ابراهیم متقی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پنجشنبه شب در نشست "فلسطین، روز قدس و بحران کرونا" از سلسله نشستهای چالش کرونا و زندگی مومنانه که به همت دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران و جهاددانشگاهی واحد استان قم در حال برگزاری است، گفت: امنیت اجتماعی رابطه بین فضای سیاست، قدرت و الگوی کنش بازیگران را فراهم می کند و به هر میزانی که الگوی کنش، همکاری جویانه تر باشد ثبات سیاسی در یک منطقه بیشتر است.
وی افزود: در فلسطین مقولهای به نام ثبات سیاسی و الگویهای همکاری جویانه را در سطح سیاسی و اجتماعی و امنیتی را شاهد نیستیم. دلیل آن است که قدرت های بزرگ در این منطقه الگوها و سازوکارهایی استفاده کردند که منجربه تغییر موازنه قدرت شده است.
پژوهشگر روابط بینالملل بیان کرد: فضای جدیدی در منطقه شاهد هستیم که بر اساس یک دولت، جامعه و کشور ساختگی بوجود آمده است. این دولت و جامعه از قدرت سیاسی و امنیتی لازم برخوردار است. در چنین فضایی است که الگوی کنش هریک از بازیگران بر اساس معادله قدرت در سطح بین المللی تعریف می شود.
وی افزود: معادله قدرت از جایی اهمیت دارد که نقش قدرت های بزرگ و فراگیر را منعکس می کند. در محیط منطقه ای و در یک صد سال گذشته یعنی در سالهای جنگ جهانی اول، مقوله ای به نام بحران گروه های یهودی و مسلمانان وجود نداشت. دلیل آن بود که اکثریت مسلمان و ساختار قدرت بر اساس موازنه جمعیتی، موازنه فرهنگی و موازنه سیاسی تعریف شده بود.
وی اظهارکرد: سیاست قدرت در منطقه از سال 1919 به بعد شرایط تغییر پیدا کرد. به عبارت دیگر فضایی به وجود آمد که هر یک از نیروهای اجتماعی توانستند موقعیت خود را بر مبنای قدرت، سیاست و آنچه که در زمان جنگ جهانی اول شکل گرفته بود تعریف کنند.
وی گفت: بحران امنیتی در محیط منطقه ای زمانی به وجود می آید که قدرتهای بزرگ از قابلیت و ابزار لازم برای اثرگذاری در محیط برخوردارند ولی توان لازم برای اینکه بتوانند رقابت ها را بر اساس تعادل شکل دهند برخوردار نیستند.
وی اظهارکرد: تمام قدرتهای بزرگ با اسلامی شدن منطقهای به نام خاورمیانه مخالفت دارند. هیچ تفاوتی در الگوی رفتاری روسیه، چین، کشورهای اروپایی و امریکا در این زمینه وجود ندارد. اگر امریکا محور اصلی حمایت از اسراییل محسوب میشود باید علت آن را در خصوص مساله ای تبیین کنیم که ناشی از معادله قدرت در سطح جهانی است.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: هر کشوری که از قدرت جهانی برخوردار باشد تمایلی ندارد که بار دیگر خاورمیانه در فضای ظهور بازیگری همچون امپراتوری عثمانی قرار گیرد که نقش تعیین کننده ای در متحد کردن مسلمانان در مقابله با جهان غرب ایجاد کرد و به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی اول امپراتوری عثمانی به 7 کشور ترکیه، سوریه، لبنان، فلسطین، عراق، اردن و عربستان تقسیم شد که انشعابی جدی در فضای منطقه شد که مسلمانان موقعیت امنیتی خود را در فضای منطقه از دست دادند.
وی گفت: واقعیت این است که بازیگرانی می توانند قدرت خودرا ارتقا دهند که از توان لازم برای اثربخشی در محیط منطقهای برخوردار باشند. قدرتهای بزرگ، عموما سیاست در محیط منطقه ای را اداره، کنترل و محدود می کنند. در چنین شرایط و فضایی این مساله و سوال مطرح می شود که برای مقابله با تهدیدات بین المللی چه اقداماتی باید انجام داد.
متقی یادآورشد: آنچه میراث انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) و آنچه مبتنی بر الگوی رفتاری ومیراث جاودانه مقام معظم رهبری است بر تغییر موازنه منطقه است. نگرش امام راحل،مبتنی بر گسترش جنبش های اجتماعی بود. در دوران رهبری مقام معظم رهبری به دلیل فشارهای گسترده بین المللی که جهان غرب و اسراییل علیه فلسطینی ها به انجام رساندند شرایط برای انتفاضه فلسطینی بوجود آمد. به همین دلیل روز قدس ماهیت نمادین دارد.
