به گزارش ایسنا، روزنامه گاردین در تحلیلی درباره رویکردهای اتخاذ شده از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در خصوص مسائل مختلف سیاست خارجی، ابتدا در خصوص رویکرد او نسبت به موضوع کره شمالی مینویسد: «دهه جدید ۲۰۲۰ در حالی در آستانه آغاز شدن است که مسائل متعددی بر آن سایه افکندهاند اما هیچ کدام نمیتواند بدیُمنتر از تهدید کره شمالی به بازگشت به آزمایشهای هستهای و موشکی بعد از یک وقفه دو ساله باشد.
دونالد ترامپ متمرکز بر کمپین انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ شده و این میتواند برای موضوع کره شمالی اتفاق خوبی باشد، چون به این ترتیب او از هر گونه تحریک به بروز یک بحران در کره شمالی با توجه به زیر سوال رفتن روایتش از صلحطلبی و موفقیت بیم دارد.
اما با این حال این وضعیت میتواند جنبه بدی نیز داشته باشد، کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی میتواند از این موقعیت برای کسب حداکثر اهرم سوءاستفاده کند و مرتکب اشتباه محاسباتی شود.
ترامپ عادت کرده تصمیماتش را مستقیما با تایپ کردن در گوشی خود و فرستادن در توییتر اعلام کند و این رویه معمولا موجب غافلگیری مقامات ارشد دولت او شده است.
سیاست خارجی دونالد ترامپ طی سال ۲۰۱۹ هر چه بیشتر حالت شخصی پیدا کرده و به تبع آن بیثبات و مبتنی بر معاملهگری بود؛ سیاست خارجی که نیروی محرک آن تغییر احساسات ترامپ، اعمال نفوذ خارجی و تجدید نظرها بودهاند.
ترامپ در دومین نشست خود طی ماه فوریه گذشته در پایتخت ویتنام با رهبر کره شمالی، تلاش داشت کیم جونگ اون را با یک پیشنهاد غافلگیر کننده وادار به خلع سلاح هستهای کند. در ادامه دیپلماتهای آمریکا و کره شمالی شروع به بحث درباره اجرای مرحله بندی شده توافق دو کشور کردند به نحوی که هر گامی از سوی پیونگ یانگ در جهت خلع سلاح هستهای با گام متقابلی از سوی آمریکا برای برداشتن تحریمها علیه این کشور همراه شود. در نشست مذکور ترامپ به رهبر کره شمالی توافقی بر مبنای "همهچیز در ازای همهچیز" پیشنهاد کرد.
این نوع قمار کردن حاصلش بر هم خوردن تعادل در بازارها از جمله در بازار املاک در آمریکا بود اما تاکنون اثری بر دیکتاتور بدبینی که مالک سلاح هستهای است، نداشته است. در حال حاضر مذاکرات دو طرف فروپاشیده و روابط آنها نیز در سراشیبی سقوط قرار دارد. عوامل امنیت ملی در دولت آمریکا نیز تعطیلات سال نوی میلادی خود را در انتظار دریافت به اصطلاح "هدیه کریسمس" کره شمالی سپری میکنند. کره شمالی در حالی تهدید به فرستادن این هدیه کریسمس برای آمریکا کرده که گمان برده میشود این تهدید خود را در قالب یک آزمایش موشک دوربرد عملی سازد.
در سوریه شاهد بودیم که تغییر ناگهانی نظر ترامپ درباره وضعیت نیروهای آمریکایی در این کشور، به یکباره باعث غافلگیری این نیروها شد. رئیس جمهوری آمریکا بعد از گفتوگوی تلفنی با رجب طیب اردوغان همتای ترکیهای خود در تاریخ ۶ اکتبر به یکبار دستور به خروج همه سربازان آمریکایی از سوریه بدون هیچگونه رایزنی بیشتر با پنتاگون و همپیمانان آمریکا داد.
