وحدت سبک در چهار باغ، آری یا خیر؟

موضوع احیای چهار باغ اگرچه در ابتدا اقدام خوشایندی به نظر می‌رسید اما چگونگی این احیا، بدون توجه به بدنه‌های شرق و غرب و کاربری‌های موجود در آن‌ها، بدون کاوش و همراه با دفن تاریخ و جولان بیل‌های مکانیکی، لاجرم با واکنش‌های بسیاری روبه‌رو شد؛ تا آنجا که شواهد امروز نشان می‌دهد، گویی هدف از احیای چهار باغ عباسی، تنها برداشتن آسفالت و جای‌گذاری سنگ بوده است!

به گزارش ایسنا، اگرچه ممانعت از عبور و مرور اتومبیل، در چهارباغی که شهرۀ جهان است اقدام مثبتی است اما این موضوع که تا چه اندازه امکان احیای چهارباغ دورۀ صفوی وجود دارد و از طرف دیگر، آیا مجاز به این احیا هستیم یا خیر؟ مسئله‌ای است که نیما ولی بیک، دکترای مرمت و احیای بناها و بافت‌های تاریخی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، آن را مورد بررسی قرار داده است. مشروح سخنان استادیار دانشگاه هنر اصفهان را در ادامه از نظر می‌گذرانید:

خاطرات جمعی جزئی از میراث یک شهرند

ممکن است نگاه یک فرد به بازسازی، ساختن دوباره و نگاه فرد دیگر مرمت باشد. عمدتاً و به‌ویژه امروزه، نگاه ساخت دوباره در بناهای ازدست‌رفته مطرح نیست و با پیشرفت دانش، نظریه‌پردازان به این مهم دست‌یافته‌اند که ساختن بناها به شکل اولیۀ خود درست نیست بلکه جعل هویت تاریخ است و ما نباید خود را قسمتی از تاریخ کنیم. 

اولین نگاه ما به سمت چهارباغ و بقیه بافت‌های تاریخی این است که نباید اجازه دهیم بافت تاریخی جولانگاهی برای تردد اتومبیل شود اما لازم است بدانیم زمانی فقط اشیاء به‌عنوان میراث فرهنگی تلقی می‌شد، کم‌کم بناها و محوطه‌های باستانی و بافت‌های شهری هم به آن اضافه شدند و سپس آثار غیرملموس هم به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی تلقی شدند گام بعدتر اما خاطرات جمعی است. این خاطرات بخشی از هویت یک شهر و میراثی است که در گذر زمان شکل‌گرفته  و جزوی از میراث شمرده می‌شود. 

آیا چهارباغ ابتدای صفوی در کل دوره صفوی تغییر نکرد!؟ کالبد و کف سازی آن تغییر نکرد!؟ مادی‌های آب آن کمتر و بیشتر نشدند!؟ جداره‌های کناری آن دچار تغییر نشدند!؟ قطعاً شدند. در دوره قاجار هم کاربری‌های پیرامونی آن تغییر کرد. برخی مسیرهای جوی‌های آب آن مجدد زنده شد و برخی جدیداً شکل گرفت و نوعی از کف‌سازی‌ها تغییر کرد.

تغییرات چهارباغ در دوره پهلوی اول هم ادامه پیدا کرد و یکی از اولین گذرهای شهر اصفهان که به گذر ماشین‌رو تبدیل شد خیابان چهارباغ بود؛ یعنی حدود 85 سال در چهارباغ ماشین عبور کرده و یک خاطرۀ جمعی ایجادشده است. تغییرات چهار باغ در دوره پهلوی دوم ادامه هم پیدا می‌کند و کالبدهای پیرامونی، کف‌سازی‌ها و ریتم بلوار وسط برای چندمین بار تغییر پیدا کرد.

