خبرنگار ایسنا پیشتر در مصاحبهای با هوشنگ جاوید به بررسی مناجاتخوانی و جایگاه کنونی آن در جامعه پرداخت که در نتیجه عنوان شد در گذشته از مناجات برای پالایش روح و بیدار کردن مومنان در صبح با صدایی خوش استفاده میشده است. فردی که در گلدستهها این کار را انجام میداده، یک انرژی و حس و حال خوب برای مردم ایجاد میکرده ولی اکنون تنها مناجاتهایی را به صرف داشتن صدای خوب میخوانند و کمتر پیش میآید حال و هوای گذشته در کارشان باشد.
در ادامه تصمیم گرفتیم با یکی از مناجات خوانهای مطرح به نام مهدی حمیدی که از نوجوانی وارد این عرصه شده است، به ردیفهای آوازی ایرانی تسلط دارد و در اصفهان زندگی میکند، درباره مناجاتخوانی به گفتوگو بنشینیم.
حمیدی در ابتدا میگوید: در سال ۱۳۲۰ در اصفهان به دنیا آمدم. در ۱۱ سالگی شیوه خواندن اشعار مذهبی و مداحی را به مدت دو سال نزد حسن جوانمرد و شیوه خواندن قرآن را به مدت ۱۰ سال نزد میرزاعباس نخودی، مرتضی فصیحالقران و استاد میرزا نجار یاد گرفتم. در سال ۱۳۴۴ به دانشگاه اصفهان وارد شدم و در ۱۳۴۸ از رشته ادبیات فارسی فارغالتحصیل شدم و در سال ۱۳۴۵ نزد استاد ملاحسین موسیقی که از شاگردان استاد سیدرحیم بود برای فراگیری ردیفهای آوازی در رادیو اصفهان شاگردی کردم. سپس به گروه موسیقی رادیو دعوت شدم اما با اشرافی که در خواندن قرآن و اشعار مذهبی داشتم، در برنامه بامدادی رادیو با ضبط اشعار عرفانی و قرائت قرآن مشغول به کار شدم. البته پیشه اصلی من تدریس بود و در سال ۴۱ در آموزش و پرورش استخدام شدم که تدریس عربی و ادبیات میکردم و آخرین بار مدیر دبیرستان بودم.
او ادامه داد: همچنین برای تکمیل ردیفهای آوازی از محضر حسن کسایی بهره بردم که با مراودات هنری که با جلالالدین تاجاصفهانی داشت، از حضور او نیز بهرهمند شدم. در سال ۱۳۴۹ به مدت دو سال به صورت حضوری نزد علیخان ساغری شاگردی کردم. همچنین میتوانم از جلیل شهناز و علی تجویدی به عنوان دیگر استادانم نام ببرم. از سال ۱۳۵۰ همکاری خود را با تلویزیون ایران در بزمهای مذهبی آغاز کردم و از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷، ۲۷ برنامه را ثبت و ضبط کردم.
در ادامه این موضوع را با او مطرح میکنیم که گویا یکی از دلایل موفقیت او در زمینه مناجاتخوانی، سواد موسیقایی بوده است. درباره این موضوع معتقد است: بله، به قرآن اشراف کامل دارم و حاضرم اذانهایی را که میگویم، طبق ردیفهای آوازی اذان ایرانی در دستگاه ماهور یا دشتی بخوانم که این کار را نیز کردهام. اذان را حتی میتوانم به لحن زبان فارسی بگویم.
مناجاتخوانی همیشه جایگاه خود را خواهد داشت
از حمیدی درباره جایگاه کنونی مناجاتخوانی سوال میکنیم که میگوید: مناجاتخوانی همیشه جایگاه خود را دارد؛ زیرا حتی همان خلوتی که گاهی افراد در آن با خدا حرف میزنند، مناجات است و البته خداوند نیز در قرآن فرموده اند، «چون بندگان از من پرسند، بدانند که من نزدیکم و دعای دعا کننده را اجابت کنم».
