گفت‌وگو با اکبر اکسیر

از شاعر خجالتی تا رانت رسانه‌ای

اکبر اکسیر در عین حال که می‌گوید افرادی که با رانت رسانه‌ای مشهور می‌شوند ماندگار نمی‌شوند اظهار می‌کند: خجالتی بودن یا بی‌توجه بودن شاعران نسبت به رسانه‌ها، یک ضایعه اسفناک برای آن‌ها خواهد داشت که آن گذشت سن شعور شعری و در عزلت و انزوا ماندن شاعر است.

این شاعر در گفت‌وگو با ایسنا، درباره رسانه‌دار بودن یک طیف خاص از شاعران و در مقابل آن رسانه نداشتن شاعرانی دیگر که باعث کمرنگ شدن آن‌ها می‌شود، اظهار کرد: اصولا اگر هر تولید هنری به مذاق مخاطب خوش بیاید، هر طور که باشد خودش را مطرح می‌کند. جنس خوب، شعر خوب و تولیدات خوب هنری سینه به سینه و خانه به خانه منتقل می‌شوند و یک رسانه برتر به نام جامعه را درگیر خود می‌کنند و اصلا هیچ ربطی به پارتی، آشنا و روابط ندارند. البته چون تعداد چنین کارهای خوبی بسیار کم است، فرصت‌طلبانی که از تمام رانت‌های رسانه‌ای استفاده می‌کنند، یک‌شبه ظاهر می‌شوند و فضای پاک ادبی یا هنری را به کل آلوده می‌کنند. انسان‌هایی که بدون زحمت و بدون دود چراغ خوردن یک‌شبه می‌آیند و در تیتر و صفحه اول رسانه‌ها قرار می‌گیرند و رسانه‌ها اغلب به آن‌ها علاقه‌مندی خوبی نشان می‌دهند و خیال می‌کنند که نکند این یک چهره نابغه و نوآمده‌ای باشد که واقعا بنا به ضرورت‌های اجتماعی خودش را نشان داده است. در حالی که اگر این واقعیت همچنان که به نظر می‌آید دیده نشود، بعد از چند ماه یا چند سال، آن شاعر یا هنرمند افول می‌کند و دیگر هیچ کس به سراغ او یا آن جریان هنری نمی‌رود.

او افزود: ما در طول این سال‌ها افراد این‌چنینی را دیده‌ایم که از رانت مطبوعاتی یا رانت رسانه‌ای استفاده کرده‌اند یا در صداوسیما یک تریبون خاص داشته‌اند و به شهرت رسیده‌اند یا در سایت‌های اینترنتی اغلب شاهد بروز یک‌شبه چنین انسان‌هایی هستیم. ولی آن هنرمندی که از اول در صراط مستقیم یادگیری و آموزش و تولید آثار است و بنا به تقاضای مخاطب دارد به تولیدات خود ادامه می‌دهد و از اساس و بنیان محکمی برخوردار است، این انسان‌ها هرچند دیر اما یک روز به هدف عالی خود خواهند رسید و نامی ماندگار در تاریخ هنری و ادبی سرزمین خود خواهند داشت. ما به انسان‌های این‌چنینی نیاز بسیار فراوانی داریم. 

اکسیر با اشاره به این‌که "من حق را به کسانی هم می‌دهم که می‌گویند تا شاعر یک رسانه را درگیر خود نکند و شب‌ و روز با مطبوعات همکاری نکند و خودش را در محافل نشان ندهد، هرگز کارش دیده نخواهد شد" گفت: مطبوعات، نشریات و رسانه‌های ما اغلب در دست کسانی است که به دوستان خودشان و اعضای انجمن و محفل خودشان بها می‌دهند و این افراد را در آن‌جا بزرگ می‌کنند. من در طول سال‌ها شاعرانی را در روستاهای لرستان، بوشهر، بندرعباس و آذربایجان دیده‌ام که بدون راهنما، بدون این‌که شعری از آن‌ها به چاپ رسیده باشد و بدون این‌که کتابی داشته باشند، صاحب آثار بسیار محکم و دلپذیری هستند و همیشه افسوس می‌خوردم که چرا این شاعران و هنرمندان دست‌شان به جایی بند نیست و کسی نیست این‌ها را کشف کند. در استان خودمان بیژن نجدی از این انسان‌ها بود. بیژن نجدی را تا زمانی که شمس لنگرودی معرفی کند و اولین کتابش «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» در انتشارات مرکز به چاپ برسد، هیچ‌کس نمی‌شناخت. در حالی که او معلم فرهیخته ریاضی، نویسنده‌ای بسیار خوب، شاعری بسیار ساده‌گوی و دل‌انگیز بود که به چشم‌ها نمی‌آمد و با معرفی او توسط شمس لنگرودی، طلوع یک ستاره را در کهکشان ادبی خودمان شاهد بودیم.