یک روز بعد از آن نیروهای ویژه آمریکایی دستور پیدا کردند، پستهایشان را در مرز سوریه با ترکیه خالی کنند و به این ترتیب همپیمانان کرد خود را که عهدهدار بخش عمدهای از جنگ با گروه تروریستی داعش در منطقه به قیمت متحمل شدن ۱۱۰۰۰ کشته در میان نیروهایشان بودند، تنها بگذارند. در ادامه اما دو هفته بعد ترامپ در تلاش برای مهار کردن ترکیه یکی از عجیبترین نامههای تاریخ ریاست جمهوری آمریکا را برای همتای ترکیهای خود فرستاده و در آن به اردوغان اخطار داد:"لجباز نباش! احمق نباش!".
همزمان او مجددا به سربازان آمریکایی دستور داد به سوریه بازگردند تا ماموریتی که به گفته ترامپ "به دست آوردن نفت سوریه" است را اجرا کنند. استخراج منابع یک کشور دیگر یک جرم جنگی بالقوه است و سران پنتاگون تلاش کردند از این فرمان ترامپ تفسیر موجهتری ارائه داده و آن را در راستای بخشی از کمپین ضد تروریستی و به هدف جلوگیری از افتادن تاسیسات نفتی سوریه به دست داعش و همینطور حکمی برای فرماندهان آمریکایی به منظور ادامه همکاری با کُردهای سوریه تفسیر کنند.
مشخص نیست که این تعادل تا کی قرار است ادامه یابد. اردوغان کردها را یک تهدید مستقیم میبیند و از هر گونه اهرم برای وادار کردن ترامپ به قطع کردن حمایتش از آنها استفاده خواهد کرد.
در افغانستان سیاست خارجه ترامپ دو چرخش ۱۸۰ درجهای را تجربه کرد. زلمای خلیلزاد نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات صلح افغانستان حدود یک سال را صرف رهبری مذاکراتی مستقیم با طالبان کرد که باعث نارضایتی دولت کابل شد.
اما در اوایل سپتامبر و در حالی که انعقاد توافقی در این مذاکرات محتمل به نظر میرسید رئیس جمهوری آمریکا به یکباره صبحت از مرگ این مذاکرات کرده و خبر از لغو نشستی غافلگیر کننده در کمپ دیوید با طالبان داد. این اتفاق در پی وقوع یک حمله تروریستی در شهر کابل افتاد.
این تصمیم رئیس جمهوری آمریکا باعث شگفتی همه طرفهای مربوطه شد چرا که دو طرف به سختی درباره مراحل مختلف جنگ ۱۸ ساله افغانستان مذاکره کرده بودند. با این حال در زمان اولین سفر ترامپ به افغانستان او از سرگیری مذاکرات خبر داد هر چند که مشخص شد چه چیزی نظر او را تغییر داده بود.
ترامپ همچنین در یکی از چشمگیرترین تغییر موضعهای ناگهانیاش در حالی که ابتدا مدعی شده بود به حمله هوایی علیه ایران بعد از سرنگونی یک پهپاد آمریکایی در ماه ژوئن چراغ سبز داده نظرش را تغییر داد در حالی که در آن زمان جنگندههای آمریکایی در مسیر انجام این حمله در حال پرواز بودند و ترامپ مدعی شد که این تصمیم را در راستای اجتناب از ایجاد تلفات برای آمریکاییها اتخاذ کرده است.
در مورد این تغییر موضع ترامپ و همچنین دیگر تغییرهای ناگهانی تصمیمات وی مشخص نیست که چه فرآیند اندیشهای برای این تصمیمها وجود داشته و یا اصلا روی آنها فکر شده است یا خیر.
دیگر استفاده از لغت سیاست خارجی برای توصیف تصمیماتی که در دولت ترامپ اتخاذ میشود مناسب نیست. چرا که این لغت در بردارنده یک تلاش هماهنگ مداوم به سمت عملی کردن اهداف امنیت ملی است.
در ارتباط با مساله اوکراین نیز ابتدا هدف رسمی سیاست خارجی آمریکا حمایت از دولت کییف در مبارزه با تجاوزگریهای نظامی روسیه بود اما ترامپ این حمایت رسمی آمریکا از اوکراین را تبدیل به اهرمی برای دستیابی به یک امتیاز به جهت مقابله با رقیب سیاسی داخلی خود کرد.
کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری ترامپ به جهت جلوگیری از مجازات مالی روسیه، عربستان و ترکیه مداخله کرده در حالی که دلایل آن مبهم بودهاند. امپراتوری تجاری ترامپ و خانوادهاش با همه این کشورها و همچنین با چین و اسرائیل نیز معامله تجاری دارد.
