مشکلات آب در بشیرآباد باید حل شود

بشیرآباد تربت‌جام، فقط 2 ساعت تا مشهد فاصله دارد، فقط 2 ساعت... به سمت این روستا راه افتادیم. در میانه راه روستا با جاده آسفالت خداحافظی کردیم و راه را به سمت کوه‌هایی پیش گرفتیم که سمت چپ جاده اصلی قرار دارد. تا چشم کار می‌کند دشت است و کوه؛ بدون آبادی. 15 دقیقه طول کشید تا در این گرما و این مسیر خاکی، چشممان به روستایی که «آباد» نیست، روشن شد.

از ورودی روستا، جمعیتی که در آن دوردست گرد هم آمده‌اند، مشخص است؛ با سطل هایی سفید در دست که احتمالا انتظار آب را می‌کشند؛ کمبود آب، فصل مشترک بسیاری از محرومیت‌هاست. غیزانیه نیز "سیر از نفت و تشنه آب است". چشم اهالی که به ما خورد، جلوتر آمدند و آنجا بود که زبان به گلایه گشودند؛ درد و دلی که حالا و پس از چند ساعت انگار هنوز برایمان تکرار می‌شود: "مگر ما آدم نیستیم؟ اگر ما بمیریم برایمان بهتر است"...

جمعیت زیادی منتظر پر کردن سطل‌هایشان از آب قناتی هستند که به یک جوی آب می‌ریزد. در سمت راست و بالادست جوی آب، زنان و مردان ایستاده و نشسته در صف قرار دارند، پایین‌تر از آن عده‌ای در حال شستن مقدار کمی لباس‌ هستند و در انتهای این جوی آب نیز گوسفندان اهالی روستا آب می‌خورند. این وضعیت آب روستایی‌ است که اخیرا بحران آبش خبرساز شد.

سراغ دوربین و انجام مصاحبه که رفتیم، درد و دل این مردم که رنج در چهره‌هاشان نمایان بود، آغاز شد؛ ابتدا سه زن جلو آمدند و با هم جمله‌ها را تکرار و یا کامل می‌کردند، گفتند: پنج الی هفت ساعت در روز منتظر آب می‌مانیم؛ این وضعیت آب روستایی به این بزرگی‌ است. این آب را بخوریم یا برای مصارف بهداشتی استفاده کنیم؟ این ظرف را که من الان به خانه ببرم به لباس‌هایم برسانم یا به خوردن؟ آب مثل یک نخ می‌آید. رحمی به ما بکنند.

دیگری این طور ادامه داد: ما امروز مراسم درگذشت یکی از عزیزانمان را داشتیم، از شهرستان تربت‌جام آب برای مراسم آوردیم. مسئولان به فکر ما باشند؛ به خدا بابت این گاز، آب و جاده خیلی محرومیم. بی‌آبی خیلی سخت است؛ چه طور بچه‌ها را حمام ببریم؟ یک عمری‌ است که همین طور بدبختی می‌کشیم.

در این میان یکی از آن مادرانی که فرزندش سقط شده است، جلو آمد تعریف کرد که دو سه ماه پیش به دلیل همین آب آوردن بچه‌اش سقط شده است و گفت: یک نفر دیگر را نیز که فرزندش سقط شده است، همین الان از بیمارستان آورده‌اند.

درباره آبی که با تانکر به روستا می‌آید سوال کردیم و پاسخ دادند: تنها یک تانکر آب می‌آید در حالی که این همه خانوار در روستا ساکن هستند.

یکی دیگر از زنان روستایی نیز عنوان کرد: همه زنان روستا دیسک کمر گرفته‌اند. حداقل مسئولان بگویند که روستا را تخلیه کنیم؛ مردها و بچه‌هایمان از صبح تا شب کار می‌کنند، زنان هم به فکر آب هستند و دست‌هایشان همه آسیب دیده و عروس‌هایمان هم فرزندانشان سقط می‌شوند.