او در ادامه به برخی از مناجات خوانیهای خود اشاره میکند و درباره اثرات آنها روی مخاطب اظهار میکند: اثری در «خلوت حضور» خواندهام که یکی از آنها شعر مرحوم مهدی سهیلی است که میگوید: «چرا تو ای شکسته دل، خدا خدا نمیکنی؟ خدای چارهساز را چرا صدا نمیکنی؟». این شعرها به روح انسانها، بخصوص در شرایط فعلی که گرفتارند، نفوذ و دلشان را باز میکند که گریه کنند و با خدا حرف بزنند. همچنین مناجات «حضرت علی(ع)» را در خلوت حضور خواندهام و برای هر کس که آن را فرستادهام، خیلی دوست داشته و حال و هوای او را عوض کرده است. شعرهای این مناجات به فارسی ترجمه شده که من هم به فارسی خواندهام و هم به عربی؛ بنابراین مناجات همیشه جایگاه خود را دارد.
به مناجاتخوانهایی مانند من توجه نشده است
او بیان میکند: افرادی مانند من سالها به مناجاتخوانی پرداختهایم، ولی جایگاهی که باید را نداشتهایم و توجهی که باید به ما نشده است. من هنوز هم وقتی که سحر بیدار میشوم، با خودم مناجات میکنم؛ چون زمانی که انسان دنیا را ترک میکند، مانند کودک هفت سالهای است که میخواهد به مدرسه برود و کسی را میخواهد که هوای او را داشته باشد، من نیز از خدا میخواهم که وقتی از دنیا رفتم، دستم را بگیرد.
با مناجاتخوانی مردم را در سحر بیدار میکردیم
«در گذشته تلویزیون و رادیو و یا دستگاههای خبررسانی و اینترنت نبود. زمانی که در سحر از خواب بیدار میشدم، گاهی به پشت بام میرفتم و با مناجات خواندن، مردم را بیدار میکردم؛ البته سابق بر این گاهی به طبل و تشت میزدند و مردم را از خواب بیدار میکردند تا بیدار شوند و سحری بخورند.»
پیشتر در مصاحبه با هوشنگ جاوید به نوع خواندن و احساس مناجات خوان در کارش اشاره شده بود، این بار نیز حمیدی درباره این موضوع میگوید: سحری خوانی همیشه برای انسان جایگاه خاصی داشته و دارد. منتها صدایی که سوز در آن باشد و بتواند روح انسانها را به خداوند وصل کند، مهم است. اگر قرار بود خدا به همه انسانها چنین صدا و ویژگی را بدهد، پس همه می بایست صدایی برای این کار داشته باشند، ولی خداوند تنها به بعضی از انسانها چنین موهبتی را میدهد. امروزه دیگر اعتقاد راسخ قبلی در نوحه خوانیها و مناجاتها وجود ندارد؛ به گونهای که چندین سال است در ماه رمضان نتوانستهاند، مناجات خوانی قابل قبولی را ارائه دهند.
این مناجات خوان اضافه میکند: زمانی که سحر میشود و مردم برای خوردن سحری بیدار میشوند، دوست دارند با خدا حرف بزنند. امروزه تلویزیون در سحر به تنها چیزی که نمیپردازد، سحری خوانی و مناجات خوانی است. گرچه که سحر وقت نالههاست، در سحر در خانه خدا باز است، سحر مردم را با خدا انس و الفت میدهد. حافظ میگوید «من هر چه دارم از برکت سحر است.» باید آن ناله جان سوزی که میگوید «الهی»، «یا رب»، مردم را به خدا وصل کند. خود من زمانی که در گذشته «یا الهی» و یا «یا علی (ع)» میگفتم، همراه با آن اشک میریختم.
در ادامه با آواز میخواند:
«خوب، خدا گفته است که از رحمت من مأیوس نباشید. در مقدمه گلستان سعدی آمده است که «هر گاه که یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار دست نیاز به امید اجابت به درگاه حق جل و علا بردارد، ایزد تعالی در وی نظر نکند، بازش بخواند باز (دیگر بار) اعراض کند بازش به تضرّع و زاری بخواند (باز اعراض فرماید، بار دیگرش به زاری بخواند) حق سبحانه و تعالی میفرماید ای فرشتگان من این بنده من کسی را غیر از من ندارد و من او را بخشیدم.»
او ادامه میدهد: امروزه در کشور جایگاه مناجات خوانی درک نشده است و مسوولان امر نیز سعی در ایجاد درکی از این امر نداشتهاند. اکنون ۷۹ سال دارم ولی در جوانی حاضر نشدم که در گلها بخوانم چون معتقد بودم صدای من برای خداست و تنها برای او میخوانم.
