گفت‌وگو با بهروز یاسمی

وقتی کرونا خوراک شاعر می‌شود

بهروز یاسمی ضمن روایت مسیر شاعری خود، از این‌که چطور فضای اجتماعی به‌وجودآمده در دوران کرونا خوراک شاعر می‌شود می‌گوید.

این شاعر در گفت‌وگویی به مناسبت سال‌روز تولدش (متولد دهم خردادماه ۱۳۴۷) با ایسنا، از روزی که شاعر شد، دوام نیاوردنش در کار رسانه، شاعرانی که بر او تاثیر داشته‌اند و از آرزویش برای جهانی عادلانه‌تر و مهربان‌تر می‌گوید. 

روزی که شاعر شدم 

چطور به سراغ شعر رفتید و متوجه این شدید که با شعر می‌توانید حرف‌های‌تان را بیان کنید؟

یک روز به دنبال شعری برای یک موضوع بودم، سراغ کتاب‌های شعرم رفتم اما پیدا نکردم، با خودم گفتم که «خب خودم می‌گویم»؛ به همین راحتی!
یعنی گاهی پیش می‌آید که استعدادی در وجود کسی هست و او متوجه نمی‌شود، البته بیشتر در امور آمدنی مثل عالم هنر. می‌خواهم بگویم آن استعداد باید به موقع کشف و شکوفا شود وگرنه از بین می‌رود و پرپر می‌شود. خیلی از ذوق‌ها و استعدادها این گونه از دست می‌روند. شاید من هم اگر دنبال آن شعر نبودم متوجه نمی‌شدم که ذوق شاعری دارم.

دیگر در رسانه دوام نیاوردم 

در این سال‌ها فعالیت رسانه‌ای هم داشته‌اید؛ چطور مسیر شاعری‌تان به کار در رسانه افتاد؟

شعر خودش یک رسانه و شاید قوی‌ترین رسانه است. هدف غایی شعر مخاطب و تاثیر در اوست یعنی چیزی در درون شاعر هست که می‌خواهد به گوش مخاطب برسد و برای این کار به یک واسطه نیاز دارد. هر شاعر و هنرمندی به ناگزیر به دنبال یک واسطه رساناست، بنابراین شعر و رسانه هم خویشاوندی نسبی و هم سببی دارند.

من لیسانس روزنامه‌نگاری، فوق لیسانس ادبیات و دکتری دامپزشکی دارم. وقتی مدیر روابط عمومی شدم یا سردبیر فلان مجله فکر می‌کردم رسانه یا روابط عمومی مدعی‌العموم و حافظ منافع مردم هستند نه سیستم! به همین دلیل در این کارها دوام نیاوردم.

بعد از مدتی فعالیت در مطبوعات و کار روابط عمومی وقتی دیدم فضای مطبوعات مناسب نیست و در واقع نمی‌توان روی نقاط تاریک نور انداخت، متوجه شدم که من این کاره نیستم؛ وقتی که ته خط رسانه یا روابط عمومی فروکاستن شأن و شکوه رسانه در حد بلندگوی دستگاه یا سازمان مربوطه است.

شیفتگی به شعر 

از میان شاعران کلاسیک و معاصر کدام بر شما تاثیر داشته‌اند و ارتباطی با شاعران برجسته معاصر که در عمر شاعری‌تان در قید حیات بوده‌اند داشته‌اید؟

همه آدم‌ها برای کاری که می‌کنند یک الگو دارند مثلا کسی که می‌خواهد فوتبالیست شود قبل از هر چیز یک الگوی شخصی دارد که حجت موجه او برای کار پیش روست. شاعر هم وقتی شروع می‌کند با شیفتگی شروع می‌کند، شیفتگی به شعر، شعری که پشت کلماتش شاعری ایستاده است، شاعری که باعث حیرت و هیجان تو می‌شود و تو او را تحسین می‌کنی. من از شاعران کلاسیک شروع کردم.

وقتی اولین‌بار خواندم که: «نخستین باده کاندر جام کردند/ ز چشم مست ساقی وام کردند/ چو خود کردند راز خویشتن فاش/ عراقی را چرا بدنام کردند» فخرالدین عراقی در نظرم یک موجود فراانسانی به نظر می‌رسید، بعد امیرخسرو دهلوی، بعد شهریار و سایه، سپس سعدی، حافظ، نظامی و ... و در ادامه با این‌که من بیشتر شعر کلاسیک می‌نوشتم ولی تحت تاثیر پیروان نیما مثل فروغ، سهراب، شاملو و اخوان هم بودم.