زن سالمندی که در حال پر کردن دبه‌هایش بود، گفت: روز تا شب همین فرغون‌ها و دبه‌ها به دستم است و همین جا هستم. دیشب آن قدر اینجا دعوا و فحاشی بر سر آب صورت گرفت که نپرسید... اگر ما از این ملت ایران نیستیم ما را بفرستید کشورهای اطراف. همین الان یکی برای سقط جنینش در بیمارستان خوابیده است، شب تا صبح از کمر درد خوابمان نمی‌برد. ما بنده خدا نیستیم؟ قبل از آمدن شما هم همین جا بین خانم‌ها دعوا شد. ما چه گناهی کردیم؟ شما بگویید گناه ما چیست؟ به درد ما رسیدگی بکنید.

سراغ کسانی که در دور قنات حلقه زده بودند رفتیم؛ آن‌ها هم این طور گفتند: وقتی آب نباشد، آبادی می‌شود؟ می‌گویند: "مریضی آمده، کرونا آمده" خوب چه طور رعایت کنیم؟ بدون آب چه طور می‌شود بهداشت را رعایت کرد. از داخل همین لوله قنات، مار و عقرب بارها بیرون آمده. الان یک ماه است که لباس‌ها را نشسته‌ایم. من الان این دبه را باید تا خانه ببرم، باز برگردم و دیگری را آب کنم و ببرم، به خدا دست‌هایم قوت ندارند و نمی‌کشند. آب که به آبادی نبود، زنده هم نباشی بهتر است.

یکی دیگر از اهالی گفت: به خدا سه ماه است در خانه افتاده‌ام؛ پاهایم ورم کرده است دکتر گفته عمل و استراحت کن؛ هم پول عمل ندارم و هم این که نمی‌توانم در خانه بمانم چرا که مدام برای تامین آب باید بیایم. سه ماه است لباس‌هایم را نشسته‌ام.

سراغ کوچه‌های روستا رفتیم و با اهالی گفت‌وگو کردیم؛ یکی از مردان درباره وضعیت بهداشتی عنوان کرد: ما الان حمام ساخته‌ایم اما آب نداریم. زمانی‌که می‌خواهیم حمام برویم باید اول داخل چراغ نفت بریزیم تا روشن شود، سپس آب را روی آن بگذاریم تا داغ شود. اذان می‌دهد می‌خواهیم وضو بگیریم آب نیست. غذا می‌خوریم، ظرف‌ها را تا دو روز نمی‌توانیم بشوییم و باید ظرف‌ها را به قنات ببریم شست‌و شو دهیم؛ باز همان جا هم شلوغ می‌شود و خانم‌ها با هم دعوا می‌کنند. یک روز که در روستا باشیم باید 10 روز در مشهد کارگری کنیم تا پول در بیاوریم؛ ما که نیستیم، زنان هم وضعیت سختی دارند.

یکی دیگر از مردان روستا گفت: ما اصلا انگار بچه این انقلاب نیستیم. ما مگر جبهه نرفتیم و نجنگیدیم و سرباز ندادیم؟ اصلا هیچکس فکر ما نیست؛ 160 خانوار که شوخی نیست. نماینده می‌گوید "آب می‌آوریم" و نمی‌آورد. این آب فعلی روستا اصلا قابل خوردن نیست؛ دیگری که از سمت کوه می‌آید مال دویست سیصد سال گذشته است و از رو خاکستر می‌آید، یعنی ما خاکسترخوریم؟ همه این جوان‌های روستا کمر درد شدند، فلج شدند از بس کار بنایی کردند و به مشهد و شمال رفتند. آب نیست، کشت دیم هم نیست. این وضعیت ماست. شما را به خدا صدای ما را به یک کسی برسانید که دست ما را بگیرند. به خدا مرگ از این زندگی که ما داریم در این روستا بهتر است؛ یا مرگ یا زندگی. نه زن‌ها و نه خود ما آسایشی نداریم؛ یک حمام حتی نداریم؛ هیچ چیزی نداریم.

