گزارش ایسنا از «شهر خاموش» کیهان کلهر/آوایی سوزناک که از امید حکایت دارد

کیهان کلهر باز هم اثر «شهر خاموش» خود را نواخت. اثری که روایت از یک فاجعه دارد و هر لحظه از کار می‌توان سوز روایت‌ یک مصیبت را در آن حس کرد؛ کاری که در ابتدا گویی در وسط هیچی ایستاده‌ای و متوجه هیچ نیستی ولی در ادامه نجواهایی زمزمه می‌شود و در نهایت این نجواها به فریاد بدل می‌شوند.

به گزارش ایسنا، کیهان کلهر بار دیگر با کنسرت «شهر خاموش» به روی صحنه تالار وحدت آمد. او پیشتر در فروردین ماه امسال با اعضای کوارتت مینیاتور به علاوه تونی اورواتر ـ نوازنده کنترباس ـ برای چندین شب متوالی به روی صحنه رفته بود. این بار نیز در شامگاه هفتم دی با همان حال و هوا و رپرتوار مشابه برای علاقه‌مندان اجرا کرد.

قرار است این دسته از کنسرت‌های کلهر که اجرای شب گذشته نقطه آغاز آنها بود تا پنجم بهمن ادامه داشته باشد. قطعاتی که در این کنسرت اجرا شد، شامل «طرقه»، «آتشگاه»، «معشوق ناامیدم مکن» و «شهر خاموش» بود.

در ادامه گزارش خبرنگار ایسنا را از این کنسرت می‌خوانید:

طرقه

سالن غرق در سکوت است و تماشاچیان منتظر ورود هنرمندان هستند. پس از حضور آنها که با تشویق حضار همراه است، کلهر سه تار به دست می‌گیرد و در یک ریتم ثابت می‌نوازد. پس از لحظاتی‌ با سازهای زهی همراه می‌شود. کم و بیش ریتم‌ها اوج می‌گیرند و گاه فرود می‌آیند.

پس از پایان این بخش، کلهر ضمن خوشامدگویی به حاضران، بیان می‌کند: امشب بیست‌و چهارمین برنامه تهران است. تا دیروز در بجنورد بودیم و تا چند روز دیگر در خدمت شما هستیم. این قطعه «طرقه» نام داشت. تنظیم این قطعه برای چهار سه‌تار و کوئینتت زهی است که پیش‌تر در آلبوم «شب، سکوت، کویر» منتشر شده است.

آتشگاه

قطعه بعدی «آتشگاه» است. این اثر از ساخته‌های کالین جیکوبسن (نوازنده ویولن و آهنگساز گروه جاده ابریشم) محسوب می‌شود و حاصل سفر او به اصفهان است.

جیکوبسن ۱۷ سال‌ پیش به ایران و اصفهان سفر می‌کند. یک بنای آتشگاه ساسانی حسابی او را مجذوب خودش می‌کند و به این ترتیب این قطعه ساخته می‌شود.

در ادامه نوازندگان ویولون با سرانگشتان خود به روی سازشان می‌زنند و کلهر نیز ضرباتی را با دست به روی کمانچه‌اش می‌زند. این روند ادامه دارد. نوازندگان ویولون سل و کنترباس نیز اضافه می‌شوند. پس از لحظاتی کلهر آرشه کمانچه را به دست می‌گیرد. اکنون ویولن‌ها به آرامی نواخته می‌شوند. سوزی در پس صدای ساز کلهر است و با صدای دیگر سازهای زهی آمیخته شده. ریتم در جریان است و گاهی قطع می‌شود. فضای موسیقی شرقی گاهی در کار جولان می‌دهد و گاهی نیز تغییر می‌کند. اکنون از در صدر بودن کمانچه کم شده و ساز کوبه‌ای به کار اضافه می‌شود. کمانچه سرعت بیشتری می‌گیرد و صدایش با وضوح بیشتری شنیده می‌شود.

کلهر برای چند ثانیه آرشه را کنار می‌گذارد و با سرانگشتان خود سیم‌های کمانچه را به صدا در می‌آورد. آوای سازهای زهی دوباره در هم آمیخته می‌شود و اکنون تنها صدای ویلون با گوش می‌رسد.

