علی صاحبی شب گذشته در پخش زنده اینستاگرامی در خصوص چگونه کنار آمدن با شرایط سخت اظهار کرد: روانشناسی در شرایط بحرانی و پر استرسی مانند کووید 19، سیل، زلزله و فرایندهای طبیعی دیگر به انسانها کمک میکند که افراد چگونه سرمایههای روانی خود را افزایش دهند. مولفه مرکزی سرمایههای روانی تابآوری است. زندگی مانند فصول چهار گانه است. در این شرایط نمیتوانیم زمستان را تغییر داده و یا آرزو کنیم که هیچ موقع زمستان نیاید. هرگز نمیتوانیم بخواهیم که زمستانی در زندگی نباشد.
خودمان را باید با یک انتخاب تغییر دهیم، نه شانس
وی افزود: روانشناسان باید به مردم آموزش دهند که زندگی و طبیعت به هیچ یک از ما ضمانت نداده که یک زندگی خوب و آسوده برایمان فراهم خواهد کرد. این برداشت نادرست را از خود دور کنیم که زندگی قرار است برای ما فرش قرمز بیندازد و یا به ما بدهکار است. از همین رو نمیگوییم خدا کند که زمستان بهتر شود، بلکه باید بگوییم که چگونه خود را تغییر دهیم که از این زمستان بیشترین بهره را برده و کمترین آسیب را ببینیم. خودمان را باید با یک انتخاب تغییر دهیم، نه شانس. باید به سراغ تابآوری برویم. باید سراغ کسانی در تاریخ برویم که حوادث بسیار بد برایشان رخ داده است. نخستین نسلی نیستیم که دچار مشکلات حاد شده باشد. هر مشکلی که برای ما به وجود آید، پیش از این کسانی دچارش شدهاند. کسانی توانستهاند از این مهلکهها خوب بیرون بروند و قویتر بشوند که تابآوری خوبی داشتهاند.
این نیز بگذرد...
فوق دکترای روانشناسی بالینی در ادامه با اشاره به ویژگیهای این دسته از افراد خاطرنشان کرد: نخستین ویژگی انسانهایی که در این شرایط با مشکلات کنار میآیند، طرز تفکر آنان است. انسانهایی که با شرایط بحرانی کنار میآیند، قویتر، پولدارتر، سریعتر و یا از جنسی که حمایت بیشتری دارند، نبودهاند. انسانهایی در شرایط بحرانی توانستهاند بهتر دوام بیاورند و بهره ببرند که نخستین طرز تفکرشان تغییر همه چیز در دنیا و ثابت نماندن اوضاع بوده است. تمام امید این است که همه چیز در دنیا تغییر میکند. در تمام مکتبهای بزرگ این یک توصیه است که همه چیز تغییر خواهد کرد. مطمئن باشیم شرایط پایدار و ثابت نیست. نمیدانیم چه زمانی تغییر پیدا خواهد کرد، اما خواهد گذشت. این اصل اول است که «این نیز بگذرد...» کمک بسیار زیادی به ما خواهد کرد.
صاحبی اضافه کرد: انسان همه چیز را ثابت میخواهد، در حالی که نهاد ناآرام جهان ثابت نیست. انسان هیچموقع نمیخواهد مویش سفید شود، اما سفید میشود. نمیخواهد پوستش چروکیده شود، اما میشود. میخواهد محبوبی که با او ازدواج میکند، همیشه قلبش برایش بتپد، اما یک زمانی عادت میکند. همه چیز به همین گونه است. رنج ما به دلیل این است که جهان، من و نگرشهای من تغییر میکند، اما دوست دارم این را ثابت ببینم. در این شرایط باید سوال ذهن خود را تغییر دهم. چگونه میتوانم در این شرایط گذرا ضررهای خود را به حداقل برسانم؟ سوالات ذهن خود را از چرایی به چگونه تغییر دهیم. چگونه میتوانم شرایط بهتری برای خود و خانوادهام فراهم کنم؟ چگونه میتوانم به وضعیت سلامت جسمی خود کمک کنم و یا چه طور میتوانم تنوع بهتری برای خودم فراهم کنم؟ در واقع سوالاتی که در آن هسته قضاوت و پیشداوری وجود دارد را به هسته اکتشاف بازگردانیم. با طرح سوالی از خود که چگونه میتوانم اتاقی نورانی داشته باشم، به دنبال کشف و راهحل میگردید، اما وقتی از خود میپرسید چرا اتاقم تاریک است، شما را در یک نقطه نگه میدارد.
رنج جزء لاینفک زندگی بشر است
وی با بیان یکی دیگر از ویژگیهای انسانهای تابآور عنوان کرد: واقعیت دوم این است که زندگی در درون خودش هستهای به نام رنج دارد. رنج بخش جداییناپذیر از زندگی بشر است. نمیشود زندگی کرد و رنج در آن نباشد. رنج جدا شدن از دامان مادر برای مدرسه، رنج کار پیدا کردن، کنکور قبول شدن و... . تمام انسانها بدون استثنا رنج خواهند کشید، اما نوع رنج فرق دارد و چون رنج دیگران را نمیبینیم میگوییم که آنها رنجی نمیبرند، در حالی که جنس رنج افراد مختلف است. باید بپذیرم که رنج جزء لاینفک زندگی است. اگر میخواهیم رنج نداشته باشیم، باید به دنیا نمیآمدیم یا خود را سربهنیست میکردیم. کسانی که در حال حاضر در قبرستانها خوابیدهاند رنجی نمیبرند. رنج همان زمستان است و باید خود را با آن تطبیق داده و از زمستان فصلی زیبا و تفریحی بسازیم.
