به گزارش ایسنا، سال ۲۰۰۶ و پس از شکست تیم ملی فوتبال ایران مقابل پرتغال در جامجهانی، فشار زیادی روی فدرسیون فوتبال و رئیس وقت آن ایجاد شد. آن روزها ارتباط فدارسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی چندان صمیمی نبود تا اینکه در نهایت در بین دو نیمه دیدار ایران و آنگولا، یکی از خبرگزاریهای خارجی، خبر از برکناری محمد دادگان داد. خبری که یکی از کارکنان فیفا در بین دو نیمه دیدار ایران و آنگولا، به دادگان اطلاع داد. بعدها دادگان درباره شیوه کنار رفتنش از فدراسیون فوتبال گفت: "اولین رئیسی بودم که در حین جامجهانی برکنار شده است". همین شیوه کنار رفتن آقای رئیس، فوتبال ایران را برای اولین بار به تعلیق کشاند تا فصل جدیدی در رابطه فیفا و فدراسیون فوتبال ایران آغاز شود.
مهمان محمد دادگان در دفتر کارش بودیم تا با بررسی دوره مدیریتش در فوتبال، مباحث و چالشهای امروز فوتبال ایران را نیز نقد کنیم. رئیس اسبق فدراسیون فوتبال میگوید دخالتهای رئیس وقت سازمان تربیت بدنی در امور فدراسیون فوتبال باعث ایجاد اختلافات شد به طوری که رئیس وقت سازمان تربیتبدنی پیش از جامجهانی ۲۰۰۶ ، اصرار زیادی داشت تا سه بازیکن به آلمان نروند. البته دادگان درباره نحوه جداییاش از فدراسیون فوتبال هم صحبت کرد و گفت، به توصیه برخی پس از جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان، از سمت خود استعفا داد اما این موضوع برای جلوگیری از تعلیق فوتبال ایران کافی نبود.
دادگان اعتقاد دارد استفاده نکردن از افراد لایق و شایسته، باعث بروز مشکلات امروز فوتبال ایران شده است. او اشارهای هم به حضور هشت ساله کیروش در تیم ملی داشت و عنوان کرد، اگر این مربی پرتغالی را به درستی مدیریت میکردند، میتوانست سالهای سال به فوتبال ایران کمک کند.
او در بخشی از این گفتوگو به دورانی اشاره کرد که برای پرسپولیس بازی میکرد. دادگان طی ۱۱۶ بازی برای تیم قرمزپوش پایتخت، هیچ کارت زدی دریافت نکرد چون به گفته خودش در طول بازیها سعی میکرد برخوردی با بازیکن حریف نداشته باشد. البته در او در اظهارنظری جالب هم میگوید، کفشهای فوتبالی میپوشید که اگر به بازیکن حریف برخورد، آن بازیکن دچار مصدومیت شدید نشود.
* محمد دادگان ۱۱۶ بازی برای پرسپولیس انجام داده و بدون اینکه کارت زردی دریافت کند از فوتبال خداحافظی کرد. چطور این اتفاق رخ میدهد؟ به عنوان یک مدافع چگونه هیچ کارت زردی دریافت نکردید؟
فوتبالی بازی میکردم که بازیکن مقابل دچار مصدومیت نشود. در طول دروان بازی من، یک نفر را پیدا نمیکنید بگوید پای دادگان به پای من برخورد کرده است. من نه تنها کارت زرد نگرفتم، بلکه هیچ تذکری هم در طول بازیها به من داده نشد. هنوز در طول فوتبال شصت ساله ایران این اتفاق رخ نداده است اما چرا برخی دوست نداشتند بعد از خداحافظی من، این مسائل را بازگو کنند؟ چون آن بازیکن (که کارت زرد دریافت نکرده) من بودم. اگر فرد دیگری بود هر روز در رسانهها مطرح میکردند. سخت است ۹ سال در پرسپولیس و تیم ملی جوانان بازی کنید و کارت زرد دریافت نکنید. من فوتبالم را با جوانان پرسپولیس شروع کردم و در پرسپولیس هم از فوتبال خداحافظی کردم.
جامعهای به سمت فساد میرود که دو مساله در آن رخ بدهد؛ اول دروغ و بعد استفاده از افراد نالایق یعنی افرادی که صرفا با شما رفیق هستند را به کار بگیرید.*چرا فکر میکنید به خاطر اسم شما، نمیخواستند این مسائل در رسانهها بازگو شود؟
چون میگویند زبانش دراز است و به همین خاطر نباید بگوییم او هیچ کارت زردی دریافت نکرده و به جای آن بگوییم فلانی خوش اخلاق است که هفت کارت زرد دریافت کرده است!
* یعنی معتقدید دور بودنتان از فضای رسانه به خاطر این است که چوب زبانتان را میخورید؟
اول به خاطر این موضوع است و بعد به خاطر این است که من اهل دروغ گفتن نیستم. اگر سرم را هم بدهم همیشه حقیقت را میگویم. از نظر من جامعهای به سمت فساد میرود که دو مساله در آن رخ بدهد؛ اول دروغ و بعد استفاده از افراد نالایق. یعنی افرادی که صرفا با شما رفیق هستند را به کار بگیرید. یعنی کار را بلد نیست. جامعه بدتر از امروز هم میشود. آیا این حرف علیه نظام و دین است؟
* قبل از انقلاب اسلامی هم اینگونه انتقاد میکردید؟
بله! من قبل از انقلاب هم همینگونه راحت صحبت میکردم. تمام مصاحبههایی که انجام دادهام وجود دارد. وقتی این مسائل را میبینم صحبت میکنم. قبل از انقلاب تیتر یکی از روزنامهها این بود که "رضایتنامه دادگان حاضر است،" چرا؟ چون درباره مسائلی صحبت کرده بودم.