پس از لحظاتی آوای ویولون‌ها در پس‌زمینه صدای کمانچه شنیده می‌شوند و کمانچه با صدای بالاتری در جواب آنها نواخته می‌شود. اکنون سوز اولیه کار در نوای کمانچه حس می‌شود و فضای موسیقی شرقی دوباره بر فضا حاکم می‌شود. در پایان این قطعه، تنها آوای آرام کمانچه و ویولن به گوش می‌رسد.

معشوق، ناامیدم مکن

کلهر در ادامه درباره قطعه «معشوق، ناامیدم مکن» می‌گوید: کالین جیکوبسن زمانی که در ایران بود با تأثیراتی که از محیط گرفت، با شعر نظامی و داستان لیلی و مجنون آشنا شد. ترجمه انگلیسی آن را پیدا کرد و بر اساس یک مصرع از «لیلی و مجنون» این قطعه را ساخت؛ البته من نتوانستم معادل فارسی آن را در نظامی پیدا کنم.

این قطعه آغازی بدون هیجان دارد و تا لحظاتی ریتمی ملایم و پیوسته را دنبال می‌کند. صدای کمانچه به طور پی در پی قطع و همراه با صدای ویولن شنیده می‌شود. اکنون صدای کمانچه را می‌شنویم که با حس نوازنده آمیخته شده و پس از لحظاتی با قدرت بیشتری نواخته می‌شود.

همچنان توقف‌های صدای سازها و شروع بلافاصله آنها وجود دارد. ریتم‌ها در این کار تکرار می‌شود تا اینکه صدای سازها سرعت می‌گیرد و ساز کوبه‌ای به کار اضافه شود. اکنون سازها با قدرت و سرعت بیشتری نواخته می‌شوند. کمانچه در فضای اصلی کار قرار می‌گیرد و پس از لحظاتی فرود می‌آید. دوباره سازها اوج می‌گیرند و تا حدی فرود می‌آیند.

شهر خاموش

کلهر اکنون درباره قطعه «شهر خاموش» چنین بیان می‌کند: این اثر سال‌ها پیش به قربانیان شیمیایی حلبچه تقدیم شد. قطعه از جایی آغاز می‌شود که هیچ چیز نیست و آرام آرام به نجواها و پس از آن به اوج می‌رسد. در ادامه به نوایی شبیه به موسیقی کردی می‌رسد و در پایان فضا به گونه‌ای است که گویا افراد را به حیات و زندگی دعوت می‌کند.

طبق گفته کیهان کلهر، کار به گونه‌ای آغاز شد که گویی در پوچی و وسط هیچی هستیم و چیزی جز خلأ حس نمی‌شود. کم کم‌ نجواهایی که حاصل از صدای کمانچه است حس می‌شود. فضا روایت از یک فاجعه و حادثه تلخ دارد. اتمسفری از سردرگمی انسان‌های مصیبت دیده در کار حس می‌شود. کم‌کم نجواها قدرت می‌گیرند و دیگر سازهای زهی نیز اضافه می‌شوند.

اکنون باری دیگر آن نجواها آرام شده و به گونه‌ای هراس انگیز از سر فاجعه‌ای که پیشتر رخ داده، شنیده می‌شوند. حال نجواها دیگر نجوا نیستند و به فریاد تبدیل شده‌اند. صداها اوج می‌گیرند و اوج می‌گیرند، تا اینکه آرام می‌شوند و صدای کمانچه به گوش می‌رسد. دیگر تنها صدای کمانچه است و صدای خفیف و متعددی از ویولن‌ها.

کلهر گاهی سازش را در اوج می‌نوازد و دوباره کمی آرام می‌شود. فضای موسیقی کردستان در کار حس می‌شود. نور بر روی کلهر منعطف است. او می‌نوازد و از قصه‌ای اندوهگین می‌گوید. در پایان با اضافه شدن دیگر سازها فضا تا حدودی از آن حالت سوزناک خارج شده و آوا نوید می‌دهد که زندگی هنوز در جریان است و باید ادامه داد.

در پایان چند تن از تماشاگرها در گفت‌وگوهایی مجزا با خبرنگار ایسنا، از صحبت کردن اطرافیان خود حین اجرا شکایت می‌کنند و فردی هم ابراز می‌کند که به علت فضای موجود در کار مو به تنش سیخ شده و بسیار لذت برده است.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۸ دی ۱۳۹۸ / ۱۱:۴۵
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 98100805538
  • خبرنگار : 71625