هر فیلم یک چاه نفت: «رابین‌هود» طرف چه‌کسی می‌ایستد؟

سه فیلم ابرقهرمانی «اونجرز: پایان بازی»، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» و «کاپیتان مارول»، هر سه محصول شرکت فیلمسازی «ماروِل»، تنها در پنج ماه از سال ۲۰۱۹، درآمدی در حدود پنج میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار برای این شرکت رقم زدند.

فیلم مرد عنکبوتی: دور از خانه فروش خود را به حدود یک میلیارد و ۱۱۰ میلیون دلار رساند. این فیلم با مشارکت سه شرکت «مارول استودیوز»، «کلمبیا پیکچرز» و «پاسکال استودیوز» تولید شده است. پخش جهانی آخرین قسمت مرد عنکبوتی که ۱۶۰ میلیون دلار خرج تولید آن شده، برعهده‌ی شرکت «سونی پیکچرز» بوده است.

فیلم «اونجرز: پایان بازی» که توسط شرکت دیزنی در جهان توزیع شده بود، در گیشه چنان فروش بالایی داشته که رکورد دو میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلاری آواتار که از سال ۲۰۰۹ بالاترین رکورد فروش یک فیلم بوده را نیز شکسته و از فروش خیره‌کننده‌ی دو میلیارد و ۷۹۶ میلیون دلار گذشت.

شخصیت «کاپیتان مارول» هم پیش از آنکه در فیلم اونجرز: پایان بازی ظاهر شود، سال ۲۰۱۹ را با فیلمی دیگر از شرکت مارول به نام  همین شخصیت آغاز کرد و بعد از ۱۷ هفته اکران به فروش جهانی یک میلیارد و ۱۲۸ میلیون دلار رسید. پخش جهانی این فیلم هم به عهده‌ی شرکت دیزنی بود.

هر سه فیلم ابرقهرمانی بر پایه‌ی کامیک‌استریپ مشهور «ماروِل» تولید شده‌اند و امتیازشان به این شرکت تعلق دارد. این شرکت که سابقه‌ای طولانی در خلق ابرقهرمانان دنیای کامیک‌استریپ دارد، چند سال قبل از اینکه ۱۰۰ درصد سهامش را به دیزنی بفروشد، شروع به ساخت فیلم‌هایی بر اساس شخصیت‌های مخلوق خود کرد.

فیلم‌هایی مثل بلید (۱۹۹۸)، مردان ایکس (۲۰۰۰)، مرد عنکبوتی (۲۰۰۲)، هالک (۲۰۰۳)، چهار شگفت‌انگیز (۲۰۰۵)، مردآهنی (۲۰۰۸)، ثور (۲۰۱۱)، کاپیتان آمریکا: نخستین اونجر (۲۰۱۱)، اونجرز (۲۰۱۲)، نگهبانان کهکشان (۲۰۱۴)، مرد مورچه‌ای (۲۰۱۵)، دکتر استرنج (۲۰۱۶)، پلنگ سیاه (۲۰۱۸) و چندین فیلم دیگر که هر کدام یک یا چند دنباله هم داشته‌اند. طبق اطلاعات وبسایت مارول، این شرکت تا سه سال آینده دست کم پنج فیلم ابرقهرمانی دیگر هم اکران خواهد کرد و چندتای دیگر هم در دستور کار خود دارد.

اما همه‌چیز به یک شرکت فیلمسازی و چند شخصیت محیرالعقول ختم نمی‌شود؛ ساده‌انگاری است اگر فکر کنیم تنها علت درآمد خیره‌کننده‌ی مارول از این فیلم‌ها، جذابیت و عامه‌پسندی آن است. هرچند خود فیلم‌ها و پخصیت‌های اصلی آنها از نظری صمعی – بصری و سیاسی واجد ویژگی‌هایی‌اند که آنها را برای گسترده‌ترین طیف مخاطبان در سراسر دنیا جذاب می‌کند، اما فقط این نیست.

تاریخچه: از قهرمانان کاغذی تا ابرقهرمانان آهنی

«مارول انترتیمنت» یک شرکت سرگرمی آمریکایی است که از تلفیق دو شرکت «گروه سرگرمی مارول» و «توی بیز» به وجود آمده است. شرکتی که پیشینه‌ی آن به سال ۱۹۳۳ و انتشار مجله‌ی «وسترن سوپرنُوِل مگزین» می‌رسد. آن مجله فقط یک شماره منتشر شد و پس از آن اسمش به «کامپلیت وسترن بوک مگزین» تغییر یافت.