سید محمد شکارچی، دهیار روستا نیز درباره وضعیت کمبود آب به ایسنا گفت: روستای بشیرآباد در فاصله 27 کیلومتری از مرکز شهرستان واقع شده و دارای جمعیت بالای 500 نفر و 132 خانوار است که نزدیک 15 سال با این مشکل بی‌آبی درست و پنجه نرم می‌کند؛ مشکلی که هم مربوط به انسان و هم مروبط به دام می‌شود. متاسفانه خانم‌ها با فاصله 700 متری قنات، فرغون‌های سنگین آب را حمل می‌کنند که به همین دلیل پنج مورد سقط جنین داشته‌ایم.

وی ادامه داد: خانم‌های باردار فرغون‌های آب را که حمل می‌کردند، در مسیر دردشان می‌گرفته، بعد که مشکلات بعدی برایشان پیش می‌آمده به پزشک مراجعه می‌کردند و متوجه می‌شدند که بچه پنچ شش ماهه را باید سقط کنند. افرادی در روستا داریم که به دلیل کمردردهایی که دارند داخل خانه‌ها زمین‌گیر شده‌اند؛ دیسک‌های گردن، آرتروز گردن و... سایر بیماری‌ها همه با مدارک پزشکی موجود است.

دهیار روستا افزود: تانکر آب سیار هم گاهی می‌آید و گاهی نمی‌آید. الان هم مطالبه کرده‌اند که هر تانکری 54.900 تومان پول باید بدهیم؛ حساب کردیم در ماه می‌شود 2.360.000 تومان. به علاوه این که شبکه آب‌رسانی روستای ما به گونه‌ای اجرا شده که یک سوم روستا آب لوله‌کشی که با تانکر درون مخزن خالی می‌شود می‌رسد، فقط پایین دست روستا دو الی سه دبه آب می‌بینند و بقیه روستا هیچ.

شکارچی عنوان کرد: بنابراین افراد به تنها قنات روستا هجوم می‌آورند؛ از طرف دیگر ازدحام دام اهالی در محل قنات را هم داریم؛ چراکه تنها درآمد اهالی دامداری است، ما یک متر کشاورزی نداریم چون چاه کشاورزی اینجا نیست و فقط مرتع داریم. امرار معاش صد در صد اهالی از دامداری است و تنها چند خانواده ماشین دارند که از آن استفاده می‌کنند. 15 سال است که اهالی اینجا با مشکلات بحران آب زندگی می‌کنند.

دهیار روستای بشیرآباد تاکید کرد: ما هیچی از نظام نمی‌خواهیم؛ چهل سال از نظام جمهوری اسلامی می‌گذرد و ما تنها عدالت را می‌خواهیم؛ عدالت را برقرار کند و آب را به ما برساند؛ ما اینترنت نمی‌خواهیم، الان بعضی بر سر اینترنت دعوا دارند؛ ما گاز، اینترنت و جاده نمی‌خواهیم، ما آب می‌خواهیم. نیاز اولیه انسان آب است. واقعا دیگر مردم نمی‌توانند.

شکارچی اظهار کرد: این آب قنات بر اساس آزمایش‌های اداره علوم پزشکی اصلا قابل شرب برای انسان نیست. ما بیماران سرطانی داشتیم و انگشت شمار هم نیستند و زیاد هستند؛ بیماران کلیوی داریم. آرتروز گردن و کمر که به وفور داریم که داد مردم را درآورده. چهل سال از انقلاب گذشته تنها توقع مردم روستای بشیرآباد این است که مسئولان به فکر آب این روستا باشند. تنها خواسته ما آب است.