پاک کردنِ خاطره جمعی؛ مسئله این است

برخی از افرادی که نگاهشان به مرمت، نگاهی بر پایۀ اصول و قوانین نیست می‌خواهند بخشی از شهر را با توجه به خیالاتشان بازسازی کنند. بسیاری از خانواده‌ها قطعاً یک‌بار با ماشین از دروازه دولت به سمت انقلاب و برعکس آمده‌اند و با این فضا یک خاطرۀ جمعی شکل‌گرفته است، اکنون ما با چه اجازه‌ای این خاطرۀ جمعی را از شهر پاک می‌کنیم و با توجه به خیالات خود و یا بر اساس اسکیس‌ها و تصاویر یا عکس‌های موجود یکی از دوره‌ها را ملاک قرار می‌دهیم و آن فضا را می‌سازیم!؟ و بعد درگیری‌های ذهنی بین میراث، شهرداری و مردم شهر مطرح شود که آیا این کاری که انجام دادند درست است یا نه؟ سنگفرش کوچک‌تر بود یا بزرگ‌تر!؟ ملات ماسه سیمان درست است یا نه!؟ درحالی‌که اصل این کار زیر سؤال است. 

قوانین مرمت به ما می‌گوید که تمام دوره‌های بناها یا بافت‌های تاریخی برای ما ارزشمند است و مبانی مرمت تأکید می‌کند که شما اجازه ندارید با نام وحدت سبک، دوره‌های جدیدترِ یک بنا و یا بافت تاریخی که به چندین دوره تعلق دارد را خراب کنید تا به یک دوره قدیمی‌تر برسید! ما نباید در خصوص چهارباغ وحدت سبک بکار ببریم و تاریخ را حذف کنیم و فقط یک بازه زمانی را در آن زنده کنیم. اگر چنین باشد باید دوره‌های جدیدتر مسجد جامع را هم خراب کنیم تا به مسجد جامعِ قرن اول و دوم هجری برسیم!

تأکید بر آموزش و بالا بردن فرهنگ مردم

ما نباید بگذاریم بافت تاریخی‌مان ماشین‌رو شود اما این موضوع فقط به آموزش بستگی دارد یعنی باید فرهنگ مردم شهر را بالا ببریم و به مردم آموزش دهیم که در خیابان چهارباغ از اتومبیلت استفاده نکن مگر به‌ضرورت و فقط سالی یک‌بار به خاطر زنده شدن خاطره جمعی خودت این مسیر را با ماشین عبور کن تا آن خاطره جمعی از دست‌ نرود. 

منظور من این نیست که چهارباغ گذر ماشین‌رو باشد اما این‌طور هم نباید باشد که آن را ببندیم و مسیر چهارباغ را تغییر دهیم و یک پیاده‌روی خیالی بسازیم و بخشی از خاطرات جمعی را حذف کنیم. بلکه باید توانمندی‌های مسیرهای انتقال شهری و امکانات حمل‌ونقل شهری را افزایش داد، مترو را مجانی کرد، اتوبوس و تاکسی را با حداقل هزینۀ ممکن در مسیرهای جایگزین قرار داد، خط‌های بی آر تی و خط‌های خاص به وجود آورد که با سرعت مناسبی و با حداقل هزینه از خیابان‌های اطراف گذر کنند، در این صورت کدام شهروند اصفهانی سریع‌ترین و کم‌هزینه‌ترین مسیر را رها می‌کند و حاضر است با ماشین از چهارباغ عبور کند؟

آیا با چهارباغ درست برخورد می‌کنید؟

موضوع این است که نگاه‌ها در برخی مواقع کالبدی و در برخی کاربردی است. نگاه کالبدی این است که کف چهارباغ را برداریم و آن را سنگفرش کنیم و نگاه کاربردی این است که وقتی متروی اصفهان کشیده شد و مسیر چهارباغ به مدت چندین سال مسدود شد، این مسدود شدن مسیر چهارباغ چه قیمتی داشت؟ نتیجه این بود که بسیاری از ساکنان اصلی بَر خیابان چهارباغ را بومی‌زدایی کردند؛ یعنی افرادی که قبلاً در چهارباغ مغازۀ بوتیک و پارچه‌فروشی و انواعی دیگری از کاربری را داشتند چون در آن چند سال نتوانستند فروشی داشته باشند مغازه‌های خود را تعطیل کردند و تنوع کاربری‌ها از بین رفت و چهارباغ عباسی به مسیر کپی جلفای دوم یعنی به چایخانه، کافی‌شاپ و فست فود تبدیل شد. 

آیا ما با چهارباغ درست برخورد می‌کنیم؟ قبلاً امکان نداشت به چهارباغ بیایید و دو طرف آن مملو از جمعیت در حال حرکتی نباشد که قسمت عمده‌شان برای خرید پوشاک می‌آمدند، اما حالا چهارباغ به پاتوق‌های کوچک برای فست فود، کافی‌شاپ و مغازه‌های مانند آن‌ها تبدیل‌شده است.