قدیمی‌ترین شخصیت ساخته شده توسط این شرکت شخصیت «کا-زار» در سال ۱۹۳۶ معرفی شد و در سال ۱۹۳۹ این شرکت زیر عنوانِ «مارول کامیکز» شروع به انتشار کامیک‌بوک کرد.

چند سال بعد گروه شرکت‌های «هلدینگ مک‌اندروز و فوربس» متعلق به رونالد پرلمن، گروه سرگرمی مارول –شرکت مادر مارول کامیکز - را به قیمت ۸۲.۵ میلیون دلار خرید.

پرلمن گفته است «از نظر مالکیت معنوی، مارول یک «دیزنیِ کوچک» است؛ دیزنی شخصیت‌های شناخته‌شده‌ و لطیف خیلی بیشتری دارد و شخصیت‌های ما به اصطلاح «اکشن هیرو» هستند؛ ما در مارول در کسب‌وکار خلق و بازاریابی شخصیت‌هاییم».

در نتیجه‌ی تلاش‌های تجاری گشترده، افزایش قیمت کامیک‌بوک‌ها و رشد کلی صنعت کامیک‌بوک، سود مارول افزایش یافت. پرلمن بعدتر شرکت‌های کارت بازی بسکتبال «فلر کُرپُریشن»، کارت بازی بیسبال «اسکای‌لاین اینترنشنال»، گروه «پانینی» تولیدکننده‌ی ایتالیایی استیکر، و انتشارات «والش» و «مالیبو کامیکز» (دو ناشر کامیک‌بوک) را هم به هُلدینگ مارول اضافه کرد و می‌رفت که به هیولایی در صنعت سرگرمی تبدیل شود.

بعدتر او با افزودن شرکت تولید اسباب‌بازی «توی‌ بیز» به هلدینگ مارول، قمار بزرگی کرد. اما خوش‌اقبالی او دوامی نداشت. تلاش مارول برای توزیع مستقیم محصولاتش منجر به کاهش فروش و تشدید شکست‌هایش شد. در سال ۱۹۴۹ شرایط لیگ بسکتبال بزرگسالان باعث عدم اقبال کارت‌های بازی شرکت فلر شد. از سوی دیگر شرکت پانینی هم که امتیاز شخصیت‌های دیزنی منبع بزرگی برای درآمد پانینی فراهم کرده بود، با نمایش ضعیف محصولات دیزنی در گیشه، متضرر شد.

حالا شرکت مارول از واحدهای عملیاتی متعددی تشکیل شده است: «مارول کرکترز» (هلدینگ مالکیت معنوی)، «انتشارات مارول» (انتشار مجله‌ی کامیک استریپ مارول کامیکز)، «استودیو مارول» (شرکت تولیدات سینمایی و تلویزیونی) مارول تویز (شرکت تولید اسباب‌بازی)، «بازرگانی مرد عنکبوتی» (یک سرمایه‌گذاری مشترک توسط مارول و سونی پیکچرز که حقوق فیلم مرد عنکبوتی و محصولات مرتبط با آن را در اختیار دارد)، «مارول انیمیشن» (مسئول نظارت بر تولید انیمیشن‌های مارول) و غیره.

شرکت مارول به همت صدها ابرقهرمانی که همیشه برای نجاتش آماده بودند، آنقدر سوددهی داشت که بتواند در طول نزدیک به هشت دهه به حیات خود ادامه دهد. با این حال در مارس ۲۰۰۷ شرکت «استن‌ لی مدیا» یک پرونده‌ی حقوقی پنج میلیارد دلاری علیه مارول به جریان انداخت و ادعا کرد که این شرکت بطور مشترک مالک شخصیت‌هایی است که آقای لی برای مارول طراحی کرده است. بعلاوه گری فردریک نیز در همان ایام یک پرونده‌ی حقوقی دیگر برای مالکیت شخصیت «گوست رایدر» به جریان انداخت.