قرار بود جارد کوشنر، داماد ترامپ توافق صلح اسرائیل و فلسطین را تهیه کند در حالی که همزمان شرکت خانوادگی کوشنر از نهادهای حمایتی اسرائیل پول قرض میگرفت.
در مقابل چین نیز در حالی که همزمان با آمریکا برای دستیابی به یک توافق تجاری مذاکره میکرد خدماتی به ایوانکا ترامپ، دختر رئیس جمهوری آمریکا در حوزه ارائه پتنتها انجام میداد.
به نظر میرسد که غرور خانوادگی و منافع مالی یکی از مولفههای تعیین کننده تصمیمات ترامپ برای از بین بردن میراث روسای جمهوری قبل از خود و جایگزینیاش با میراث مطلوب خودش بودهاند.
دولت ترامپ در کنار یک سری تلاشهای کنگرهای توافق تجارت آزاد موسوم به نفتا با مکزیک و کانادا را از بین برده و آن را با یک توافق مشابه دیگر که به ادعای ترامپ یک پیروزی شخصی بود جایگزین کرد.
دولت او یک سری توافقهای دیگر را نیز بدون هیچ جایگزینی از بین برد. در فاصله ۱۹ ماهی که از زمان اعلام خروج آمریکا از توافق هستهای برجام با ایران، دستاورد سیاست خارجی باراک اوباما، میگذرد کمپین فشار حداکثری ترامپ بر ایران نه تنها منجر به هیچ گونه مذاکرات جدید با تهران نشده بلکه بسیار با حصول توافق جایگزین برای برجام فاصله دارد.
ماه فوریه همچنین ترامپ، آمریکا را از یک معاهده کنترل تسلیحاتی مهم با روسیه به نام معاهده ممنوعیت سلاحهای هستهای میان برد که از زمان جنگ سرد تاکنون موشکها را از اروپا دور نگه داشته بود، خارج کرد. یک اتفاق نظر کلی در ناتو مبنی بر تخطی مسکو از این توافق وجود داشت اما مشخص نیست که آمریکا با از بین بردن کلیات این معاهده چه سودی به دست آورده است.
آمریکا چند آزمایش مربوط به موشکهای میان برد انجام داد اما با توجه به عدم وجود تمایل طرفها در اروپا یا آسیا برای میزبانی از موشکها مشخص نیست که آمریکا کجا میخواهد این موشکهای میان برد را مستقر کند.
با مرگ معاهده سلاحهای هستهای میان برد جهان اکنون یک توافق کنترل تسلیحاتی در قید حیات یعنی توافق موسوم به استارت جدید دارد که محدودیتهایی را برای زرادخانههای هستهای راهبردی استقرار یافته آمریکا و روسیه تعیین کرده هر چند که در ماه فوریه ۲۰۲۱ منقضی میشود. با این حال هنوز این توافق امکان تمدید شدن برای پنج سال دیگر از سوی رهبران آمریکا و روسیه را دارد. ترامپ خودش را یک حامی کنترل تسلیحات هستهای اعلام کرده اما دولت وی تاکنون جلوی تمدید شدن توافق استارت جدید که میراث دولت باراک اوباماست را گرفته است.
دولت آمریکا رسما خواستار یک معاهده کنترل تسلیحات هستهای جدید شده که چین هم شاملش باشد اما پکن با ورودش به چنین توافقاتی مخالفت کرده است. این در حالی است که برآورد میشود زرادخانه چین حتی از یک بیستم زرادخانههای آمریکا و روسیه کمتر است و در عین حال کلاهکهای هستهای راهبردی این کشور روی موشکها مستقر نشدهاند. این اصرار دونالد ترامپ بر شامل شدن چین در توافق استارت جدید معادل محکوم کردن این معاهده به نابودی است.
آمریکا هنوز طرح پیشنهادی ملموس برای معاهده استارت جدید ارائه نکرده و در عین حال دولت ترامپ تعداد کارمندان دفتری که مسؤول مذاکرات حوزه کنترل تسلیحات است را کاهش داده و این حاکی از نیت ترامپ برای نابودی این معاهده است.
