مجتبی علیزاده در گفتوگو با ایسنا، با تاکید بر نگرشی واقعبینانه بر مساله چند همسری در جامعه عنوان کرد: مساله چند همسری جای سوالات زیادی را در کشور و در میان خانوادهها ایجاد کرده است که باید به درستی به آنها پاسخ داد.
این مشاور عالی خانواده افزود: چند همسری، پیشینهدیرینهای در کشورهای همسایه و تا حدودی در کشور ما دارد که از بعد اجتماعی و همچنین بعد روحی و روانی دارای ابعاد مختلفی است که باید به درستی واکاوی و بررسی شود.
این روانشناس بالینی تصریح کرد: اگر از باب روح و روان به مساله نگاه شود، انسان موجودی هیجانی است که بنا بر خلق و خوی خاص خود از بدو تولد الگوهای فکری و رفتاری وی در تعامل با محیط شکل میگیرد، چنین موجودی اگر نیازهای هیجانی او که ذاتی و وراثتی است به قدر کفایت برآورده شود، بیش از یک نفر را در کنار خود نمیتواند به عنوان همسر بپذیرد.
علیزاده بیان کرد: وقتی هیجانات و نیازهای انسان به طور کافی برآورده شده باشد، تحت شرایط مختلف، حتی در اثر کنجکاوی و یا وسوسه میتواند هیجانات خود را مدیریت کند و وارد رابطه دیگری که غیر شفاف، غیر مستقیم و ناسالم است نشود.
وی خاطرنشان کرد: انسانی که به صورت نرمال از لحاظ خلقی و هیجانی رشد کرده و نیازهایش از دوران کودکی به اندازه کافی تامین شده است، در شرایطی که حتی تحت وسوسه هم باشد میتواند، با شجاعت در برابر این وسوسه رفتار کند.
این مدرس کشوری آموزش حین ازدواج گفت: من برای این مطلب، حتی واژه مقاومت را به کار نمیبرم، فردی که به صورت کفایتمند رشد کرده باشد، زمانی که در شرایطی قرار گیرد که به طور معمول نیاز به مقاومت، مخالفت و سرکوب هیجانهای برانگیخته شده و وسوسهها باشد، چون نیازهای بنیادین او به اندازه کافی برآورد شده است، به سمت رابطه ناسالم دیگری گرایش نمییابد تا نیازهایش را با انسان دیگری برآورده کند.
وی افزود: وقتی انسانی نیازهایش نرمال باشد، میتواند فرد سالمی را برای تامین نیازهایش به عنوان همسر انتخاب کند، و در نتیجه نیازهایش در معرض غفلت و کمبود قرار نمیگیرد، بنابراین برآورده شدن نیازها، او را در حالتی متعادل و نرمال در زندگی قرار میدهد.
علیزاده تصریح کرد: با ارزیابیهای انجام شده در این مبحث، میتوان به این نتیجه رسید که در این مورد انسان موجودی تک بعدی و تک همسری است، و از این منظر نمیتوان تفاوتی بین زن و مرد قائل شد.
عواملی که در گرایش مرد به چند همسری اثرگذار است
وی اظهار کرد: در مورد پدیده چند همسری به غیر از برخی قبایل و برخی کشورها که در آنها زنان دارای چند شوهر هستند، در کل جهان برای مردها، چند همسری قابل مشاهده است، در خصوص مساله چند همسری مردان، علل مختلفی وجود دارد که از باب خلق و خو و هیجانات میتوان آنها را مورد بررسی قرار داد.
این مدرس آموزشهای پیش از ازدواج، در مورد عواملی که در گرایش مرد به چند همسری اثرگذار است گفت: عواملی چون مشاهدات محیط رشد که در آن تعدد زوجین وجود داشته، ممکن است بصورت تاثیر در ناخودآگاه مرد، فرد را به سمت تعدد زوجات پیش ببرد.