با مجموعه‌ی این اتفاقات شرکت «والت دیزنی» در دسامبر ۲۰۰۹ پیشنهادی به مدیران مارول داد که نتوانند رد کنند: پرداخت چهار میلیارد دلار برای ۱۰۰ درصد سهام شرکت. به این ترتیب شرکت عظیم مارول که خود چندین شرکت زیرمجموعه داشت، تبدیل شد به یکی از ده‌ها زیرمجموعه‌ی غول رسانه‌ای دیزنی.
 

در سال‌های اخیر شرکت «دیزنی» با خرید شرکت‌های فیلمسازی عظیم امپراتوری رسانه‌ای و اقتصادی خود را گسترش داده است. بعلاوه شبکه‌های تلویزیونی بزرگی مانند «نشنال جئوگرافیک»، «اِی.بی.سی» و «ای.اس.پی.ان» نیز در تملک دیزنی است.

فروش شگفت‌آور مارول از کجا می‌آید؟

شرکت مارول در طول سالیان فعالیتش بیش از هشت هزار شخصیت داستانی خلق کرده و در قالب‌های مختلفی - از مجلات کامیک استریپ گرفته تا فیلم‌های سینمایی، سریال‌های تلویزیونی، بازی‌های رایانه‌ای، کارتهای بازی، اسباب‌بازی‌ها و لوازم جانبی و ... - آنها را عرضه کرده است. بدون شک هشت هزار شخصیت داستانی آنقدری هست که تنها بهره‌بردن از حق امتیازشان سود سرشاری برای مارول فراهم کند، اما غول‌های بی‌شاخ‌ودم عالم رسانه بویی از قناعت نبرده‌اند.

مارول که خودش یک ابر شرکت رسانه‌ای و سرگرمی‌سازی است، زیرمجموعه‌ی شرکت «دیزنی» است. دیزنی یکی از غول‌های رسانه‌ای جهان است که در زمینه‌های متعددی از جمله شبکه‌های رسانه‌ای، پارک‌های تفریحی، استودیوهای سرگرمی‌سازی، محصولات جانبی مختلف، پخش بین‌المللی و مستقیم به مصرف‌کننده فعال است.

در این میان شبکه‌های رسانه‌ای بخش اصلی دیزنی محصوب می‌شوند که شامل شبکه‌های گسترده‌ی تلویزیونی، کانال‌های تلویزون کابلی، شرکت‌های تولید و توزیع و ایستگاه‌های تلویزیونی تحت مالکیت و اداره‌ی این شرکت است که خود به دو بخش «والت دیزنی» و «ای.اس.پی.ان» تقسیم می‌شود.

«شرکت والت دیزنی» شرکت مادر این مجموعه است که بیش از ۹۰ سال سابقه دارد و بر شالوده‌ی شرکت «والت دیزنی استودیوز» بنا شده است؛ شرکتی که تخصص اصلی‌اش تولید انیمیشن‌های دوبعدی مانند میکی ماوس، سیندرلا، پینوکیو، رابین‌هود، زیبای خفته، آلیس در سرزمین عجایب، دامبو، زیبای خفته، تارزان، دیو و دلبر و ... بود.

همانطور که پیداست فعالیت‌های این شرکت عظیم، بسیار متنوع، گسترده و پیچیده است. شرکت‌هایی مثل دیزنی که به موفقیت‌های تجاری دست پیدا می‌کنند، اقدام به خرید شرکت‌های دیگری می‌کنند که ممکن است فعالیتی همسو با آنها داشته باشد یا حتی بالکل در زمینه‌ای دیگر فعالیت کند.

این اتفاق که تنها در یک نظام سرمایه‌داریِ جهانی‌شده‌ ممکن است، منجر به پدیده‌ای نه چندان تازه می‌شود که صاحب‌نظران از آن به عنوان «ادغام افقی» یاد می‌کنند. یعنی برخلاف «ادغام عمودی»، شرکت‌هایی که در هم ادغام می‌شوند، بدون اینکه ماهیت خود را تغییر دهند، هرکدام در زمینه‌ی تخصصی خود فعالیت می‌کنند اما سود حاصل از فعالیت‌های تمام شرکت‌ها در نهایت متمرکز می‌شود. به این ترتیب این شرکت‌ها نه تنها در زمینه‌های حرفه‌ای مختلف با یکدیگر همکاری می‌کنند، بلکه در صورت زیان یکی از آنها، هزینه‌های تحمیل شده از محل سود سایر شرکت‌ها جبران می‌شود.

