این بازیگر، کارگردان و مدرس تئاتر در گفتوگویی با ایسنا درباره طرح ادغام و تجمیع موسسات و انجمنهای معاونت هنری که واکنشهای مختلفی را هم در پی داشته بیان کرد: شاید برای صحبت در این باره بد نباشد به عقب برگردیم چون گاهی دولتهای ما شب، خوابنما میشوند و تصمیماتی میگیرند که پشت آن فکر و بررسی دقیقی نیست. یک زمانی جنگ بود و هیچ جایی کسی را استخدام نمیکرد. آن زمان ما یکسری هنرمند داشتیم که به هیچ جا وصل نبودند و باید در رابطه با شغلشان پوشش اجتماعی پیدا میکردند چرا که مشاغل هنری جایگاه قانونی نداشت و هنوز هم ندارد. براین اساس انجمن نمایش را راهاندازی کردیم و این انجمن با حداقل امکاناتی که داشت توانست دوستان هنرمند را دور هم جمع کند، با این هدف که بتوانیم از توانایی هنری آنها استفاده کنیم و البته که نتیجه مثبتی هم گرفتیم.
او افزود: در ادامه به تناسب شکل گیری انجمن نمایش، انجمنهای دیگر و نیز خانه تئاتر پدید آمدند و اینها NGOهایی به عنوان یک سرپناه موقت برای هنرمندان بودند چون وزارت ارشاد و درواقع قانون، هیچ جایگاهی برای آنها تعریف نکرده بود. بنابراین با وجود اشکالاتی هم که ممکن بود این انجمنها داشته باشند، به دلیل اینکه هیچ راهی برای ارتباط هنرمندان با دولت وجود نداشت، شکل گرفتند و الان وقتی درباره ادغام این انجمن و موسسات دیگر صحبت میشود نکات و مباحث متعددی قابل طرح و تامل هستند.
عزیزی گفت: اگر قرار بر چابکسازی یا ساماندهی است باید گفت، یک وزارتخانه احتیاج به این همه معاونت ندارد. معاونتها هم احتیاج به این تعداد مدیرکل ندارند. پس چرا چابکسازی را از همین جا شروع نمیکنند؟ مگر قبل از انقلاب این همه معاون و مدیرکل و زیرمجموعه مدیریتی داشتیم؟ آن هم برای کاری که به دست خود هنرمندان هم میتواند انجام شود. فقط این مسئله یک قانون میخواهد که آن قانون وجود ندارد و اگر باشد به هیچ کدام از این مدیریتها احتیاج نیست. ما باید یک مدیریت در هنر داشته باشیم تا چند زیرشاخه موسیقی، تئاتر، تجسمی، سینما و ... داشته باشد. اصلا اگر سینما را صنعت میبینند مدیریت حمایتی آن معنی ندارد. در وضعیت اینها مشکلاتی هست که اشکالش از فهم مدیریتی برای مسائل فرهنگی است.
این هنرمند با سابقه تئاتر، سینما و تلویزیون در ادامه به موسسه هنرمندان پیشکسوت که جمع زیادی از 900 هنرمند عضو آن مخالف طرح ادغام هستند، اشاره کرد و افزود: موسسه هنرمندان پیشکسوت مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را دارد و موسساتی که زیر مجموعه ارشاد هستند و با مجوز این وزارتخانه ایجاد شدهاند نمیتوانند از نظر قانونی هر بالادستی داشته باشند یعنی موسسه دیگری نمیتواند بالادست این موسسه قرار گیرد اما در مملکت ما چون برای همه چیز باید یک جایی باشد که از آنجا نظارت بشود این موسسه را به تالار (بنیاد) رودکی وصل کردند، در حالی که موسسه هنرمندان پیشکسوت از چند دستگاه و وزارتخانه مختلف نماینده دارد. این موسسه با امکانات کم ۹۰۰ نفر را وارد مناسبات اجتماعی کرده؛ آن هم افرادی که قریب به اتفاقشان با تلخی از بدنه جامعه هنری جدا شده بودند، حال این موسسه را میخواهند چابک سازی یا ساماندهی کنند که چه بشود؟! مثلا الان که با چند نفر محدود اداره میشود را بدهند دست یک نفر؟ این نوع برنامهریزیها بیشتر کودکانه است و برای پُر کردن بیلان کاری است چون هر کدام از این کارها را قبلا هم دیدهایم و نه تنها نتیجه نداشته بلکه تخریب هم داشته است.
عزیزی ادامه داد: برای اجرای هر طرحی باید بررسی کارشناسی شود. اینکه با بعضی دوستان متخصص در هر کدام از حوزهها صحبت و مشورت نشده را، نمیگویم بیادبی است اما بیخردی است. نشناختن موضوع است. مثلا درباره موسسه هنرمندان پیشکسوت باید از بدنه هنرمندان چند نفر را انتخاب میکردند تا مشکلات و نظرات را از زبان آنها بشنوند و در راستای طرحشان از نظرات آنها استفاده کنند ضمن اینکه جای تعجب دارد وقتی یک نفر خوب کار کرده و مشکلی نداشته، به جای تشویق کردن با چنین برخوردها و تصمیمهایی هم مواجه شود.
این بازیگر و کارگردان تئاتر در بخشی دیگر از صحبتهای خود با اشاره به حوزه تئاتر اظهار کرد: در همه کشورهای استکباری و غیر استکباری یک بودجه عمومی برای فرهنگ و هنر و حفظ ارزشهای فرهنگی و هنری وجود دارد تا مثلا گروههای نمایشی با استفاده از امکانات دولتی تقویت شوند. آنهایی هم که با هدف تجارت کار میکردند داستانی متفاوت داشتهاند. درواقع حمایتهای مشخصی در بخش دولتی و شهری برای تئاتر ملی، تئاتر دولتی، تئاتر تجربی و تئاتر آزاد وجود دارد ولی هیچ کدام از آنها را اینجا نمیبینیم چون شرح وظایف ارشاد نسبت به موضوع تئاتر و به طور کلی هنر معلوم نیست. در چنین وضعی ماجرای ادغام بحث های اساسی دارد چون هر کاری باید با این هدف که به جامعه هنری آرامش دهد دنبال شود اما همین الان اگر یک بررسی ساده و سرانگشتی کنید و ببینید چه طبقهای از جامعه میتوانند هفتهای دوبار به سینما بروند یا تئاتر ببینند و تابلو بخرند معلوم میشود که سیاست دولت چه بوده و چه هست، چون نشان داده میشود بخش زیادی از جامعه فراموش شدهاند.
محمود عزیزی در پایان برای جمعبندی صحبتهایش گفت: مهمترین مسئله این است که چرا وقتی یک چیزی وجود دارد باید آن را داغان کنیم و به اجبار چیز دیگری را ایجاد کنیم که هنوز تجربه نشده و نمیدانیم مفاد آن چیست. کاش فردی که این پیشنهاد را در این مجموعه به این شکل داده با دلایل مشخص توضیح دهد که چه میخواهند، آن وقت شاید همگان حمایت کنند اما اگر بنا بر چابکسازی اساسی است پس چرا از راس هرم وزارت ارشاد شروع نمیشود که این همه نیرو در آنجا وجود دارد؟ این وزارتخانه مثل زمان قاجار شده که هر کسی بیکار است پست مدیریتی برایش درست کردهاند.
انتهای پیام