وی عنوان کرد: یکی از عوامل دیگر، برآورده نشدن نیازهای فرد است، که معمولا از دچار شدن در تله جذابیتهای شخصیتی، و در نتیجه انتخاب نادرست و ناصحیح رخ میدهد، وقتی نیازهای مرد به اندازه کافی برآورده نشده باشد، در این هنگام ممکن است طی تعاملات و ارتباطات کاری، خانوادگی، دوستانه، افرادی برایش جذابیت ایجاد کنند، در این حالت فرد دچار غفلت میشود.
مشاور عالی خانواده در حوزه ازدواج و طلاق بیان کرد: در چنین شرایطی، فرد به گزینش همسر و یا شریک عاطفی بعدی گرایش پیدا میکند، البته همانطور که بیان شد این انتخاب، یک انتخاب نیمه آگاهانه است که فرد، علت این اقدام را به خوبی نمیداند و متوجه نیست چرا باید در برابر آن مقاومت کند.
وی خاطرنشان کرد: در سومین حالت، افراد برای برآورده شدن افراطی نیازهای نیمه هوشیارانه خود، دچار کنجکاوی و تنوع طلبی میشوند، به طوری که دوست دارند در روابط دیگر سرک بکشند و تجربه کنند.
این مشاور ادامه داد: حالت چهارم ناشی از ضربه است؛ این حالت معمولا تحت انتقامجویی و جبران اتفاق میافتد، ممکن است فرد از سوی همسرش، در اثر بی مسئولیتی و بدرفتاری او، دچار رابطه موازی شده باشد و در نتیجه اقدام به حرکتی تلافیجویانه کند.
اولین، مهمترین و عمیقترین آسیب وارده به همسر اول، در رابطه با عزت نفس اوست، که ارزشمندی درونیاش زیر سوال میرود، این تصور که "من اینقدر ارزشمند نبودم که فرد دیگری را ترجیح بدهد" او را رنج زیادی خواهد داد.
وی اظهار کرد: وقتی رابطه موازی شکل گیرد و منجر به ازدواج دوم شود، همسر اول دچار آسیبهای متعددی میشود؛ اولین، مهمترین و عمیقترین آسیب وارده به همسر اول، در رابطه با عزت نفس اوست، که ارزشمندی درونیاش زیر سوال میرود، این تصور که "من اینقدر ارزشمند نبودم که فرد دیگری را ترجیح بدهد" او را رنج زیادی خواهد داد.
این رواندرمانگر بیان کرد: وقتی ارزشمندی او آسیب ببیند، افکار خودسرزنش کننده و مقایسه کردنهای درونی در زن ایجاد میشود، بلافاصله چک کردن اندام و رفتارهای خود، چک کردن رفتارهای همسر شروع می شود و در حالت "اضطراری دردناکی" قرار می گیرد، در ادامه خود را در جایگاه مناسبی نمیبیند و به کارکردها و رفتار خودش شک میکند و در نتیجه رفتارهای وسواسگونه و بدبینی شدیدی پیدا میکند.
وی گفت: ممکن است این آسیبهای روانی مدت ها طول بکشد، به ویژه اگر مرد با یکی از عوامل تحت انتقام به سراغ همسر دوم رفته باشد، زن دچار آسیب جدی میشود و ممکن است با اقدام متقابل پاسخ دهد یا اقدام به درخواست جدایی کند.
علیزاده افزود: با وجود همه عواملی که در شکلگیری ازدواج دیگر موثر است، گاهی پیش میآید که همسر اول رابطه دوم را متوجه میشود، ناراحتیها و رنجها و دوره غم و خشم را پشت سر میگذارد، و در اثر سبک مقابلهای که تسلیم یا اجتناب باشد، در رابطه باقی میماند، و با وجود شرایط جدید، به روال عادی زندگی خود ادامه می دهد، آن مرد ممکن است سالها این روال را ادامه دهد اما در نهایت در اثر ایجاد ثبات روانی و امنیت برای مرد و همچنین بالا رفتن سطح تعارضات، عدم تحملپذیری و عدم سازگاری با همسر دوم، همسر دوم از زندگی مثلثی، اخراج میشود.