وی گفت: روز قدس میخواهد این نکته را نمایان و مشخص کند که چه حوزه جغرافیایی به چه بازیگرانی تعلق دارد و چه نیروهایی اجتماعی می توانند روی معادلات قدرت اثرگذار باشند. در این فرایند، بحث اصلی آن است که سیاست قدرت باید ارتباط مستقیمی با حقانیت و مشروعیت داشته باشد. از زمان جنگ جهانی اول به بعد شرایط برای کاهش قدرت مسلمانان در کل منطقه بوجود آمد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با ذکر این مطلب که گروههای اسلامی در این سالها سرکوب شدند و هویت اسلامی به حاشیه رفت و نقش گروه های اسلامی به گونه تدریجی کاهش پیدا کرد، تصریح کرد: در این شرایط است که قدس و روز قدس در اندیشه امام و اندیشه ایرانی و اسلامی اهمیت یافت.
وی با ذکر این مطلب که فضای منطقه ای پیوند همه جانبه ای با موضوع مقاومت یافته است، افزود: مقاومت در خاورمیانه و اندیشه اسلامی از این جهت دارای اهمیت است که می تواند زمینه شکل گیری واقعیت های جدید را به وجود بیاورد. امروز، واقعیتها تحت تاثیر معادله قدرت معنی پیدا می کنند. واقعیت جدید بر اساس بازتولید قدرت شکل می گیرد و تاثیر خود را در محیط منطقه ای به جای می گذارد. بنابراین طبیعی است که موضوع قدس بر اساس الگوهای رقابت بازیگران منطقه ای و قدرت های بزرگ تعبیر و تفسیر شود.
وی گفت: هر یک از بازیگران تلاش دارند که به گونه ای بر معادله قدرت تاثیرگذار باشند. معادله قدرت، امروزه در خاورمیانه بر اساس نقش فرادستی آمریکا و جهان غرب معنی پیدا میکند. در این شرایط اگر بازیگری همانند ایران از حقانیت گروههای فلسطینی حمایت به عمل بیاورد مبدل به بازیگر گریز از مرکز و بازیگری که می تواند موازنه قدرت را تغییر دهد می شود.
وی با ذکر این مطلب که چه بازیگر، چه نیروی اجتماعی و چه الگوی سیاسی میتواند در فضای امنیتی منطقه خاورمیانه اثرگذار باشد؟ گفت: واقعیت این است که ایران حتی در دوران پهلوی دوم نیز هیچگاه اسراییل را به شکل "دوژوره" به رسمیت نشناخت و هیچگاه اسرائیل در ایران سفارت نداشت. اگر این مکان فعلی سفارت دولت فلسطینی را نیز مورد مطالعه قرار دهیم، در اینجا دفتر همکاری های فنی و اقتصادی ایران و اسراییل بود.
وی افزود: بنابراین مقوله مهم آن است که فضای اجتماعی ایران و خاورمیانه هیچگاه نمی توانست این واقعیت را بپذیرد که امنیت را در منطقه تحت الشعاع بازیهای سیاسی و نقش دیپلماتیک غیر موثر قراردهد.
وی اظهارکرد: الگوی رفتاری ایران در دوران شاه مبتنی بر موازنه بین اسرائیل و کشورهای عربی بود. طبیعی است که چنین الگویی نه مورد پسند اسراییل، آمریکا و کشورهای عرب بود.
وی گفت: فضای سیاسی که ایران در پیش گرفته بود به این معنی نبود که تمایلی برای پذیرش اسرائیل داشته باشد یا تمایلی به پذیرش اسرائیل نشان ندهد بلکه می خواست الگوی جدیدی را شکل دهی کند که تاثیر خود را در معادله قدرت به جای بگذارد.
وی اظهارکرد: ایران دوران پهلوی دوم به موضوعی چون روز قدس اعتقاد نداشت. مساله ای به نام آزادی فلسطینی ها را هم جدی نمی گیرد و آن را به شکل جدی درک نمی گرفت ولی می دانست که قدرت یابی فزاینده اسراییل موازنه قدرت و امنیت در منطقه را به هم می زند. حکومت شاه تمایل داشت که شرایطی را برای ایفای نقش هژمونی منطقه فراهم کند.