در میان شاعران غیرفارسی زبان هم به شدت به نزار قبانی، پابلو نرودا، ناظم حکمت و شیرکو بی‌کس علاقه داشتم. این است که جمع زیادی از شاعران پیشین و هم‌عصر در شاعر تاثیر می‌گذارند و منبع عظیمی از متون کلاسیک و مراوده با شاعران زنده در جان و جهان او دخل و تصرف می‌کنند. ممکن است در شروع یک نفر باشد، اما به مرور الگوها عوض می‌شوند تا جایی که خودت هویت ادبی و زبان شعری مستقل و شخصی خودت را پیدا می‌کنی. این‌ها علاقه‌هایی است که همیشه نمی‌مانند، اما تاثیر می‌گذارند و بعد حل می‌شوند و ترکیب این‌ها به شاعر هویت می‌دهد.

وقتی کرونا خوراک شاعر می‌شود

این روزها و در چند وقت اخیر که در قرنطینه و کرونا بوده‌اید، شعرها و قلم‌تان در چه حال بوده است و چگونه این دوران را می‌گذرانید؟

با همه مشکلات و مصیبت‌هایی که این ویروس برای مردم پیش آورد برای من و امثال من که هم‌زمان هم درگیر کار، زندگی و معیشت هستیم و هم فعالیت هنری و ادبی می‌کنیم، فرصت بی‌مانندی بود برای خلوت، خواندن، نوشتن و کارهایی که در حالت عادی امکان انجام نداشت یا انجام‌شان سخت بود.

من در این سه ماه هفت جلد رمان سترگ و عظیم «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» را مجددا با تامل و مجال بیشتری خواندم؛ کتابی که فکر می‌کنم شاعران و نویسندگان و هنرمندان همه زبان‌ها نمی‌توانند آن را نخوانده بگذارند و بگذرند.

همچنین در این مدت شعرهای بیشتری نوشتم، بیشتر فکر کردم، در باورها و اندیشه‌های خودم بیشتر شک و درنگ کردم، در امور اجتماعی و ادبی راحت‌تر نقد و قضاوت کردم، با خانواده بیشتر مهربان بودم، با مردم احساس نزدیکی عمیق‌تری داشتم و به راستی چه کسی می‌توانست این دستاوردهای بزرگ را مفت و رایگان به ما بدهد که این موجود ریز ذره‌بینی داد؟

آیا منظورتان این است که کرونا به شاعر خوراک می‌دهد؟

بله. شاعر از این خلوت‌نشینی و خلوت‌گزینی ناگزیر استفاده می‌کند و بیشتر می‌خواند و می‌نویسد. هم‌زمان این دگرگونی در عرصه اجتمایی امور کیفی درون شاعر را که خیلی هم سخت و متحجر است دیگرگون می‌کند، چون در حالت عادی دخل و تصرف در ذهن شاعر به راحتی ممکن نیست و به سادگی عوض نمی‌شود، اما چون این اتفاق امور جامعه را دست‌خوش تغییر کرده، در ساخت و بافت ذهن شاعر هم اثر می‌گذارد و رنگ و بو و معنا و مضمون شعر را متفاوت می‌کند.

آرزوی جهانی عادلانه‌تر و مهربان‌تر

در پایان آروزی‌تان در سال‌روز تولدتان چیست؟

مجالی که کرونا برای تامل و تماشای بیشتر در پدیده‌های مادی و معنوی به انسان داد، باعث شد که نابرابری‌ها - در همه امور - با روشنایی بیشتری دیده شوند، نشان داد که انسان بیش از آن‌که فکر می‌کرد آسیب‌پذیر است و در این میان بعضی از آدم‌ها خیلی بیشتر آسیب‌پذیرند؛ مثلا بعضی نمی‌توانند نان شب - حتی یک شب - زن و بچه‌ خود را فراهم کنند، یعنی وظیفه دولت‌ها در تامین امنیت شغلی شهروندانش را سنگین‌تر کرد.

آرزوی من این است که جهان پس از کرونا جهان عادلانه‌تر و مهربان‌تری باشد، نه این‌که شکاف‌ها و فاصله‌ها بیشتر شود.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ / ۰۱:۳۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 99030804499
  • خبرنگار : 71626