«فرشته احمدی» سخن دربارۀ بازتاب موضوع بیماری در ادبیات را با تأکید بر اهمیت این موضوع بهعنوان یکی از اصلیترین دغدغههای فکری آدمی از ازل تا ابد آغاز کرده و میگوید: موضوع بیماری از آغاز شکلگیری جریان داستاننویسی تا همین امروز سوژه بسیار مهمی برای نوشتن بوده است. دلیل واضح این مسئله هم این است که مرگ و حواشی مربوط به آن همواره پدیدهای سوالبرانگیز برای آدم بوده و بنابراین توانسته به اشکال مختلفی به ذهن نویسندهها و آثار آنها وارد شود.
وقوع مرگ در هنگام جنگ، مرگ در هنگام بیماری، مسائل مربوط به جهان پس از مرگ و... از جمله مؤلفههایی است که به گفته این نویسنده در ادبیات راه یافته و دغدغه نویسنده در این باره را به تصویر کشیده است.
احمدی، حیث دیگر ژانر بیماری و مرگ را در درگیری خود نویسندگان با بیماری میداند و میافزاید: به جز اینکه نویسنده، گاه از بیرون به بیماری و مرگ نگریسته، گاهی خودش نیز از نزدیک با آن مواجه بوده و این وضعیت در شکوفایی خلاقیت و نگرش او به زندگی و در نهایت خلق داستان بسیار مؤثر بوده است. نمونه بارز این موضوع، مارسل پروست است که همزمان با ابتلا به بیماری، رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» را نوشت. در این اثر راوی در یک نقطه ثابت ایستاده و با جزئیاتی فراوان از نگاه آدمی که در آستانه مرگ قرار دارد، به تشریح زندگی میپردازد. در این اثر، نگاه نویسنده به زندگی سطحی نیست و تفاوت درک او از زندگی کاملا مشهود است.
نویسنده کتاب «گرمازدگی»، از آنتوان چخوف بهعنوان دیگر نویسندهای که از زاویه نگاه یک پزشک به موضوع بیماری و مرگ مینگرد یاد کرده و میافزاید: نمونه دیگر هم «آلبر کامو» نویسنده رمان طاعون است که خودش در اثر سل میمیرد. درواقع شاید بتوان شرایط امروز جهان در برابر کرونا را فرصتی برای مرور رمان طاعون دانست که نه به نحو تخیلی، که بسیار تکاندهنده و واقعبینانه به مسئله بیماری پرداخته و پیامدهای آن را در جامعهای که از حرکت به سکون کامل میرسد، نشان داده است.
فرشته احمدی از بیماریهای روانی بهعنوان سوژه برخی دیگر از آثار ادبی یاد کرده و شرح میدهد که این گونه آثار نیز که گاه وضعیت روانی خود نویسنده را روایت میکنند، سهم مهمی در ارائه ژانر بیماری و مرگ دارند. مانند شخصیت کتاب «آبلاموف» که مدتها در رختخواب مانده و هیچ انگیزهای برای زندگی کردن ندارد.
بخش بعدی سخنان این نویسنده به این اشاره دارد که بیماری از هر نوعی که باشد، علیرغم ایجاد دشواریهایی قابل پیشبینی برای انسان، این فرصت را به او میدهد تا قدری از ریتم تند زندگی فاصله گرفته و فارغ از هیاهوی همیشگی، در فضایی آرام و کُند، به خودش و جزئیات زندگی بیشتر بیندیشد.
به گزارش ایسنا و به نقل از ستاد خبری جایزه جمالزاده، او توضیح میدهد: با در نظر گرفتن نیمه پُرِ لیوان در زمینه موضوع بیماری، باید توجه کنیم که بسیاری از نویسندگان بزرگ همچون چارلز بوکوفسکی، برام استوکر، داستایوفسکی، رومن رولان، خواهران برونته و ... همه از بیماری مردهاند. درواقع همه آنها یک دوره مشخصی از ریتم عادی و تند زندگی که آدمی را با کار و مشغلههای فراوان دیگر میکند، فاصله گرفته و فرصتی داشتهاند تا به همه چیز با نگاهی عمیقتر فکر کنند.
احمدی، این مسئله را به وضعیت این روزهای اصفهان، ایران و جهان در مقابله با ویروس کرونا تعمیم داده و میافزاید: در حالی که امروز نیز همه ما به نحوی به اجبار خانهنشنین شدهایم، میتوانیم از این فرصت بیش از هر چیز برای فکر کردن استفاده کنیم. مسئلهای که به دلیل مشغلههای فراوان همواره آن را به تعویق انداخته و از یاد بردهایم. چنانکه میلان کوندرا نیز در کتاب «آهستگی» به نحوی به این موضوع اشاره کرده است.
این نویسنده، در پاسخ به اینکه وضعیت امروز چطور میتواند به ادبیات و داستان نویسی نیز وارد شود، میگوید: شرایط فعلی حتما میتواند تأثیر مهمی بر ذهن ما داشته باشد. این شرایط چه بر ذهن یک دانشآموز دبستانی که شاهد تعطیلی مدارس و عوض شدن سبک زندگی است و چه برای ما بزرگسالها که تغییر قابل توجهی را در زندگیمان احساس میکنیم، اثرگذار خواهد بود. شاید نتایج این تأثیرپذیری در وهله اول خودش را در فضای مجازی و دلنوشتههای سطحی و کوتاه نشان دهد و بعد با مرور زمان به داستان راه پیدا کند و به اثری یکه و واحد تبدیل شود.
احمدی با بیان اینکه درگیری احساسات آدمها با یک پدیده به مرور زمان از مرحله سطحینگری به مراحل عمیقتر میرسد، میافزاید: گذر زمان باعث فروکش کردن احساسات سطحی و ابتدایی شده و آدمها را با احساسات عمیقتری روبرو میکند. هرچند شاید همین امروز هم کرونا بتواند موضوعِ ورود به داستان باشد.
انتهای پیام