«چرا در گلها نخواندید؟» میگوید: فردی به نام اصغر طاهری به استودیوی جام جم آمد و گفت که «نام من اصغر طاهری است و مسئول پخش رادیو ایران هستم. بیایید در گلها بخوانید» ولی گفتم که با ساز نمیخوانم، البته بعدا متوجه شدم که اشتباه کردم. با این حال سال ۹۲ مناجاتی را با تار خواندم به نام «خلوت حضور» و زمانی که آن را ضبط میکردم پنج بار از استودیو بیرون آمدم و گریه کردم.
در ادامه میتوانید نمونهای از مناجات خوانی خلوت حضور را گوش دهید:
مناجاتخوانی با ساز
او درباره این امر بیان میکند: سابق میگفتند که ساز حرام است ولی بعد متوجه شدم که اگر ساز همراه با صدای آدم و در راه خدا باشد، حرام نیست. البته در سال ۹۲ هم نمیخواستم با ساز بخوانم ولی یک روز داشتم ردیفها را درس میدادم و گفتم که میخواهم امشب مناجات بخوانم. به آقای جهانبخش گفتم که تا حدودی به صورت بداهه با تار خود مرا همراهی کند. او نیز سازش را کوک کرد و وقتی که شروع به خواندن کردم نواختن خود را قطع نکرد. دو روز بعد او را دیدم که گفت «وقتی شروع به خواندن کردی نتوانستم ساز زدنم را متوقف کنم».
«زمانی که آقای تاج جوان بود و رادیو نبود، برای بیدار کردن مردم به پشت بامها میرفت و اشعاری انتخاب میکرد با کرد بیات (بیات کرد) (یکی از آوازهای موسیقی ایرانی از متعلقات دستگاه شور) قرائت میکرد و مردم را بیدار میکرد.»
«آیا جز مناجات خوانی، آواز هم خواندهاید؟» پاسخ میدهد: بله؛ در کنار مرحوم کسایی همکاری داشتم و آواز میخواندم. در کنار استاد شهناز نیز خواندهام. البته هیچ گاه مبتذل نخواندم. سال گذشته نیز استاد توکل برنامهای به نام «انتظار» برای من ساخت که برای امام زمان (عج) خواندم که با ساز همراهی و در تلویزیون اصفهان پخش شد.
در این قسمت میتوانید این اثر را گوش دهید:
چرا امروزه مناجاتخوانی حال و هوایی را که باید ندارد؟
پاسخ میدهد: زمانی که در قلب فرد اعتقاد خاص نباشد، صدایش تأثیرگذار نخواهد بود. دلیل آن عدم اخلاص است. خوانندهای که با پول معامله میکند و مداح میشود، کارش تأثیر نخواهد داشت. مداح کسی است که جای خدا در قلب او باشد و وقتی میگوید یا علی (ع) اشک از چشمانش سرازیر شود. آن کسی که میخواهد برای اهل بیت (ع) مداح باشد، اول خودش باید درست باشد.
او ادامه میدهد: کسی را داشتیم به نام مرشد حسین پنجهپور. او بنیان گذار هیئت ابوالفضل (ع) اصفهان بود و زمانی که از دنیا رفت مردم خیلی از او تجلیل کردند و میخواستند او را در قطعه نام آوران دفن کنند ولی گفته بود که نمیخواهد در آنجا دفن شود؛ چون برای حضرت عباس (ع) خوانده بود. او اعتقادی قوی داشت و تا اسم اهل بیت (ع) را میآورد، اشک از چشمانش سرازیر میشد.
«قلب، زبان و عمل باید با هم تطبیق داشته باشد و اگر مداح میگوید «یا االله» باید خدای خود را بشناسد. من جواد ذبیحی را میشناختم و با او در بزم مذهبی اجرای برنامه داشتم. او مردم را با خدا آشتی میداد. خدا سوزی در حنجره او گذاشته بود که وقتی میخواند احساسات آدم را برمیانگیخت. خود من که خواننده بودم، وقتی او میخواند واقعا گریه میکردم.»
حمیدی در پایان میگوید: امروز به دنبال این نیستند که برای فردی که صدا و استعداد خوبی دارد هزینه کنند. چهار سال پیش دو بار به تلویزیون دعوت شدم که حتی هزینههای رفت و آدم را خودم دادم. خیلی دلشکستهام؛ چون من مذهبی میخواندم و آدم خوبی بودم ولی به امثال من توجهی نشد.
انتهای پیام