به گزارش ایسنا، یکی از مهمترین عرصههای بازنمایی مسائل اجتماعی، سینماست و شناخت مسائل اجتماعی در قاب تصویر، به ویژه در آثار سینمایی میتواند به کاستن ابهامهای روندشناختی در حوزه مسائل اجتماعی، کمک فراوانی کند زیرا فیلم های سینمایی منبع فرهنگی مهمی برای درک ماهیت و علل انحرافات اجتماعی هستند. محققان در پژوهشی با عنوان " بازنمایی مسائل اجتماعی در سینمای پس از انقلاب اسلامی ایران" این موضوع را بررسی کردهاند.
این پژوهش که توسط یاسر رستگار، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه هرمزگان، احسان آقابابایی، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان و زهرا راسخی، کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی دانشگاه هرمزگان انجام شده است.
«مبانی نظری این مقاله، در بردارنده دو دسته نظریههای کلاسیک و مدرن سینماست. منظور از سینمای کلاسیک، دورهای تاریخی از سینماست که از پیدایش تا ۱۹۶۰ تداوم داشت. دو دیدگاه متفاوت در این دوره حاکم است. نخست دیدگاه فرمالیستها که فیلم را یکی از اشکال هنر معرفی میکردند و دومی دیدگاه رئالیستها. آنها بیشتر به واقعیتهای مطرح شده در فیلمها توجه میکردند و برخلاف فرمالیستها اعتبار و اهمیت سینما را در قرابت و نزدیکی آن با واقعیت میدانستند.»
محققان این پژوهش درباره نظریههای مدرن میگویند: « اندیشمندان علوم اجتماعی از زاویههای مختلفی به رابطه سینما و جامعه نگاه کردهاند. این دیدگاهها گاه جنبه کلان و گاه جنبه خرد داشتهاند.»
در این پژوهش پس از بیان دیدگاههای مدرن به سینما، گفته میشود که در این مقاله، فرض را بر مبنای نظریههای کلاسیک سینما گذاشتهاند به این معنی که سینما، واقعیت اجتماعی را بازنمایی میکند. این بازنمایی مطلق نیست؛ اما مسائل اجتماعی ایران در بطن روایت فیلمهای سینمایی، به طور مستقیم و غیرمستقیم نمایش داده می شود و صرفنظر از ملاحظات سیاسی، گریزی از نمایش آن نیست.
در این پژوهش، برای بررسی مسائل اجتماعی در سینما از روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی استفاده میشود. در این مطالعه، ۳۷ فیلم پرمخاطب سینمای پس از انقلاب به شیوه نمونهگیری هدفمند به عنوان حجم نمونه برگزیده شد و فیلمهایی انتخاب شدهاند که از نظر فروش و جذب مردم به سینماها از اقبال خوبی برخوردار بودهاند. زیرا فروش زیاد و استقبال مردم، نشانهای از ایجاد رابطه بین متن فیلم با بیشتر مردم است.
نام فیلمهای بررسی شده، در جدول زیر آمده است:
در این مقاله آمده است:« تکنیک تحلیل بدین صورت است که در گام نخست، فیلمها با دقت و به طور کامل مشاهده شد؛ سپس سکانسهای مسئلهدار با توجه به رمزگان کلامی(دیالوگها)، رمزگان اندامی(حرکات و ظاهر بازیگران، حالات چهره و غیره)، رفتار و ظاهر نقشها، نوع پوشش آنها و موارد دیگر به صورت هدفمند انتخاب و نوشته شدهاند؛ پس از آن با توجه به مسائل موجود در سکانسهای مختلف، مسائل اجتماعی کدگذاری شدند.»
نویسندگان این مقاله میگویند:« با این روش، کدهای سایر دههها و شباهتها و تفاوتهای هر دهه با یکدیگر مقایسه و روند حرکت مسائل در طول چهار دهه بررسی و در نهایت مقوله مرکزی هر دهه با توجه به کدگذاریها و مقایسهها با دهههای پیشین مشخص شد.»
یافتههای این تحقیق نشان میدهد، مهمترین گونه فیلمهای دهه شصت سینمای جنگ، سینمایی عاری از مسئله اجتماعی و مردانه است که در آن، خانواده به حاشیه رانده میشود. در کنار مسئله محوری جنگ، که گفتمان قالب این دهه است، مسائل فرعی دیگری نیز وجود دارند که بیان آنها نیز فضای دهه ۶۰ را به صورت دقیقتری بازنمایی کند. بدین ترتیب به مسائل فرعی شامل مسئه قاچاق مواد مخدر، گروههای حزبی و خانوادههای طبقه متوسط نوظهور نیز در این پژوهش توجه شده است.
عموم مسائل اجتماعی در سینمای پرمخاطب دهه هفتاد به زنان و مسائل مرتبط با آنها مثل تابوشکنی، موقعیت و نقشهای اجتماعی جدید، افزایش آگاهی و تحصیلات آنان توجه میکند. مسائل دیگری چون قاچاق دارو، اعتقادات به خرافه و جادو، مهاجرت و تبعات آن، خودکشی و اسیدپاشی در این دوره نمایش داده میشود.
در دهه هشتاد، تمامی فیلمهای پرمخاطب در جامعه مدرن و حول خانوادههای طبقه متوسط بازنمایی میشوند و چالشهای خانوادههای این طبقه را نشان میدهند. در همه این فیلمها طلاق یا اتفاق افتاده است و یا تصمیم به انجام دادن آن وجود دارد اما بنا به دلایلی انجام نمی شود. همچنین ارزشهای پیشینی چون تقدس روحانیت، تقدس جنگ، تقدس رزمندگان و قوانین اسلامی به چالش کشیده شده است.
شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه در دهه نود تا حدی با دهههای پیشین متفاوت است. رکود اقتصادی در این دهه و شرایط نسبتا پایدار سیاسی کشور بعد از بحرانهای اواخر دهه هشتاد، سینما را به ساحتهای اجتماعی با بحرانهای ناشی از مسائل اقتصادی پیوند زده است. در فیلمهای دهه نود، انباشت مسائل دیده میشود؛ مسائلی که سینما به آنها با جسارت بیشتری نسبت به دهههای پیشین توجه کرد و مسائل بحرانی جامعه مانند اسیدپاشی و تجاوز مطرح شدند.
این مقاله در چهارمین شمارهی هشتمین سال نشریه پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی ایران منتشر شده است.
انتهای پیام