جمال‌الدین اکرمی عنوان کرد

درگیر تشریفاتیم و از طنز دور

جمال‌الدین اکرمی که معتقد است بافت جامعه ما درگیر تشریفات و به همان نسبت از طنز دور است از کمبودهای موجود در ادبیات طنز کودک و نوجوان و خصوصا طنز محتوایی می‌گوید.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره وضعیت آثار ادبی طنز کودک و نوجوان اظهار کرد: طنز باید به عنوان یک نیاز اساسی برای کودک و نوجوان در نظر گرفته شود، هرچند نوع پرداختن به آن خیلی متفاوت است. در تقسیم‌بندی گونه طنز، کمتر توصیه می‌شود که طنز تلخ با بچه‌ها در میان گذاشته شود. هرچند که من این را برای گروه نوجوان گاهی لازم می‌دانم تا با جهان آینده‌شان بیشتر آشنا شوند و همه چیز را در ظرفی خوشایند قرار ندهند.

او افزود: به طور کلی باید گفت که ما نویسنده‌های موفقی در حوزه طنز داریم، شاید قبل از هر کسی بتوانیم درباره آقای مرادی‌ کرمانی و جایگاهش صحبت کنیم اما بخش‌های دیگری هم در طنز وجود دارد که می‌توانیم آن را با فانتزی در ارتباط بدانیم. البته این گونه طنز شاید طنز دشوارتری باشد چون معمولا اگر به طور سنتی بیشتر طنزهای واقعی رسم بوده اما شاید طنز فانتزی شکل دشوارتری داشته باشد و به همین علت نویسندگان ما کمتر به آن پرداخته‌اند و آن را کمتر هم می‌شناسند. این ژانر که از نوع «ناطور دشت» سالینجر است برای ادبیات غرب بیشتر جا افتاده که در یک شکل ادبی خیلی خاص است.

اکرمی به کمبود کار عمیق در حوزه طنز کودک و نوجوان اشاره و بیان کرد: اگر بخواهیم از نویسندگان طنزنویس مثالی بزنیم خیلی محدود است که این میزان برای سنین پایین‌تر هم خیلی کمتر است؛ مثلا برای گروه سنی خردسال باید به طنز تصویری توجه بیشتری شود. البته این نوع طنز هم به نویسنده نیاز دارد. 

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با بیان این‌که در طنز کودک و نوجوان در حوزه کتاب خیلی محدود رفتار کرده‌ایم و خیلی برای‌مان جدی نبوده است گفت: «قصه‌های من و بابام» اریش ازر در شرایط تلخ جنگ و سلطه نازی بر آلمان شکل گرفته یا «موش و گربه» عبید زاکانی و آثار طنز ایرج میرزا که از آثار کهن ادبیات ما هستند در شرایط سخت اجتماعی شکل گرفته‌اند، اما در شرایط امروز خیلی کم به این ژانر می‌پردازیم.

او ادامه داد: با شناخت نصفه و نیمه‌ای که من از مطبوعات دارم می‌بینم مجلات بیشتر به موضوع طنز کودک و نوجوان بها می‌دهند، در واقع شاید با برابری به طنز تلخ و طنز شیرین می‌پردازند و به دوگانگی آن اشاره می‌کنند و جایگاه بهتری بین بچه‌ها دارند. 

نویسنده رمان «شب به‌خیر تُرنا» همچنین ساده‌ترین طنزی را که بچه‌ها می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند، طنز کلامی دانست و توضیح داد: طنز کلامی، طنزی است که با دیالوگ‌هایی که میان شخصیت‌های داستان برقرار می‌شود طنز ایجاد می‌کند. پرداختن به این نوع برای نویسنده خیلی راحت‌تر است، اما طنز محتوایی، طنزی که از کل یک داستان باید گرفته شود، چه از نوع مدرن و چه کلاسیک، بسیار به ادبیات نزدیک‌تر است. وقتی یک کتاب را تمام می‌کنی، باید بتوانی بفهمی چه طنزی در آن نهفته است که خواننده باید آن را کشف کند. این نوع طنز تا حدی در سرزمین ما ناشناخته است که علت آن شاید ادبیات دشوارش باشد. 

اکرمی با بیان این‌که باید به طنز محتوایی هم اهمیت بدهیم اظهار کرد: این نوع طنز خیلی ژورنالیستی نیست و طنزی نیست که سریع دریافت شود. خواننده باید  برای دریافت این نوع طنز ظرفیت خوانش کافی و با حیطه ادبیات هم آشنایی کافی داشته باشد. نویسنده هم باید بتواند طنز را تا حدی بپروراند که در پیچ و خم داستانی خواننده را متقاعد کند که تو می‌توانی این متن را بخوانی و قرار نیست با جملاتش تو را بخندانم بلکه شادی و طنز آن در محتوای قصه است. این چیزی است که هنوز در ادبیات ما ناشناخته است و نه تنها گونه‌اش بلکه حتی ضرورت پرداختن به آن هم ناشناخته مانده است. 

او سپس گفت: گذشته از فضای ژورنالیستی، جشنواره‌ای در حوزه طنز به خاطر ندارم. بچه‌ها همیشه به زنگ تفریح نیاز دارند اما ممکن است آن‌ها فقط طنز را با لطیفه شناخته باشند در حالی که طنز محتوایی به ادبیات نزدیک‌تر و ماندگارتر است و گذرا نیست. اما حتی سعی نکرده‌ایم از نمونه‌های ماندگاری مثل «قصه‌های مجید» تقلید کنیم، کاستی‌ها در این زمینه زیاد است و اصلا با ادبیات فانتزی قابل مقایسه نیست. 

جمال‌الدین اکرمی که معتقد است تصویرگرهای ما هم نیازمند این هستند که بدون اتکا به نویسنده به طنز محتوایی توجه نشان دهند بیان کرد: وقتی با ادبیات خردسال روبه‌رو هستیم، شکی نیست که به یک طنزپرداز و یک تصویرگر طنزپرداز نیاز داریم. اما خیلی از کتاب‌های طنز مثل «قصه‌های من و بابام» بدون متن هستند. 

این نویسنده در پایان گفت: شاید بد نباشد تا جشنواره، فراخوان یا تلاشی برای این که نویسنده و تصویرگر در رده‌های سنی گوناگون به طنز بپردازند ایجاد شود تا بسنجیم که اصلا چقدر روحیه ما طنزپردازانه است. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم روحیه ما خیلی تلخ است. مثلا اگر بخواهیم به رسانه‌های خودمان توجه کنیم، می‌بینیم همه چقدر رسمی حرف می‌زنند. اگر چیزی مثل «کلاه قرمزی» در دل بچه‌ها جا باز می‌کند، به خاطر صمیمی بودن ارتباطش با بچه‌ها است که ما این را در تصویر و متن خیلی کم داریم و به نوعی متکی به جامعه تشریفاتی هستیم و خودمان را با اسامی رسمی صدا می‌زنیم. در حالی‌که در اروپا معلم و بچه‌ها بدون هیچ تشریفاتی هم را به اسم کوچک صدا می‌زنند. بافت جامعه ما درگیر تشریفات و به همان نسبت از طنز دور است. «کلاه قرمزی» یک طنز تصویری و کلامی است، این ترکیب توأمان در ادبیات هم می‌تواند جا باز کند. این‌ها نیازمند یک خرد جمعی و نگاه جدی‌تر است.

انتهای پیام

  • جمعه/ ۶ دی ۱۳۹۸ / ۱۰:۰۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 98100604060
  • خبرنگار : 71626