/یادداشت/

پس از داعش؛ ماهیت قدرت در شمال سوریه

کُردهای سوریه اگر موفق نشوند با سازوکارهای لازم به وجود خود در قانون اساسی جدید سوریه‌ مشروعیت ببخشند، آینده روشنی پیشروی‌شان نخواهد بود.

به گزارش ایسنا، افشین غلامی، کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی می‌نویسد: وقتی از قدرت صحبت می‌کنیم، یعنی با یک‌ امر چند وجهی سروکار داریم؛ امری که به گفته‌ "فوکو" ، خطی و از بالا به پایین نیست، بلکه در شبکه‌ای از روابط در هم پیچیده‌ ساری و جاری است. اساسا قدرت خنثی است. نه خوب است و نه بد. چیزی که قدرت را خوب یا بد می‌کند قصد و تعهدی است که صاحبان قدرت دنبال می‌کنند. انگیزه و قصد شخص یا اشخاصی که صاحب قدرت هستند، مشخص می‌کند که قدرت در چه مسیری به کار گرفته شده است. حال با این پیش‌زمینه به مبحث قدرت‌ در شمال سوریه و نیروهای سوریه دموکراتیک می‌پردازیم که متشکل از نیروهای کُرد-عرب هستند. کُردهای سوری با طلایه‌داری یگان‌های مدافع خلق《YPG》از سال ۲۰۱۱ تا به امروز فرازوفرودهای زیادی را تجربه کرده‌اند. بنا به اظهارات ترکیه و رسانه‌های سوریه، هسته اصلی این نیروها به وسیله حزب کارگران کُردستان، پ.ک.ک، بنا شده و این‌ها نیروها خارج از ارگانِ پ.ک.ک نیستند؛ امری که کُردهای سوری آن را رد می‌کنند. در مصاحبه‌ای که کُردپرس در سال ۹۴ در قامیشلو با "آلدار خلیل" رییس مشترک جوامع دموکراتیک کُردستان‌ سوریه داشت، از چند و چون این رابطه پرسیده شد که او پاسخ داد: آن‌ها تنها تز "عبدالله اوجالان" رهبر حزب کارگران کُردستان را در امور حکومتداری پذیرفته‌اند اما از لحاظ ارگانی و سازمانی با یکدیگر تفاوت دارند، موضوعی که دستکم تا این لحظه توسط ترکیه و برخی دیگر مورد قبول واقع نشده است. در سمت دیگر کُردها بر مبنای همان تز اوجالان، سعی در یارگیری از قومیت‌ها و مذاهب دیگر در سوریه کردند و با هماهنگی با آمریکا، بنیاد نیروهای سوریه دموکراتیک‌ را گذاردند. این نیروها موفق شدند از مرز سوریه و ترکیه تا باغوز در شرق سوریه فاصله‌ای به طول ۷۰۰ کیلومتر را از وجود داعش پاکسازی نمایند، امری که منجر به احاطه این‌نیروها بر ۶۰ درصد اقتصاد سوریه شد. حال این‌سوال پیش می‌آید که ماهیت این قدرت در دست کُردها به چه سمتی میل پیدا می‌کند و آیا قدرتمند شدن یگان‌های مدافع خلق به منزله قدرت گرفتن پ.ک.ک و تشکیل یک استاتوی کُردی-پ.ک.کایی در شمال و شرق سوریه است، یا در نهایت با وساطت آمریکا و یا عقلانیت جریان کُردی تفاوت بین پ.ک.ک و ی.پ.گ روشن می‌شود؟

حال رویای ۴۰ ساله‌ی پ‌.ک.ک در حال برآورده شدن است و تز کنفدرالیسم دموکراتیک که جریان پ.ک‌ک و عبدالله اوجالان از آن صحبت به میان آورده‌اند، در این ۸ سال به صورت تمام یا ناتمام در شمال و شرق سوریه در حال اجرا است؛ موضوعی که منجر به ترس ترکیه شد و به خاطر آن سیاست خارجه خود را تغییر داد و در نهایت منجر به تهاجم نظامی مستقیم در خاک سوریه شد. این تقابل ترکیه و کُردها دو معنای اصلی دارد، یکی آن‌که دو طرف می‌دانند که واقعیت امر چیست و خوب ماهیت یکدیگر را می‌دانند. دوم، از هر اقدامی چه امروز و چه در آینده در قالب تقابل نرم و تقابل سخت در برابر یکدیگر فروگذار نخواهند بود. رشته اصلی مشکلات ترکیه و کُردهای سوری تنها به یک‌ صورت از هم باز می‌شود، آن هم آشتی بین دولت ترکیه و پ.ک.ک خواهد بود، در غیر این صورت، این منازعه ده‌ها ادامه خواهد یافت.