وی با ذکر این مطلب که در واقع یک نوع آرمان های باستانی در ذهنیت کارگزاران ایرانی وجود داشت، یادآورشد: ولی این مساله به مفهوم حمایت از حقانیت فلسطینی و مشروعیت دولت فلسطینی محسوب نمی شد. واقعیت این است که در دوران پهلوی دوم مساله اصلی تفکر دولت، موازنه قدرت در محیط منطقه ای بود. دولت ایران احساس می کرد که اسرائیل روز به روز قوی تر می شود و احساس می کرد که اسراییل به دستیابی به سلاح هسته ای به بازیگر دردانه کاخ سفید مبدل شده است. در حالی که دولت شاه انتظار داشت که همه حمایت آمریکا از حکومت وی باشد.
وی گفت: دولت پهلوی درک نمی کرد که الگوی رفتاری قدرت های بزرگ، نامتوازن، تغییریابنده و محدود است. به همین دلیل است که بیش از حد به آمریکا اعتماد کرد ولی یک باره با این موضوع روبرو شد که اسرائیلی ها توانسته اند به سلاح هسته ای دست پیدا کنند. مزیت اسرائیل در داشتن سلاح هسته ای شکل خاصی از معادله قدرت را به وجود می آورد که با ایدهآلهای حکومت شاه هماهنگی نداشت.
وی اظهارکرد: واقعیت این است که تفکر شاه در خصوص موضوعات منطقهای به هیچ وجه ماهیت آرمانی پیدا نکرده بود. وی حس میکرد که موضوع رقابتهای منطقهای ماهیت قدرت محور دارد و اصلا به قالبهای هویتی توجه نداشت. امام خمینی(ره) توانست، مقوله جدیدی را وارد رقابتهای سیاسی کند. مقولهای که هیچگاه بازیگران ایران در حکومت پهلوی قادر به درک وپذیرش این موضوع نبودند.
وی گفت: الگوی رفتاری ایران مبتنی بر یک نوع پارادایم جدیدی بود که این پارادایم در سالهای دهه 1990 مورد توجه نظریه پردازانی چون "آلن تورن" و "کاسترز" قرار گرفت. ایران، در دوران امام، بحث مربوط به بحث هویت را بازتعریف کرد و توانست شکل جدیدی از هویت را تعریف کند که بر اساس آن، رقابتها از حوزه موازنه قدرت خارج شد و با موضوعی چون هویت، پیوند پیدا کرد.
وی اظهارکرد: روز قدس، روز هویت است و هویت به معنی آن است که " من چه کسی هستم؟" و هویت به این معنی که " من چه کسی نیستم". مساله آن است که چگونه می شود معادله قدرت، هویت و سیاست را به هم پیوند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران یادآورشد: این مدل را ایران پس از انقلاب شکل داد و بر اساس آن پایداری را به انجام رساند که بر اساس پایداری ایران، مقاومت در خاورمیانه بازتولید می شود. هر روز که می گذرد ممکن است نشانه های هویت در ایران بر اساس خوانش خاصی تعریف شود و برخی از مسئولان اجرایی چنین ادراک و انگاره ای را مورد توجه یا اولویت قرارندهند ولی واقعیت این است که هویت در خاورمیانه توانست آثار خود را در انتفاضه و دولت فلسطین و در نهایت در مقاومت فلسطینی تعریف کند.
وی گفت: چنین الگویی با قالبهای ذهنی و انتزاعی کاملا متفاوت است. واقعیت این است که روز قدس در دوران پس از انقلاب و دوران پس از امام راحل تبدیل به نماد مقاومت شد.
وی اظهارکرد: راهی که امام راحل در خصوص موضوع هویت در محیط منطقه ای تعریف و شکل داد در دوران مقام معظم رهبری و در قالب مقاومت ادامه پیدا کرد. بحثی که وجود دارد آن است که چگونه یک بازیگر می تواند الگوی کنش سیاسی را تعریف کند که بر اساس آن، معادله قدرت تعریف جدیدی پیدا کند.
وی اظهارکرد: معادله قدرت، در دوران امام، در موضوع فلسطین در قالب روز قدس، یک نشانه ای هویت را منعکس می کرد و در دوران جدید این هویت تبدیل به مقاومت شده است. اگر بخواهیم حوزه اندیشه امام و مقام معظم رهبری را باهم پیوند دهیم می توانیم از مفهوم "هویت مقاومت" استفاده کنیم. هویت مقاومت عبارت است مقوله و موضوعی است که در دوران امام بر اساس نشانه ای از قالب های نمادین و هویتی شکل گرفت در دوران جدید مفهوم جدی، عملیاتی تر و موثر تری پیدا کرد.
