تلویزیون و حکمت کرونا؛ نقدی بر برنامه‌های نوروز

یک روزنامه‌نگار بر این باور است که «کرونا امسال نه تنها دید و بازدید عید را به کام ایرانیان تلخ کرد بلکه باعث شد مخاطبان عام و خاص بیشتر به ناتوانی رسانه ملی در جذب تماشاگر واقف شوند.» 

هوشنگ ‌صدفی _ روزنامه‌نگار _ درباره عملکرد صداوسیما در نوروز ۹۹ که با بحران کرونا و دوران قرنطینه خانگی بینندگان همراه شد، در یادداشتی که در اختیار ایسنا گذاشته، با انتقاد از حجم بالای آگهی‌های بازرگانی چنین نوشته است: 

دست‌اندرکاران تولید برنامه‌های تلویزیونی در این میان مقصرند که نتوانستند مخاطبان عام و خاص را راضی کنند؛ هرچند این بار ویروس کرونا، ساز و کار زندگی اجتماعی و سواد بصری جامعه را آشفته کرده است، برای میلیون‌ها ایرانی که در قرنطینه خانگی چشم به قاب تلویزیون دوخته‌اند ثانیه ثانیه آگهی تجاری با تنوع تصاویر تلخکامی به دنبال دارد. 

او درباره سریال «پایتخت ۶» و نقدهایی که به آن‌ وارد شد، نوشته است: وقتی نقدهای برنامه تلویزیونی «پایتخت» را مرور می‌کنم از منتقدان خاص گرفته تا عام به گونه‌ای این برنامه را نواخته‌اند؛ اتفاقا به نظر می‌رسد این گروه از مخاطبان این بار برخلاف پنج فصل گذشته، با دقت برنامه را تماشا کرده‌ و از سر تفنن بدان توجه نکرده‌اند، کلیدواژه‌های مورد استفاده دیالوگ‌ها، نشانه‌های به‌کاررفته در بند بند برنامه نشان می‌دهد افراد منتقد و معتقد به دقت پای این منبر جادویی نشسته‌اند و به ادبیات کلامی بازیگران و رفتار آنان توجه کرده‌اند؛ موضوعی که برگرفته از رفتارهای موجود جامعه است و اغلب با این‌که آن‌ها را در معاشرت‌ها، مسئولان، مردم عادی و خاص جامعه می‌بینیم ولی کمتر بدان توجه داریم. گرته‌برداری از پلان‌های فیلم‌های قبلی، نیش و نوش کلامی بازیگران با فضای دینی یا اجتماعی جامعه موضوع تازه‌ای نیست؛ چرا که در برخی از برنامه‌های تلویزیونی به صورت لحظه‌ای بدان پرداخته‌اند. شاید رگبار دیالوگ‌ها یا رفتارهای غیرمتعارف این‌گونه منتقدان را برانگیخته است. هرچند مانده‌ام که در برنامه «پایتخت» بین قوای سه‌گانه، چرا نقادی از قوه قضائیه مغفول مانده است !؟

او با اشاره به این‌که راضی نگه داشتن‌ مخاطب در شرایط قرنطینه برای رسانه ملی کار سخت‌تری بوده، در ادامه این یادداشت نوشته است: بینندگان تلویزیونی در شرایط خوف و رجا از اخبار مرگ و میرهای ناشی از کرونا، بگیر و ببندهای قرنطینه خانگی و استانی، ناخواسته ترش می‌کنند و به هر موضوعی در خانه یا رسانه ملی پیله می‌کنند، حتی به پوشش بازیگران یا دیالوگ‌های آنان و تداخل برنامه‌های تلویزیونی مخاطب‌پسند. یادمان باشد امسال تلویزیون یکی از اعضای خانواده بود، در حالی که سال‌های قبل هیچ کس در قرنطینه خانگی نبود و اغلب افراد در فرصت شادی پای برنامه‌های تلویزیون می‌نشستیم، لذا راضی کردن مخاطب در دوران قرنطینه خانگی ، ساز و کار خاصی می‌طلبد. به عبارت دیگر، بینندگان تلویزیون افراد متعارفی نیستند که بخواهند از دیدن برنامه طنازانه لذت ببرند، تماشا کردن تلویزیون در قرنطینه،  نوعی وقت تلف کردن برای گذر زمان صبح و شب بود و صد البته چون برنامه‌های تلویزیونی در زمان ماقبل عصر کرونایی ساخته شده بود، مخاطب محبوس در خانه نمی‌توانست از آن‌ها لذت ببرد. 