کُردهای سوری به دنبال مستقر کردن تفکر نشات گرفته از تز پ.ک.ک در سوریه هستند. "سمیرا حاجی علی" رئیس مشترک وزارت آموزش کانتون‌ جزیره عنوان کرد: ارتش دموکراتیک سوریه متشکل از ۷ گروه مختلف است که امروز با بیش از ۳۰‌هزار نفر، نیرویی بسیار قوی در سوریه به‌شمار می‌رود، لذا رفتن‌ آمریکا نمی‌تواند تاثیر چندانی بر اراده ما برای محافظت از دستاوردهایمان داشته باشد. او می‌گوید: بازیگران عرصه سوریه به دنبال منافع خود هستند و در حقیقت بسیاری از آنها از مدل حاکمیتی ما در شمال سوریه راضی نیستند و باوری به سیستم‌ ملت دموکراتیک ندارند اما ما مصمم هستیم که پروژه خود را عملیاتی نماییم. همچنین "بوزان خلیل" رییس مشترک مجلس داخلی منطقه فرات در گفت و گو با کُردپرس، با اشاره به عزم‌ کُردها برای ادامه پروژه سیاسی شان در سوریه، اظهار کرد: پروژه ملت دموکراتیک‌ در شمال و شرق سوریه بر مبنای دفاع مشروع بنا نهاده شده و نیروی خود را از مردمی که در منطقه زندگی می‌کنند، می‌گیرد و هدف آن هم تشکیل یک جامعه صلح طلب و دموکراتیک است. بوزان خلیل خاطرنشان کرد: هدف ما تشکیل ملت دموکراتیک است و با هر دولتی هم ارتباط داشته باشیم، پروژه ملت دموکراتیک بخش لاینفک تلاشمان در سوریه خواهد بود. در واقع مشخص است که کُردها به دنبال تثبیت قدرت با استفاده از این مدل از ماهیت حاکمیت سیاسی در شمال و شرق سوریه هستند. اما آن‌ها راه سختی در پیش دارند، شمال سوریه منطقه‌ای کاملا کُردی نیست و جمعیت عرب زیادی هم در آن ساکن هستند، همچنین شرق سوریه که امروز در اختیار نیروهای سوریه دموکرات قرار دارد، عمدتا عرب‌نشین‌هستند و این می‌تواند منجر به اختلافاتی در میان این نیروها شود، همچنان که در ادوار گذشته درگیری‌های جسته‌گریخته‌یی میان کُردها و عرب‌های این نیروها روی داده است. بخش مهم‌ ماجرا، ارتباط گروه‌های عرب سوریه دموکراتیک بدون‌هماهنگی با کُردها با دولت مرکزی سوریه است که می‌تواند باعث کدورت میان آن‌ها و کُردها شود.

در حال حاضر عرب‌ها بخش مهمی از ساختار این نیرو را تشکیل می‌دهند. جمعیت عرب سوریه، یک دال مرکزی دارد و آن‌ هم نقش شیخوخ و عشیره در بافت قدرت است. در واقع همه گروه‌های سیاسی و نظامی در سوریه سعی می‌کنند خود را حول عشیره مفصلبندی کنند. گروه‌های نظامی که امروز در سوریه دموکراتیک به‌وجود آمده‌اند هر کدام وابسته به یکی از عشایر شمال و شرق سوریه هستند و روسای عشایر نقش تعیین کننده‌ای در وجود این گروه‌ها ایفا می‌کنند. در ۴ سال گذشته، وجود داعش دلیل ائتلاف این گروه‌های عشایری با نیروهای سوریه دموکراتیک‌ بود و هم اینک‌ با نابودی جعرافیای فیزیکی داعش این مسئله مطرح می‌شود که آیا آن‌ها در این ائتلاف باقی می‌مانند یا راه دیگری را در پیش می‌گیرند.

المانیتور در گزارشی می‌نویسد: پس از عملیات باغوز، انشعابی در نیروهای سوریه دموکراتیک‌ به وجود آمده و بخشی از ساختار عرب این نیروها، قصد دارند از HSD جدا شوند و به دولت مرکزی بپیوندند. در واقع آن‌ها به این‌می‌اندیشند که در آینده، قدرت از آن کیست و چگونه می‌توانند بدون درگیری در اداره سیاسی سهیم‌ شوند و بخش دیگری از آن‌ها مبحث قومی-ملی و عربی بودن سوری را مدنظر قرار می‌دهند. همچنین روزنامه "الوطن" سوری در یادداشتی می‌نویسد: "حمدی الهام الهادی"رییس عشیره شَمر، که مسئولیت گروه "الصنادید" را در بین‌ نیروهای سوریه دموکراتیک‌ بر عهده دارد با دولت مرکزی سوریه تماس‌هایی برقرار کرده و به دنبال ارتباط با دولت است. همین رورنامه در بخش دیگری از این یادداشت به گروه‌های دیگر عرب اشاره می‌کند که به دنبال گفت‌وگو یک‌ طرفه با دولت مرکزی بدون کُردها هستند. الهادی، رییس عشیره شَمر، پس از آن‌که دونالد ترامپ اعلام کرد از سوریه خارج می‌شود، تلاش نموده که مذاکره با دولت مرکزی را سرعت بخشد. پاشنه آشیل کُردها در شمال سوریه، مناطقی است که به‌ صورت منقطع کُردها در آن زندگی می‌کنند و این زیست سیاسی را برای آن‌ها متفاوت‌ می‌کند. در منبج که اکثریت آن را اعراب تشکیل می‌دهد، پس از قضیه عفرین و پس از لشکرکشی اردوغان به مرز منبج، روسای عشایر عرب منبج، قدری محتاط‌تر شدند و به سمت دولت مرکزی میل پیدا کرده‌اند. مثلا بخشی از  عشایر (البوبنا،حداده،البوسلطان) به مناطق تحت کنترل دولت مرکزی در منبج رفته‌اند. این نشان می‌دهد که کُردها کار سختی پیشرو دارند و با وصف آن‌که اعراب بخش مهمی از مدیریت در شمال و شرق سوریه را در اختیار دارند، اما هر آن ممکن است، اتفاقی منجر به درگیری میان آن‌ها شود. آینده کُردها در سوریه در پرتو ارتباط نزدیک با اعراب و نزدیکی به دولت مرکزی خواهد بود. اگر آن‌ها موفق نشوند با سازوکارهای لازم به وجود خود در قانون اساسی جدید سوریه مشروعیت ببخشند، آینده روشنی پیشروی‌شان نخواهد بود.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۹ شهریور ۱۳۹۸ / ۱۰:۰۱
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 98060904239
  • خبرنگار :