در فضای کاریشان اتفاقات خاص و عجیب و غریب میافتد، برخیهایشان با شیطان ملاقات میکنند و از آنها خواسته میشود که هنرشان را با چیزی معامله کنند. در کل نگاهی به تم دکتر فاستوس یا فاوست گوته داشتهام.
انتهای پیام