صدفی در ادامه درباره لزوم پخش برنامه‌هایی که در این شرایط به آرامش بیشتر مخاطبان کمک می‌کند، تاکید کرده است: انتظار می‌رفت دست‌اندرکاران کنداکتور تلویزیون با شناخت از فضای استرس و اضطراب مخاطبان و اخبار ناخوشایند بیماری، با ایجاد فضای روانی مناسب در جامعه با همفکری کارشناسان روانشناسی و رسانه،  برنامه‌های خوبی را دست‌چین کنند تا ضمن ایجاد آرامش در مخاطبان، لذت دیدن را به آنان انتقال دهند.

این منتقد سپس برنامه‌های آموزش مقاطع مختلف تحصیلی در تلویزیون را عدالت آموزشی در انتقال تجربیات معلمان دلسوز برای دانش‌آموزان سراسر کشور عنوان کرده و آورده است: صادقانه باید اذعان کرد تنها اتفاق نادر در رسانه ملی، تولید و پخش برنامه‌های آموزشی مدارس بود؛ موضوعی که کمتر منتقد یا مخاطب دلسوزی بدان در نقادی‌ها اشاره داشت. شاید با وجود توسعه رسانه‌های آموزشی در جوامع توسعه‌یافته، پرداختن به این موضوع پیش پا افتاده باشد. اما عدالت آموزشی در انتقال تجربیات معلمان دلسوز برای دانش‌آموزان سراسر کشور  در قرطینه، تجربه گرانقدری بود. لازم است در این زمینه کارشناسان آموزشی برنامه‌های تولیدی را از منظر مخاطب‌شناسی گروه‌های سنی در بوته نقد قرار دهند تا اشکالات وارده به نحوی در آینده اصلاح شود.

خاطرم هست اواسط دهه ۷۰ قرار بود شبکه آموزشی (شبکه چهار) با همفکری وزارت آموزش و پرورش راه‌اندازی شود اما انحصارگرایی رسانه ملی و کیسه دوختن برای چندرغاز اعتبارات آموزشی موجب شد دو سامانه آموزشی کشور، بدون انعقاد توافق‌نامه‌ای از هم جدا شوند اما این بار ویروس کرونا موجب همدلی و همفکری بین این دو رسانه‌ آموزشی شد.»

صدفی با تاکید بر ضرورت انتقاد سازنده از صداوسیما، برنامه‌ها و فیلم‌های شبکه‌های ماهواره‌ای را هم مورد انتقاد قرار داده و نوشته است: رسانه ملی باید نقد شود تا بتواند از ساختار فاقد خلاقیت، رانت‌خواری گروه‌ها، عدم تنوع برنامه‌ها و تکنیک‌های ساده خارج شود. کلاه‌مان را قاضی کنیم اگر فرصت دیدن برنامه‌های ده‌ها شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای فارسی‌زبان را داشتید آیا از دیدن این برنامه‌ها لذت می‌بردید؟ چقدر به سازندگان آگهی تبلیغاتی پلشت آن‌ها لعن و نفرین داده‌اید؟ چقدر زمان برای دیدن یک فیلم ۹۰ دقیقه ای در این رسانه‌ها با وجود تبلیغات تکراری و ملال‌آور آن صرف کرده‌اید؟ چند قسمت از برنامه‌های کلیشه‌ای و مطول ترکیه را تماشا کرده‌اید؟ حال اگر به برنامه‌های ضعیف ایرانی اخ و تف می‌فرستید در همان شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای، شاهد حلوا حلوا کردن آن‌ها هستید؟ 

در پایان این یادداشت صدفی ضمن توصیه‌هایی به مدیران صداوسیما آورده است: کوتاه سخن، مدیران رسانه ملی در هر فرصتی ضمن بازآموزی برنامه‌سازان با شیوه‌های نوین، نیم‌نگاهی به فرهنگ مخاطبان ، زمان پخش برنامه‌ها و شرایط روانی - اجتماعی جامعه داشته باشند تا بتوانند در فرصت‌های طلایی، زمان آشتی با مخاطبان عام و خاص را فراهم کنند، برنامه‌سازان نیز هیچ هراسی از نقد برنامه‌ها نداشته باشند؛ چرا که فریم به فریم تصاویر و دیالوگ‌های‌شان مورد نقادی مخاطبان عام و خاص خواهد بود و این مایه مسرت است که مخاطب منتقد، مشاور کم‌هزینه آنان خواهد بود.

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ / ۱۱:۴۶
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 99012111680
  • خبرنگار : 71647