مزیت دیگر این‌ نوع فعالیت اقتصادی نیز در این است که اگر پروژه‌ای – مانند یک فیلم سینمایی بلاک‌باستر - بقدری هزینه داشت که یک شرکت تولیدکننده از پس آن برنیامد، شرکت مادر مشکلی در تأمین بودجه‌ی مورد نیاز آن نخواهد داشت. علاوه بر این غول‌های رسانه‌ای بزرگی مانند دیزنی، از طریق شرکت‌های تابعه‌ی خود، علاوه بر تولید، در توزیع و عرضه‌ی محصولات نیز دست دارند.

علاوه بر این محصولات شرکت‌های رسانه‌ای بزرگ طوری طراحی می‌شوند که بیشترین مخاطبان ممکن را پوشش دهند. تخصصی شدن نوعی از این طراحی است و در مقابل عام‌پسند بودن، نوع دیگری. در حالت تخصصی برنامه‌ها، فیلم‌ها و نمایشهای تولید شده گروه خاصی از مخاطبان را هدف قرار می‌دهند و کافی است تا انتظارات یک قضر محدود را برآورده کنند.

اما در تولید یک اثر عامه‌پسند، چنان که از اسمش پیداست، هدف جذب عام‌ترین و گسترده‌ترین قشر مخاطبان است. بنابراین دیدگاه‌های سیاسی – اجتماعی محافظه‌کارانه، تمرکز بر ماجراهای هیجان‌انگیز و احساسی، استفاده از جذابیت جنسی (تا حدی که قانون نمایش آن اثر برای کودکان را منع نکند)، اکش و تعقیب‌وگریز، و مهمتر از همه تکیه بر داستانی آشنا برای مخاطبان (یکی از دلایل اصلی استفاده از شخصیت‌های کامیک‌بوک‌ها در فیلم‌ها آشنا بودن آنها برای مخاطب است) راهبردهایی است که است افزایش فروش یک فیلم را تضمین می‌کند.

در کنار اینها شرکتی‌ مانند دیزنی که ده‌ها شبکه‌ی تلویزیونیف کانال کابلیف شبکه‌ی ماهواره‌ای، سایت اینترنتی، بازی رایانه‌ای، اپلیکیشن، مجله، روزنامه و ...  را در سراسر دنیا در اختیاز دارد، برای تبلیغ فیلمی که تولید کرده کار دشواری در پیش نخواهد داشت.

بنابراین اگر شما مدیر شرکت مارول باشید و برای ساخت «اونجرز: پایان بازی» به ۳۵۶ میلیون دلار بودجه نیاز داشته باشید، نه‌تنها بابت تأمین بودجه نگران نیستید، بلکه می‌توانید مطمئن باشید که یکی دیگر از شرکت‌های زیرمجموعه‌ی دیزنی می‌تواند با پخش همزمان و گسترده‌ی فیلمتان در هزاران سالن سینما از آمریکا گرفته تا غنا و چین، آن هم در سالن‌هایی که تعداد زیادی از آنها متعلق به یکی از زیرمجموعه‌های شرکت دیزنی است، و با کمک تبلیغاتی که در ده‌ها رسانه‌ی متعلق به دیزنی انجام می‌شود، ۳۵۶ میلیون دلارتان در کوتاه‌مدت به دو میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلار تبدیل می‌شود!

همچنین در درازمدت نیز با فروش امتیاز فیلمتان به شبکه‌های تلویزیونی، تبدیل آن به بازی رایانه‌ای، فروش موسیقی فیلم، ساخت عروسک، جاسوئیچی، لیوان، پوستر، کارت بازی، استفاده در پارک‌های تفریحی و ده‌ها مورد دیگر - که بیشتر آنها هم توسط زیرمجموعه‌های دیزنی انجام می‌شود – سود حاصل از فیلمی که تولید کرده‌اید به ده‌ها میلیارد دلار می‌رسد؛ و این چرخه با تولید دنباله‌ای دیگر برای فیلمی احمقانه‌ای که ساخته‌اید تمدید خواهد شد. چاه نفتی که خشک نخواهد شد.

انتهای پیام

  • جمعه/ ۸ شهریور ۱۳۹۸ / ۰۲:۴۲
  • دسته‌بندی: ایکسنا
  • کد خبر: 98060803892
  • خبرنگار : 71534