به نظر میرسد که توافق استارت جدید محکوم به شکست بوده و به همین دلیل نیز تا ۱۳ ماه دیگر آخرین محدودیتهای اعمال شده بر زرادخانههای دو قدرت هستهای بزرگ اول جهان نیز ناپدید خواهند شد.
در کنار این مساله یک نظام جامع بازرسیها و تبادل اطلاعات بین دو طرف نیز همراه با آن نابود میشود به این ترتیب آمریکا و روسیه یکی از پنجرههای حیاتی به منظور کسب شفافیت از نیتها و قابلیتهای هستهای یکدیگر را از دست خواهند داد.
اقدامات ترامپ در عرصه جهانی در غیاب وجود یک سیاستگذاری منسجم چندین مساله دیگر را هم در پی داشتهاند. یکی از مشکلات مربوط به اقدامات ترامپ این است که با یکدیگر تعارض پیدا میکنند. در مجموع ترامپ به دنبال کاهش ابعاد ماموریتهای نظامی طولانیمدت خارجی آمریکا و آوردن سربازان آمریکایی به خانه بوده است.
تصمیم ماه ژوئن او برای به بازگشت و فراخواندن جنگندههای آمریکایی که هدفشان بمباران ایران به فرماندهی ترامپ بود چنین مسالهای را نشان میدهد.
با این حال خروج ترامپ از توافق برجام و تلاش متعاقب او برای خفه کردن ایران به لحاظ مالی پتانسیل بروز درگیری را در حوزه خلیج فارس افزایش داده است. هرچند که ترامپ حضور نظامی آمریکا در سوریه را به میزان چند صد سرباز کاهش داده اما در کنار آن ۱۸۰۰ سرباز آمریکایی را هم در عربستان سعودی با پیشفرض مقابله با ایران مستقر کرده است.
یکی دیگر از نکات بارز دونالد ترامپ ترجیح ذاتی او به دوستی با دیکتاتورهای خارجی به جای همپیمانان دموکراتیک آمریکا بوده است.
این دیکتاتورها دستکم به ترامپ وعدهای موهومی را برای انعقاد یک توافق بزرگ به منظور تثبیت یک میراث محکم ارائه میدهند و ترامپ به وضوح معتقد است تمجید شخصی از اشخاصی همچون ولادیمیر پوتین، کیم جونگ اون و یا شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین مسیر اکتساب چنین توافقی است. از سوی دیگر ترامپ این همپیمانان دموکراتیکش را بعضا اساسا طرفهایی تلقی میکند که در ضمن بهره بردن از چتر امنیتی پرهزینه آمریکا هیچ سودی برای آمریکا نداشته و هیچ هزینهای را نمیدهد.
به این ترتیب ترامپ دیدگاه شکاکانه عمیقی در قبال ناتو داشته است. او نخواسته که آمریکا را متعهد به دفاع از همپیمانان اروپاییاش در صورت وقوع حملهای از جانب روسیه کند و به این ترتیب الزام به دفاع جمعی که محور معاهده بنیانگذاری ناتو بوده را نادیده میگیرد. در صورتی که ترامپ سال ۲۰۲۰ مجددا به ریاست جمهوری انتخاب شود آینده ائتلاف ناتو با یک علامت سوال روبهرو خواهد بود.
همچنان که ترامپ وارد چهارمین سال ریاست جمهوری خود شده و خودش را وقف کمپین انتخابات ریاست جمهوری بعدی میکند چالشها احتمالا برجستهتر از قبل میشوند. موضوع استیضاح نیز به وضوح جلوی غریزه ترامپ برای مینگذاری روابط خارجی در ازای امتیازات انتخاباتی را نیز نگرفته است. رودی جولیانی وکیل ترامپ همچنان به اوکراین میرود تا اطلاعاتی رسواکننده علیه رقیبان ترامپ بیابد.
در ماههای آینده و با بازگشت دوباره تهدید هستهای کره شمالی به مرکز توجهات و اینکه ایران دیگر در رویارویی با آمریکا چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت چالشها افزایش خواهند یافت. دهه ۲۰۱۰ یک دهه پرتلاطم در سراسر جهان آکنده از اعتراضات، پوپولیست، ریاضت اقتصادی و مهاجرت دستهجمعی بود.»
انتهای پیام