این شاعر طنزپرداز سپس با بیان این‌که "من سال‌ها در گوشه شهرستان شعر می‌گفتم" اظهار کرد: شروع شعرهای جدید من با نام «ملیحه» شکفتگی خاصی به طنزهای من داد که اصلا وقتی دیدم در عرض دهه ۸۰ ملیحه از من معروف‌تر شده است، تعجب کردم. همه این‌ها نشان‌گر این است که یک اثر هنری چه شعر و چه هنرهای دیگر اگر جوهره هنری داشته باشد، به قول سهراب سپهری «فتح یک قرن به دست یک شعر» اتفاق می‌افتد. 

شاعر مجموعه «در سوگ سپیداران» درباره اهمیت نقش رسانه‌ها در مطرح شدن شاعران و آثارشان در جامعه گفت: امکان دارد من شاعر بسیار خوبی باشم و شعرهای بسیار خوبی هم داشته باشم اما اگر با مطبوعات، رسانه‌ها و سایت‌های ادبی همکاری نداشته باشم و کارهایم را در آن‌جا به سمع و نظر مردم نرسانم هیچ وقت جامعه از من شناختی نخواهد داشت و من هم پیشرفتی نخواهم داشت، اما همزمان با این‌که من شعرهای خوب دارم اگر بتوانم آن‌ها را به دست مخاطبان هم برسانم‌، شهرت و محبوبیت خاصی به سمت من خواهد آمد. البته شاید کسی مثل اکبر اکسیر که با کلمه «ملیحه» معروف شد نباشد و شاعران شاید خجالتی باشند، چون همیشه ما شهرستانی‌ها در گوشه شهرستان کمبود خاصی داریم که هیچ وقت آن اعتماد به نفس مورد نظر را نداریم و روی‌مان نمی‌شود شعری را به روزنامه‌ای بفرستیم و بگوییم درباره آن نظری بدهند و اگر خوب است آن را چاپ کنند. در حالی که باید صفحه به صفحه مطبوعات را گشت، رسانه به رسانه رفت، حتی به خبرگزاری‌ها زنگ زد؛ شاعر باید کارهایش را به رسانه‌ها بفرستد چون در آن‌جا کارشناسانی هستند که امکان پخش این شعرها را دارند. پس خجالتی بودن یا کم‌کار بودن یا بی‌توجه بودن به رسانه‌ها یک ضایعه اسفناک برای شاعران خواهد داشت که آن گذشت سن شعور شعری و در عزلت و انزوا ماندن شاعر است. من به تمام شاعرانی که حتی اگر روی‌شان نمی‌شود به رسانه‌ها زنگ بزنند می‌گویم از دوستان‌شان بخواهند شماره‌شان را در اختیار رسانه‌ها بگذارند تا بتوانند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. 

اکبر اکسیر درباره وضعیت صفحات ادبی رسانه‌ها و مطبوعات نیز با بیان این‌که مطبوعات ما صفحات ثابتی برای شعر و ادبیات ندارند، بیان کرد: صفحات ادبیات و شعر همیشه در اختیار سازمان‌ها و آگهی‌ها بوده و هر جا آگهی‌های کارخانه‌های بزرگ نبوده است، به سراغ مسائل شعر و ادبیات رفته‌اند. صفحات شعر و ادبیات برای مطبوعات مثل لاستیک چرخ پنجم و زاپاس شده است که اگر مثلا فلان شرکت بزرگ یا دولتی آگهی نداده است مطبوعات به مسئول صفحه ادبیات‌شان می‌گویند که فورا صفحه را آماده کند. من بارها مصاحبه‌هایی کرده‌ام که قرار بوده فردای آن روز در یک صفحه تمام‌قد چاپ شود. وقتی با شوق و ذوق عظیمی فردایش به دکه روزنامه‌فروشی رفته‌ و آن صفحه از روزنامه را باز کرده‌ام، تبلیغات فلان شرکت را دیده‌ام. این است که همیشه دیوار شاعر یا هنرمند کوتاه‌تر است. اگر صفحات ادبی ثابت باشند و نشریات ما بتوانند نیازهای مادی‌شان را از جای دیگری برطرف کنند و آگهی‌نامه نباشند، می‌توانند در گسترش شعر و معرفی شاعر نقش موثری داشته باشند. 

انتهای پیام

  • شنبه/ ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ / ۰۹:۱۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 98051909245
  • خبرنگار : 71626