وی تصریح کرد: ما اصطلاح اخراج را به کار میبریم، چون حقیقت این است که، با شرایطی که بیان شد، بدین صورت نیست که همسر دوم خودش برود یا کنار گذاشته شود، بلکه اخراج میشود، چون همسر اول سنگر و همسر خود را حفظ کرده، و مرد حس میکند که همسر اولش با همه شرایط در کنار او زندگی و صبوری کرده و به او وفادار است، و به مرور جذابیتهای خاص همسر دوم برای مرد از بین میرود.
این روانشناس بیان کرد: مرد در این شرایط آرام آرام فاصله عاطفی، جسمی، مالی گرفته و درنهایت رابطه دوم را یک رابطه مضر و زیانبار برای زندگیاش میبیند و فرد دوم اخراج میشود.
وی گفت: اگر از همان ابتدا که رابطهای احساسی برای فرد متاهل ایجاد میشود، فرد از طریق مشاوره، برای تصمیمگیری صحیح کمک بگیرد، احتمال اینکه زندگیشان حفظ شود و یا اگر فرد دوم وارد شده، از زندگیاش برود بسیار زیاد است.
علیزاده بیان کرد: زوجین میتوانند در این شرایط حاد، زندگی خود را بازسازی و ترمیم کنند، تایید میکنیم که این وضعیت، لطماتی را به زندگی زوجین وارد کرده است، و قطعا نیاز به ترمیم دارد. اگر همسر اول در مواجه شدن با این مسایل، به جای رفتار تلافیجویانه و یا رفتارهای هیجانی، از کمک مشاوری با تجربه استفاده کند، امید اینکه بتواند شرایط را مدیریت کند و زندگی را برگرداند، و شرایط را دوباره بازسازی و ترمیم کنند وجود دارد.
وی عنوان کرد: بعد از ترمیم آسیبها، حس ارزشمندی در هر دو ایجاد میشود، که "اصل را از دست ندادهایم" و "با رفتارهایی که عاقلانه ومنطقی است، راه را برای بازگشت باز گذاشتهایم".
تبعات چند همسری
این مشاور عالی خانواده اظهار کرد: سطوح مختلف روابط فرد با خانواده در چند همسری، تحت شعاع دردناکترین اتفاقات قرار میگیرد، به ویژه اگر فرزندی در میان باشد، دیدگاه و نگاهش نسبت به پدر متفاوت میشود، هر چقدر هم که فرزند پدر را درک کند و به پدر حق بدهد که به خاطر مشکلات جسمی، روانی و اخلاقی مادر به سراغ همسر دوم رفته است، یک تعارض و خشم ناهشیارانه نسبت به پدر و مادر در فرزند ایجاد میشود.
وی گفت: اگر چنین رابطهای ایجاد شود، احساس فرزند نسبت به پدر و مادر تغییر میکند و فرزند لطمه می خورد، در سطوح ارتباطی دیگر نیز نگاه و نگرش اطرافیان و فامیل به این موضوع است که امکان دارد، جایگاه مرد و حتی همسر اول در میان دوستان و اقوام و آشنایان متزلزل شود و تنزل یابد.
علیزاده بیان کرد: حتی در ابتدا ممکن است اطرافیان، با توجیحات به مساله چند همسری حق بدهند اما در انتهای ذهن خود، هیچ گاه، هیچ کس موضوع را نمیپذیرد و به این دلیل جایگاه اجتماعی افراد لطمه میخورد و در نقشپذیری متزلزل میشود.
وی افزود: همچنین تزلزل در مورد مسئولیتپذیری فرد به وجود میآید و فرد نسبت به مسئولیتپذیر بودن، زیر سوال میرود و دیگران او را بیشتر توجیه کننده میبینند، در ذهن خودشان این فرد را این گونه تصور میکنند که برای فرار از مسئولیت و فرار از حل مشکل اصلی دست به چنین اقدامی زده است.
