پای خاطرات بیشتر پدرها و مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها که مینشینیم، اغلبشان از باغی یاد میکنند که یا کنار خانهشان بوده یا خانهشان در آن بنا شده بود؛ از درختانی میگویند که زیر سایه آنها قدم میزدند و خاطراتی را بازگو میکنند که حالا قربانی توسعه شهرها شده است. هرچند همیشه قوانینی برای حمایت از درختان و فضای سبز نوشته شده، اما کوچباغها و درختان همیشه اولین قربانی این نوع توسعه هستند. مثلا قانون در جایی میگوید: «به منظور حفظ و گسترش فضای سبز و جلوگیری از قطع بیرویه درختان قطع هر نوع درخت در معابر، میادین، بزرگراهها و پارکها، باغات و محلهایی که به صورت باغ شناخته شوند در محدوده قانونی و حریم شهرها بودن اجازه شهرداری ممنوع است. ضوابط مربوط به چگونگی اجرای این ماده پس از تهیه توسط شهرداری و تصویب شورای شهر قابل اجرا است.» انگار بسیاری از این قوانین فقط روی کاغذ است و ضمانت اجرایی ندارد، در اجرای آن کوتاهی میشود، دور زده میشود و همیشه داد حامیان محیط زیست را درمیآورد؛ فریادی که اغلب به جایی نمیرسد. این مسأله محدود به خاطرات دور و نسل مادران و پدران ما نیست؛ حتی نسل جدید هم درختان زیادی را به خاطر دارد که اکنون فقط یادشان مانده و این همیشه تکرار شده و انگار تمامی ندارد و با این روند، شاید چند سال دیگر فقط ساختمانهای آهنی و بتنی و بزرگراه و ماشین ببینیم و دیگر درختی نباشد؛ شبیه به فیلمهای تخیلی هالیوود که فضای یک شهر مدرن و ماشینی را مثلا در سال ۲۰۳۵ میلادی نشان میدهد!
امروز، ۱۵ اسفند، روز درختکاری است. این گزارش تصاویری از درختانی در شهر و حاشیه شهر کرمان را نشان میدهد که شاید سال دیگر یا حتی همین فردا، دیگر نباشند.