وی ادامه داد: یک کیلومتری روستای چشمه گل هشت ساله، چاه حفر شده و اگر چه کیفیت آن سنگین است اما قابل استفاده است؛ سال گذشته 250 میلیون اعتبار برای برق‌دار کردن چاه گذاشتند اما یک هزارتومانی تخصیص پیدا نکرد. به مسئولان پیشنهاد دادیم که از آب روستایی استفاده کنیم که در۶ کیلومتری آن در منطقه تاریک دره که اهالی روستای تیمنک نهایتا 60 تا 70 روز از آب آن استفاده می‌کنند و بقیه ایام سال آب به کال و زمین می‌رود اما اینجا 500 نفر آدم با 7000 راس گوسفند در حال تلف شدن هستند؛ با 300 میلیون تومان این کار انجام پذیر است، نه ایستگاه پمپاژ می‌خواهد و نه برق؛ چراکه به دلیل بالا بودن ارتفاعش نسبت به روستا می‌توان به راحتی از آب آن جا استفاده کرد. مردم هم پای کار هستند؛ همه گفته‌اند اگر بدانیم منبع آب داریم یک میش یا بره را می‌فروشیم تا آب را تامین کنیم که از صبح تا شب جنگ اعصاب و نزاع و درگیری سر برداشت آب نداشته باشیم.

شکارچی با اشاره به اینکه مشکل دیگر این بحران آب، تبعات اجتماعی بر سر برداشت آن است، متذکر شد: اینجا قوم و قبیله‌ای است؛ این چوپان می‌گوید گوسفندم را سریع‌تر آورده‌ام و دیگری می‌گوید من زودتر آب بدهم و چون آب هم نیست، درگیر می‌شوند.

وی گفت: بالای ۵۰ خانوار طی این سال‌ها ریزش داشته‌ایم که همه به حاشیه شهرها رفته‌اند و بعضی گرفتار مشکلات حاشیه‌نشین‌ها نظیر اعتیاد و... شده‌اند. همه می‌خواهند به روستا برگردند؛ چراکه محیط روستا سالم است اما به دلیل مشکلات آب دلسرد شده‌اند.

دهیار بشیرآباد درباره وضعیت خانه بهداشت روستا خاطرنشان کرد: از زمان دولت احمدی‌نژاد که خانم دستجردی وزیر محترم بهداشت بودند در حال پیگیری هستیم؛ در آن زمان گفتند باید حداقل 500 نفر جمعیت داشته باشیم تا امتیاز خانه بهداشت را واگذار کنند که در آن زمان 330 نفر جمعیت داشتیم. مجدد در زمان وزارت دکتر قاضی زاده هاشمی مکاتبه کردیم و گفتند باید 700 نفر باشد و قرار شد یک روستای دیگر به عنوان قمر روستای ما قرار بگیرد تا حد نصاب جمعیتی را داشته باشیم اما به دلیل نامناسب بودن جاده روستای ما، آن روستا قبول نکرد و اهالی گفتند مراجعه به دیگر روستاها برای ما راحت‌تر است. در سال 98 هم بخشنامه جدید آمده که روستا باید 1200 نفر جمعیت داشته باشد؛ واقعا با این مشکلات اقتصادی، بی‌آبی و بیکاری چه طور می‌شود از 500 به 1200 رسید. این روستا هم دورافتاده است و نمی‌توان تعریف کرد که به سرانه جمعیت کشوری برسد؛ باید یک طرح آمایشی باشد که امتیاز خانه بهداشت را متناسب با مناطق واگذار کنند.

تیرماه سال گذشته بود که جمعی از مسئولان شهر به این روستا سر زده بودند اما کماکان بشیرآباد در عطش و بی‌آبی می‌سوزد. اگر در همان زمان اقدامی عاجل برای رفع مشکلات این روستا صورت می‌پذیرفت، شاید آن پنج کودک حالا زنده بودند؛ اما هنوز می‌توان از جان دادن دیگران جلوگیری کرد...

اما از سوی دیگر رئیس دانشکده علوم پزشکی شهرستان تربت‌جام به ایسنا گفت: آب روستای بشیرآباد از دو طریق تانکر که برای شرب است و به صورت مداوم توسط کارشناسان بهداشتی بررسی می‌شود و همچنین چشمه(قنات) تامین می‌شود که در یک سال اخیر هیچ مورد بیماری ناشی از انتقال عفونت از منابع آبی چه تانکر و قنات گزارش نشده است.