پژوهشگر روابط بینالملل عنوان کرد: مقاومت مبتنی بر مبارزه است. مقاومت زمانی شکل می گیرد که دو گروه صرفا برای منافع ملی یا اقتصادی در وضعیت تعارض قرار نمی گیرند بلکه آنها بر اساس موضوعی تعیین کننده تر به تبیین راهبرد خود مبادرت میکنند. به همین دلیل است که مساله مقاومت را باید در روز قدست تعریف کنیم.
وی با ذکر این سوال که چرا آمریکاییها و اسراییلیها از موضوع برائت از مشرکین و اسرائیلیها این همه حساس هستند، گفت: علت این مساله را باید در فضای قالب های هویتی تعریف کرد. الگوی جدید، الگویی است که انقلاب را با مقاومت پیوند می دهد. به همین دلیل است که اگر برخی از کارگزاران انقلاب خود را از گردونه مقاومت خارج کنند و بخواهند موضوعات را صرفا در فضای منافع ملی بدون توجه به قالب های مقاومتی تعریف کنند طبعا در آینده با چالش های بیشتری روبرو خواهند شد.
وی اظهارکرد: ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانست اسرائیل را به مبارزه فرابخواهند. الگوی رفتاری ایران با آنچه در قالب الگوهای نمایشی اردوغان منعکس است کاملا متفاوت است.
وی افزود: اردوغان به دنبال نمایش آن است که می تواند یکی از پایه های اصلی جهان اسلام باشد ولی واقعیت آن است که شهروندان جهان اسلام، الگویی را مورد پذیرش و سنجش قرار می دهند که مبتنی بر قالب های هویتی باشد.
وی یادآورشد: به این ترتیب هویت به این معنی است که ایران چه مدلی را منعکس میکند؟ مدل ایران، قدس است و قدس نشانه هویت است. برای تحقق این هدف نیز تمام مسلمانان و کشورهای خاورمیانه چاره ای ندارند جز اینکه بخواهند از الگوی مبارزه و مقاومت حمایت کنند.
متقی اظهارکرد: امروزه البته روندهای معکوسی شکل گرفته است و جهان غرب توانست هویت اسلامی را به هویت فرقهای تقسیم کند. رویکرد ایران کاملا اسلامی است و محور اصلی سیاستهایش را حمایت از گروهها، هویتها و کشورهای اسلامی قرارداده است. در این شرایط موضوع هویت به این دلیل اهمیت دارد که میتواند مبارزه را تداوم ببخشد.
وی با ذکر این سوال که چرا غربیها با هویت مقاومت مخالفت دارند و هویت مشروعیت بخش و برنامه درا را جدی نمی گیرند؟ گفت: هویت مقاومت میتواند شکل جدیدی از موازنه قدرت را در محیط منطقهای به وجود بیاورد. طبعا موازنه قدرت جدید، موازنه نامتوازن است. آرمان قدس با شاخصهای موازنه نا متقارن قدرت و سیاست در منطقه خاورمیانه پیوند خورده است. حال بحث اصلی این است که چه نسبتی بین قدس، فلسطین و مقاومت وجود دارد.
این استاد روابط بین الملل یادآورشد: اگر بخواهیم نسبت دقیقی بین معادله قدرت را در فضای منطقه یا تعریف و تبیین کنیم، طبعا اسراییلی ها از قدرت ابزاری و آفندی فراگیرتری برخوردار هستند ولی این قدرت اسرائیل دیگر نمی تواند تاثیر خود را در محیط منطقه ای به گونه کامل و فراگیر به جای بگذارد.
وی گفت: اسراییلی ها تلاش دارند که رابطه قدرت را بر اساس برتری در معادله برتری و شدت آتش برقرار کنند. درحالی که این معادله در جنگ های متقارن جواب می دهد ولی امروز جبهه های مقاومت حتی گروههای مارکسیستی جبهه خلق برای آزادی فلسطین و مجموعههایی که با جرح حبش و..کار می کردند نیز با راهبرد مقاومت کار میکنند. همین گروههای مارکسیستی به آرمان امام و مقاومت در منطقه ای بسیار بیشتر از کشورهای اسلامی منطقه پایبند هستند.
وی در پایان بیان کرد: زمانی تقسیم بندیها بر اساس معیارهای اسلام تعریف می شد، واقعیت این است که در عصر مقاومت، شاخصه های مربوط به قدس و هویت اسلامی، ممکن است از سوی شیعیان، گروه های اهل سنت و مارکسیستها پیگیری شود. هر یک از این گروهها برای مقابله با الگوی تهاجمی اسراییل باید سیاستهای کاملا مشترک و الگوهای رفتاری متناسبی را در دستور کار قراردهند.
انتهای پیام