تکرار اتفاق جلفا در چهارباغ عباسی

آیا سنگفرش شدن کوچه سنگتراش‌ها از تعداد ماشین‌هایی که از این کوچه عبور می‌کنند کم کرد؟ مسلماً نه. جلفای حدود 25 سال قبل و محور کلیسای وانک چگونه بود؟ زمان قدیم وقتی به محور خیابان کلیسا و یا به محور کوچه سنگتراش‌های می‌رفتیم به‌ندرت امکان داشت دو نفر فارسی صحبت کنند و عمدتاً همه ارمنی صحبت می‌کردند اما با تغییراتی که آنجا انجام شد نسل بومی آن محدوده به دلیل اینکه این گذر ارزش‌افزودۀ اقتصادی پیدا کرد، خانه خود را فروختند و رفتند و فرد دیگری آمد و بوتیک و فست و فود و کافی‌شاپ ایجاد کرد.

اکنون امکان دیدن رنگ و بویی از اصالت کاربری و ساکنان اصلی بافت بسیار کم است  و تنها کاری که انجام شد اعطای ارزش‌افزودۀ اقتصادی به آن محدوده بود؛ دقیقاً همین اتفاق برای چهارباغ می‌افتد. یعنی دادن ارزش‌افزودۀ اقتصادیِ کاذب.

البته چهارباغ ارزش‌افزوده داشت اما ارزش بیش‌ازحد موردنظر به مغازه‌های اطراف آنجا شکل گرفت و اگر فردی آنجا مغازه‌ای با درآمد حداقلی داشت، با خود فکر کرد که چرا باید این مغازه را نگه دارد؟ بهتر است آن را به یک فست فودی اجاره دهد و ماهانه مثلاً مبلغ 15 میلیون از او بگیرد. فقط یک مغازه مسئله نیست، موضوع این است که کل نگاه‌ها عوض می‌شود.

نگاه‌هایی شتاب‌زده و کالبدی به بافت تاریخی

الان نوع جمعیتی که از مسیر انقلاب تا دروازه دولت از چهارباغ پیاده عبور می‌کند با دوران قبل متفاوت شده است و نسل دیگری، برای نیازهای دیگری؛ یعنی برای خوردن غذا، کافی‌شاپ و گذراندن اوقات فراغت به چهارباغ می‌آید، درحالی‌که در زمان قدیم اگرچه اوقات فراغت در چهارباغ هم گذرانده می‌شد اما عمدتاً فروش‌های خاصی در چهارباغ شکل‌گرفته بود و مردم چهارباغ را به این شیوه می‌شناختند.

مردم 15 سال پیش برای خرید لباس یا ملزوماتی به میدان عتیق می‌رفتند که قیمت آن‌ها پایین‌تر و برای خانواده‌های با درآمد کم مناسب بود اما الان یک زیرگذر به وجود آورده‌اند و تغییراتی به این بافت داده‌اند که دیگر آن بافت قدیم نیست. آیا ما اجازه داشتیم یکی از اولین خیابان‌های شهری اصفهان یعنی خیابان عبدالرزاق را به بهانۀ بازسازی میدان خیالی در زمان سلجوقی تغییر چهره بدهیم؟ آیا هیچ سند شکلی یا ترسیمی از آن میدان زمان سلجوقی داریم که این میدان را ساختید؟

متأسفانه نگاه ما به سمت اقداماتی که درحالی‌که انجام است، نگاه‌هایی شتاب‌زده و عمدتاً کالبدی است؛ یعنی در آینده‌ای نزدیک چهارباغ دقیقاً به جلفا و میدان عتیق تبدیل می‌شود. به‌عبارت‌دیگر فقط یک جدارۀ بدون معنایی را خواهیم داشت که پشت آن چیز دیگری شکل‌گرفته است یعنی بر اساس مکتب نماگرایی، نماها حفظ‌ شده و پشت دچار تغییر شده است و این تغییرات، کاربری‌ها را دگرگون خواهد کرد.

گفت‌وگو: شیرین مستغاثی، خبرنگار ایسنا (منطقه اصفهان)

انتهای پیام

  • شنبه/ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ / ۱۰:۰۱
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 98052612293
  • خبرنگار :