/تحلیل - عبدالباری عطوان/

توافق با طالبان، اعتراف آمریکا به شکست بود/ عرب‌ها درس بگیرند

تحلیلگر سرشناس عرب توافق میان آمریکا و طالبان در قطر را به معنای اعتراف آمریکا به شکست دانست و ابراز امیدواری کرد که اعراب نیز با مطالعه تاریخ افغانستان از این مسأله درس بگیرند.

به گزارش ایسنا، عبد الباری عطوان، سردبیر روزنامه فرامنطقه‌ای رأی الیوم و تحلیلگر سرشناس عرب در یادداشتی درباره امضای توافقنامه صلح میان آمریکا و طالبان در دوحه نوشت: امضای توافقنامه صلح میان دولت آمریکا به نمایندگی مایک پامپئو، وزیر خارجه این کشور و طالبان به نمایندگی ملا عبد الغنی برادر، معاون سیاسی این گروه به معنای اذعان دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده به شکست، جشن پیروزی جنبش سلفی طالبان پس از مقاومت ۱۸ ساله، آمادگی برای بازسازی "امارت اسلامی" و افغانی آن در کابل برای دومین بار و به رسمیت شناختن بین‌المللی آن است.

توافقی که دولت آمریکا آن را "تاریخی" می‌خواند به منزله سرپوشی بر شکست و تن دادن به اغلب و یا تمامی شروط طرف پیروز یعنی طالبان است که پیش از این دولت ترامپ و تمامی دولت‌های پیش از آن حاضر به مذاکره با آن نبودند و آن را یک گروه تروریستی می‌دانستند.

بندهای توافقنامه دوحه همچنان مبهم هستند و آنچه تا بدین لحظه از آن به بیرون درز کرده شامل؛ اعلام آتش‌بس به منظور تأمین امنیت برای خروج تدریجی ۱۳ هزار سرباز آمریکایی از افغانستان، توقف هرگونه حمایت طالبان از گروه‌های تروریستی غیر افغانی (القاعده) و آغاز گفت‌وگو میان این گروه و دولت افغانستان برای حل و فصل سیاسی و پایان دادن به جنگ داخلی می‌شود که دولت افغانستان دقیقاً همانطور که در تمامی مذاکرات حضور نداشت به طرز عجیبی در مراسم امضای توافقنامه نیز نماینده‌ای نداشت. آری، آمریکا اینگونه یعنی با تحقیر کامل با عوامل خود رفتار می‌کند.

طالبان با پایداری، جنگ شدید و صبر خود آمریکا را چه در میدان‌های نبرد و چه بر سر میز مذاکرات خوار و زبون کرد. طالبان همچنین با نفوذ همزمان در نیروهای واشنگتن و دولت افغانستان و همچنین پیوستن ۶۰ هزار سرباز دولتی به همراه سلاح‌ها و تجهیزات جنگی‌یشان به این گروه که آمریکا برای آموزش آنها ۲۶ میلیارد دلار هزینه کرده بود، ایالات متحده را تحقیر کرد.

۲۵۰۰ سرباز آمریکایی در این جنگ کشته شدند که تاکنون بیش از یک تریلیون دلار برای مالیات دهندگان آمریکایی هزینه به همراه داشته است. این درحالی است که نیروهای آمریکایی مورد حمایت ناتو از زمان اشغال افغانستان در پایان سال ۲۰۰۱ تا کنون توانسته‌اند تنها کمتر از ۲۰ درصد از خاک افغانستان را تحت کنترل خود دربیاورند.

آمریکا به ملت افغانستان تحقق امنیت و آسایش، دموکراسی، رونق اقتصادی و تبدیل کشورشان به الگویی در این زمینه را قول داده بود که ملت‌های دیگر به آن حسادت کنند و در همین راستا، ویدئوهایی را که رسانه‌های آمریکایی و غربی از شهروندان افغان منتشر کردند، مشاهده کردیم که برای اصلاح محاسن خود در مقابل آرایشگاه‌ها در کابل صف کشیده بودند، اما اکنون و پس از خروج نیروهای ایالات متحده، افغانستان به وضعیت بیست سال گذشته خود بازمی‌گردد و معتقدیم که صلح به افغانستان بازنخواهد گشت و جنگ داخلی در این کشور متوقف نخواهد شد؛ طالبان با چه کسی برای پایان دادن به جنگ داخلی مذاکره خواهد کرد؟؛ با اشرف غنی، رئیس جمهوری کنونی و یا "عبدالله عبدالله"، رقیب تاجیک سرسخت او که هر یک از آنها مدعی پیروزی در انتخابات اخیر هستند و درست مانند لیبی هرکدام دولت مربوط به خود را تشکیل می‌دهند.

آینده افغانستان کاملا مبهم است و هیچ فردی نمی‌تواند تصویر آینده این کشور پس از خروج نیروهای آمریکا را ترسیم کند و تنها چیزی که کاملا مشخص و واضح بوده تبدیل رسمی افغانستان به ویتنام دیگر، شکست آمریکا و طرح آن در خاک این کشور و خروج خفت بار و تحقیر آمیز آن از افغانستان است. شاید عرب‌ها نیز از این تجربه افغانستان بهره ببرند، البته آمریکا و هم پیمان آن اسرائیل مصون نیستند و اگر مردانگی و اراده پایداری وجود داشته باشد می‌توان آنها را شکست داد.

طالبان که ما با برخی از نیروها و رهبران آن در خاک افغانستان دیدار کردیم به این دلیل پیروز شد که ملا عمر، مؤسس این گروه با یک دوچرخه سفر می‌کرد نه با یک خودروی لوکس و هواپیماهای شخصی ده‌ها میلیون دلاری، او در قصر زندگی نمی‌کرد و کشورش را ترک نمی‌کرد و اگر هم آن را ترک می‌کرد برای مداوا به پاکستان می‌رفت و حامیان آن نیز تنها برنج و خورش را به عنوان وعده غذایی خود می‌شناسند و همه به دنبال کشته شدن برای بازگرداندن عزت و غرور کشورشان و آزادسازی آن از چنگ نیروهای اشغالگر خارجی هستند.

امیدواریم که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و ناظران عرب تاریخ مقاومت و پایداری رهبری و مردان در افغانستان را مطالعه کنند تا شاید از آن درس بگیرند، اما آنها نه آن را می‌خوانند و نه از آن درس می‌گیرند و اگر سه بار نام طالبان را بشنوند بی‌تفاوت می‌شوند و این درحالی است که درون و قلب آنها با شنیدن نام نتانیاهو و یا ترامپ، به وجد می‌آید.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ / ۱۲:۰۸
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 98121108481
  • خبرنگار : 71610