این روانشناس بالینی خاطرنشان کرد: افرادی که دچار چند همسری میشوند با تبعات روانی نیز مواجه هستند، اگر بر روی رفتارشان متمرکز شویم، این آسیبهای روانی را در رفتارشان میبینیم، وقتی مرد برای تامین نیازهای خود وارد رابطه دیگری میشود، خودآگاهی و تمرکز خود را از دست میدهد، اینکه فردی جدید را علاوه به مسالههای قبل به مشکلاتش اضافه کرده است، باعث افزایش تنشها و دردسرهای جدید میشود.
وی اظهار کرد: در این شرایط فرد دچار آشفتگی و استرس مضاعف میشود، بدین صورت که ممکن است در ۶ ماه اول به دلیل اینکه هیجان فرد زیاد است، احساس شعف، لذت و متفاوت شدن زندگی در او ایجاد شود، اما به مرور رابطه جدید جذابیت و دوام خود را از دست میدهد و تعارضهایی که فکرش را نمیکرد به سراغ مرد میآید.
جای مرد دو زنه توی کاروانسراست
علیزاده بیان کرد: وقتی در این مرحله، ناراحتی و آشفتگی افزایش پیدا میکند، مرد برای فرار از مشکلات همسرگزینی به دنبال راه دیگری برای حل مسائل میگردد و ممکن است حتی وارد رابطه سوم شود زیرا نمیخواهد مشکل اصلی را حل کند و در حال گریز و فرار قرار می گیرد، گاهی میشود که فرد در اثر شدت فشارها و آسیب ها هر دو زندگی خود را رها میکند.
وی گفت: علاوه بر مشکلات روحی، زوجین به دلیل فشارهای روانی مانند اختلال شخصیت و روانپریشی، دچار بیماریهای جسمی و قلبی و عروقی میشوند و شیرینی زندگی را از دست میدهند و با آسیبهای جدی مواجه میشوند.
مشاور عالی خانواده در حوزه ازدواج و طلاق عنوان کرد: باید این تبعات را به خوبی شناخت و با آگاهی، تصمیم گرفت، وقتی فرد میبیند نسبت به رابطه با همسر خود مشکلاتی دارد و یا نیازهایشان به اندازه کافی برآورده نمیشود، و یا فرد دیگری برای او جذابیت ایجاد میکند و حتی احساس میکند عاشق شده است، پیشنهاد می شود قبل از هر اقدامی با مشاور خود این مساله را مطرح کند.
وی اظهار کرد: باید دقت داشت که در اکثر مواقع این جذابیتها در مورد مسائل زندگی و خواستهها در رابطهای که می خواهند شکل دهند برای انتخاب همسر دوم، واقع بینانه نیست، در این شرایط مشاور در کنار فرد قرار میگیرد و به هیچ عنوان فرد مورد مواخذه نمیشود، بلکه با همراهی و مشورت پیش میروند و تلاش میکنند، اگر زندگی اول قابل اصلاح است، ترمیم شود و اگر نیست بتواند تصمیم جدی و مسئولیت پذیرانهای بگیرد.
علیزاده گفت: بهتر است به جای ماندن در زندگی معیوب، و تشکیل زندگی موازی و دوم، با یک تصمیم صحیح، از آن خارج شود و با رها کردن فرد و یا رابطه ناسالمی که اصلاح نمیشود، وارد زندگی سالم شد و با مشاوره علمی و تخصصی، به نتایج مطلوب رسید و از این گونه روابط جلوگیری کرد.
وی عنوان کرد: جامعه نیز بهتر است به جای اینکه درگیر هیجانات، و سوار بر موج هیجان شود و با یک کارگاه و یک تصویر از چند همسری هیجان زده شود، خویشتنداری کند و از منابع و مراجع سالم، اطلاعات کامل و جامع دریافت کند.
این روانشناس بیان کرد: در این شرایط، میتوان هیجان را مدیریت کرد و دیدگاهی سالم نسبت به مسائل داشت، این موج ها با رفتار سالم مدیریت میشود و می تواند به بلوغ رفتاری و بلوغ روابط کمک کند و موجب شود روابط سالم و انسانهای مسئولیتپذیری داشته باشیم.
انتهای پیام