وی در پاسخ به سوالی درباره کیفیت آب قنات و اعتراض اهالی روستا گفت: ما از روز اول گفته‌ایم آب چشمه قابل مصرف برای خوراکی نیست و آب شرب روستا، آبی است که از طریق تانکر تامین می‌شود و هیچ وقت آب قنات را قابل شرب نمی‌دانیم چرا که از نظر نیترات، میکروبی و... باید بررسی شود.

افکار در پاسخ به این‌که طبق گفته اهالی روستا آب تانکر جوابگوی نیاز روستا نیست و ناچار زمانی که آب نباشد، همان آب قنات مورد استفاده قرار می‌گیرد، بیان کرد: این مشکل آب و فاضلاب است و به ما ارتباطی ندارد؛ از نظر بحث سلامتی و امنیت آب به ما مربوط است که آب تانکر را مورد ارزیابی، کلرسنجی و... قرار می‌دهیم تا مشکلی نداشته باشد.

وی تاکید کرد: مشکلات بهداشتی مانند عدم شست‌وشوی لباس‌ها و ظروف به کمبود آب منطقه برمی‌گردد و وقتی آب نباشد بهداشت هم خوب رعایت نمی‌شود؛ از اولین ابزارهای بهداشت، آب است و بنابراین در صورتی که موجود نباشد خیلی موارد بهداشتی مثل شست‌وشوی لباس‌ها، ظروف و دست‌ها همه با مشکل مواجه می‌شود.

رئیس دانشکده علوم پزشکی شهرستان تربت‌جام درباره سقط جنین مادران هم عنوان کرد: این مطلب را به طور کلی تکذیب می‌کنیم. روستای 459 نفره بشیرآباد هفت مادر باردار دارد که از طریق سامانه سیب و مراکز بهداشتی به طور پیوسته مورد پایش و معاینه قرار می‌گیرند و هیچ مشکلی هم ندارند. آخرین سقط روستا به تاریخ دو سال گذشته برمی‌گردد، یک مورد مرده‌زایی در تاریخ سوم تیرماه سال جاری این روستا داشته که به دلیل مشکلات ارثی و فامیلی بوده است و هیچ مورد دیگری به جز این را تایید نمی‌کنیم.

افکار در خصوص اهمیت آمار سقط یا آسیب به مادران باردار گفت: یکی از شاخص‌های توسعه پایدار در هر کشور میزان آسیبی است که به مادران باردار وارد می‌شود و یکی از مهم‌ترین موضوعات در این مورد سقط است که در این شاخص اهمیت فراوانی دارد و از نظر وزارت بهداشت و سازمان‌های جهانی مهم است. به همین دلیل است که ما تاکید می‌کنیم مراقبت از مادران باردار حتما باید انجام شود و هر آسیبی که می‌رسد، گزارش شود.

وی درباره خانه بهداشت روستای بشیرآباد عنوان کرد: خانه بهداشت به روستاهایی که حدود یک هزار نفر جمعیت داشته باشند، تعلق می‌گیرد و چون این روستا زیر این تعداد جمعیت دارد خانه بهداشت به آن تعلق نمی‌گیرد اما تیم‌های سیار مراقبت‌های لازم را انجام می‌دهند. همچنین فاصله‌ این روستا با روستای چشمه گل که خانه بهداشت دارد زیاد نیست. باز هم پیگیری می‌کنیم و در صورت امکان امتیاز خانه بهداشت را اعطا می‌کنیم.

اگر چه پاسخ مسئولان و گفته‌های اهالی با هم تفاوت زیادی دارند ولی آنچه در این میان مهم است، معضل اساسی کمبود آب است که بر هیچ‌کس پوشیده نیست. نبود آب اهالی این روستا را به ستوه آورده است...

انتهای پیام

  • جمعه/ ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ / ۰۰:۴۳
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 99031609166
  • خبرنگار : 50247