شکارچی جنبههای مثبت زندگی باشیم
فوق دکترای روانشناسی بالینی افزود: نورونهایی که حافظه را شکل میدهد، وقتی یک واقعه منفی رخ میدهد، در آن باقی میماند. مانند ماهیتابههای آهنی است که وقتی که در آن تخممرغ درست میکنی به ته آن میچسبد، اما خاطرات مثبت مانند درست کردن تخممرغ در ماهیتابههای تفلونی است که دیگر به ته آن نمیچسبد. بخشی از ویژگیهای ما این است که در همین دوران، بخشهای مثبتی را که برایمان وجود دارد، نمیبینیم. دائما روی جنبههای منفی تمرکز داریم و آنها هم به تابههای حافظهمان میچسبد. انسانهایی که تابآوری بهتری دارند، دقت انتخابی بیشتری دارند و به خودشان فشار میآورند که مواهب موجود را شناسایی کنند. این یک مهارت قابل یادگیری است. باید این سوال را از خودمان بپرسیم که آیا در حال حاضر به خاطر چیزهایی که میخواهیم و نداریم، به گونهای رفتار میکنیم که چیزهایی را که داریم، نیز از دست بدهیم؟ انسانهای تابآور در این مواقع از خود میپرسند که چه چیزهایی وجود دارد که برایم خواستنی هستند؟
صاحبی تشریح کرد: افرادی که به مواهب خود فکر میکنند سطح استرسشان هم کاهش پیدا میکند. ذهن ما ایستگاههای مختلفی دارد. مانند سربازانی که به شکار هدف میروند باید شکارچی جنبههای مثبت زندگی خود باشیم. ذهن به نحوی تکامل پیدا کرده که دنبال چیزهای غلظ بگردد. مغز به دنبال کاستیها و ایرادات است. یکی از بهترین توصیههایی که توانسته خلق انسان را مثبت کند این است که در روز پنج دقیقه ذهن تکاملی خود را خاموش کرده و به موارد خوب زندگی فکر کنیم. آدمهای منفینگری نیستیم، اما مغز این گونه ساخته شده است که البته اگر به این شکل هم نبود میمردیم. جنبههای منفی خیلی خوب است و کاربرد خودش را دارد، اما در شرایط دشوار باید دقایقی در روز آن را خاموش کنیم.
کارآمدی کار خود را بسنیجم
وی در خصوص ویژگی دیگری افراد تابآور تصریح کرد: ویژگی این دسته از افراد در مورد کارآمدی، کاری که انجام میدهند، است. همیشه از خود میپرسند که در شرایط دشوار کاری آیا ناامید و تسلیم شدن و خود را نقد کردن، به من کمک میکند یا آسیب میزند؟ یک سوال جالب دیگر هم میتوانیم از خودمان بپرسیم که این موضوع و مشکل پیش آمده، در پنج سال و یا ده سال آینده چه جایگاهی در زندگیمان دارد؟ چگونه میتوانم شرایط را برای خودم و اطرافیانم سادهتر کنم؟ در حال حاضر بیش از اندازه به خواستههایم بیشتر اهمیت میدهم یا به نیازهایم؟ بین نیاز و خواسته تفاوتهای زیادی وجود دارد. به عنوان مثال نیاز دارم با شخصی صحبت کنم، اما این را میتوانم به وسیله گوشی هوشمند به صورت تصویری انجام دهم و یا با یک تلفن ساده و یا تلفن عمومی خیابان میتوانم نیازم را برطرف کنم.
ایجاد رابطه یکی از زمینههای مهم تابآوری
فوق دکترای روانشناسی بالینی در پاسخ به این سوال که زمینههای تابآوری چیست، گفت: تابآوری یکی از مولفههای سرمایههای روانی است. امید، خوشبینی، تابآوری و خود کارآمدی چهار مولفه سرمایههای روانی هستند. زمینههای سرمایههای روانی یادگیری است. تابآوری یک نگرش و طرز تفکر است که میتوان آن را آموخت. مانند سرمایههای دیگر باید جمع شود. سرمایههای مادی و اجتماعی مانند شهرت را میتوانیم به فرزندانمان منتقل کنیم، اما سرمایههای روانی را هم اگر نداشته باشیم، فرزندانمان میتوانند آن را کسب کنند. یکی از زمینههای مهمی که افراد باید بیاموزند ایجاد رابطه است. انسانهایی تابآوری بیشتری دارند که رابطههای قوی، معنادار و زیبا با اطرافیان خود دارند.
صاحبی با اشاره به معرفی کتاب در این زمینه یادآور شد: تا میتوانید سرگذشت انسانهایی را بخوانید که در سختی بودهاند و چگونه زندگی کردهاند. زندگینامههای خود نوشت افراد خیلی خوب است. این گونه نبود که برای گاندی فرش قرمز بیندازند. نلسون ماندلا نیز یک انسان تابآور خودساخته است. در مورد موضوع تابآوری نیز کتابهایی با همین نام وجود دارد که قابل تهیه است. دیدن دگرآموز، شنیدن نگرآموز نیز یکی از کتابهایی است که در این زمینه میتواند کمک کند.
وی در مورد تفاوت میان تحمل و بردباری با تابآوری بیان کرد: تابآوری به معنای قدرت بازگشت به نقطه اول پس از یک آسیب ناخواسته است. اگر زمین خوردهاید، تابآوری کمک میکند تا به حالت اول خود بازگردید.
انتهای پیام