این نویسنده و مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال ۹۸ و تاثیر وقایع اجتماعی بر آن اظهار کرد: از بین خیل داستانها و کارهایی که منتشر میشود تعداد خیلی کمی را میبینم، برای همین نمیتوانم یک نتیجهگیری کلی داشته باشم؛ ولی با توجه به وضعیتی که وجود دارد و گرفتوگیرهای مختلف مثل کنترلهایی که در وزارت ارشاد، رسانهها و ... وجود دارد، خیلی نمیشود ارتباط وثیق و مطمئنی بین این آثار و وقایع جاری پیدا کرد. آثار داستانیای هم که اخیرا دیدهام معمولا به سالهای گذشته و بلکه دهههای گذشته میپردازد و به وقایع فعلی و جاری کاری ندارد. اما شعرها معمولا با زمان حال بیشتر ارتباط دارند و گاهی اثراتی در آنها دیده میشود که در داستان کمتر است.
او افزود: ولی به نظر من در مجموع باز هم کتاب، خوب نوشته، ترجمه و منتشر میشود و در این شرایط وضع کتاب خوب است.
دهقانی درباره تاثیر وقایع اجتماعی بر ادبیات در بلندمدت نیز بیان کرد: با توجه به آنچه در گذشته اتفاق افتاده معمولا وقایعی که ما امروز در آن به سر میبریم بعدا دستمایه کتابها و داستانها میشود و به شکلی جامعه ادبی، نویسندگان و شاعران به آن واکنش نشان میدهند؛ ممکن است قدری دیرهنگام باشد، اما قطعا واکنش نشان خوهند داد و در آثار ادبی حتما جلوه خواهد کرد.
نویسنده «حدیث خداوندی و بندگی» همچنین به ضعف در نقد ادبی اشاره کرد و گفت: آنچه به حوزه کار من مربوط میشود یعنی نقد ادبیات کلاسیک فارسی و بخشی از ادبیات معاصر که در جریان آن هستم، خیلی قوت ندارد؛ هم جلسات نقد خیلی سرسری برگزار میشوند و هم معمولا کتابهایی که برای این کار انتخاب میشوند، کمتر مناسب هستند، حتی اگر کتاب هم مناسب باشد، مباحثی که مطرح میشود خیلی عمق ندارد و جدیتی در آن نیست. مثل همه زمینههای دیگر، در نقد ادبی هم ضعیف هستیم و وضعیت آن خیلی خوب نیست.
او در ادامه درباره وضعیت آموزش آکادمیک ادبیات در سالی که گذشت اظهار کرد: مقاطع آکادمیک ما هیچوقت به ادبیات معاصر توجهی ندارند. به طور کلی آنچه به نظر من میرسد این است که آموزش ادبیات در حال تضعیف است. البته دوستان دانشجویی که من در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری میبینم خیلی خوب هستند، عده معدودی که خیلی علاقهمند و بااستعدادند، اما اینها همیشه هستند و ما نمیتوانیم بر اساس استثنائات حکم کنیم. قاعده کلیای که من میبینم این است که آموزش ادبیات رو به ویرانی دارد.
محمد دهقانی افزود: آن کسانی که قابلیتی در آموزش ادبیات دارند معمولا بیرون از حوزههای آکادمیک هستند و این واقعا باعث تاسف است که بهترین دانشجویان من در سالهای قبل که حالا خودشان استادهای ادبیات هستند خانهنشینند؛ اینها باید درس بدهند، اما یک مشت بیسواد استخدام میشوند و در دانشگاهها درس میدهند. خیل عظیمی از آنهایی که با معیارهای وزارت علوم استخدام میشوند کسانی هستند که صلاحیت و شایستگی تدریس ادبیات را ندارند؛ از زیر دست اینها قرار است چه دربیاید؟! این واقعا مایه تاسف است. اگر همینطور پیش برود که میرود من به عینه میبینم که چه اتفاقاتی در آموزش ادبیات خواهد افتاد و لابد چه فاجعهای رخ خواهد داد.
مترجم «سیر آفاق» سپس از کتابها و نشریههایی که اخیرا خوانده است گفت: مدتها است کتاب «تذکرةالاولیاء» تصحیح دکتر شفیعی کدکنی را گرفته بودم اما فرصت نکرده بودم بخوانم، خوشبختانه حالا فرصت کردم آن را بخوانم. کارهایی که خودم انجام میدهم هم به هر حال مطالعه است، در حال ترجمه کتابی درباره نظامالملک از خانم نگین یاوری - که پیشتر «اندرز به سلطان» را نوشته بودند - هستم. البته حدود یک ماه وقت گذاشتم و مجله «فرهنگبان» را خواندم که خیلی خوب بود، نه به خاطر اینکه خودم آنجا مقاله دارم، چون مقالات خوبی دارد، مثل نقد و یک دیدگاه بر «حدیقه» سنایی از دکتر یاحقی و معرفی نقدگونه بر «تذکرةالاولیاء» تصحیح دکتر شفیعی کدکنی از دکتر بهدخت نجاتحقیقی. همچنین مجله «نگاه نو» این شماره خود را به زنان اختصاص داده که مقالات بسیار خوبی دارد.
انتهای پیام