* به خاطر این اظهارات پشیمان نیستید؟
پشیمان نیستم و اگر متولد شوم باز هم این حرفها را میزنم. به غیر از امام حسین (ع) نباید نوکری کسی دیگر را بکنیم. مسئولان به دنبال افرادی باشند که تخصص دارد نه اینکه نوکری میکنند.
* تا به حال صحبتی انجام دادهاید که بعداً پشیمان شوید؟
از صحبتهایم پشیمان نشدهام چون جسارت نکردم و درباره افرادی که دروغ میگویند و برخی پستها را اشغال کردهاند صحبت میکنم. در سال ۱۳۵۵ هم صحبت کردم و گفتم پرسپولیس از نبود مدیریت منطقی رنج میبرد و از پرسپولیس اخراج شدم.
* شما فوتبالیستی هستید که در سن ۲۸ سالگی از فوتبال خداحافظی کردید. چرا با این سن کم به فوتبال ادامه ندادید؟
چون شرایطی را میدیدم که نمیتوانستم تحمل کنم. در آن مقطع باور نمیکردند که من در ۲۸ سالگی از فوتبال خداحافظی میکنم اما با ۲۷ سال و هشت ماه از فوتبال خداحافظی کردم.
* خودتان احساس میکردید از نظر فنی نمیتوانید کمکی کنید؟
خداحافظی من از فوتبال به خاطر مسائل فنی نبود، مشکلاتی را میدیدم که تحمل آن برایم دشوار بود.
* چه مشکلاتی؟
دروغگوییها و زد و بندی که وجود داشت و الان هم وجود دارد. سخت بود ببینم بازیکنی حقش است که بازی کند اما بازی نمیکند و در مقابل هم برخی بازیکنان با باندبازی از تیم کنار گذاشته میشدند. تصمیم گرفتم در روز مبعث و در دیدار برابر استقلال از فوتبال خداحافظی کنم در آن بازی یک پاس گل دادم و افتخار رسماً از فوتبال خداحافظی کردم.
* چرا پس از خداحافظی به سمت مربیگری نرفتید و در مدیریت مشغول به کار شدید؟
من مدیریت را دوست داشتم. در خاطرم هست زمانی که دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بودم، یک روز رئیس دانشکده به من گفت که رئیس تربیت بدنی دانشگاه شوم. از آن روز مدیریت را آغاز کردم. با آن سن کم مسئول تربیت بدنی شدم زیرا رئیس دانشگاه میگفت دانشجوها حرف تو را گوش میکنند.
* سال ۸١ برای رئیس فدراسیون فوتبال شدن لابی کرده بودید، مثل همه؟
به هیچ عنوان چنین کاری نکردم. در آن زمان من پنج ماه به عنوان سرپرست فدراسیون را اداره کردم و در این مدت هیچ رئیس هیاتی را عوض نکردم که بیاید و به من رای بدهد. قبل از ریاست فدراسیون فوتبال هم به عنوان نایب رئیس آقای صفایی فراهانی فعالیت میکردم.
* نگران نبودید که بعد از دوره موفق صفایی فراهانی، ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده بگیرید؟
کار سخت بود اما من فکر میکردم میتوانم فدراسیون فوتبال را اداره کنم. خدا را هم شاکر هستم که در دوره ریاست من در فدراسیون فوتبال، این فدراسیون دغدغه مالی نداشت و پس از اینکه این فدراسیون را ترک کردم، حدود ۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان پول در حساب فدراسیون موجود بود.
* ۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان در سال ۸۵؟
همین طور است. از طرف دیگر نمیتوانید یک نفر را پیدا کنید که بگوید از فدراسیون فوتبال طلبکار است.
در دوره ما کسی میآید که ریشه بزند اما ریشه خودش را زدند و رفت و الان هم اسمی از او نیست. این درحالی است که من روزی گفتم میروم اما اسمم میماند. یک بار هم گفتم آدم را میشود از اسب انداخت اما از اصل نه!
* شما به خاطر حفظ استقلال فدراسیون، اختلافات زیادی با آقای علیآبادی داشتید که همین موضوع باعث شد شما را برکنار کنند. از آن روزها برایمان بگویید.
روزی که مرا از فدراسیون فوتبال برکنار کردند یک نامه به آقای کیومرث هاشمی دادم که در آن تذکر دادم که دو چیز را حفظ کند. از او خواستم ابتدا استقلال فدراسیون را حفظ کند و بعد به تیمهای پایه بها بدهد. البته استقلال فدراسیون از بین رفت اما درباره فردی که اسم بردید باید بگویم او به بیراهه آمده بود و جایگاهش اینجا نبود. ورزش لطافتها و جنبههایی دارد که آدم خودش را میخواهد. باید ورزش را درک کرده باشید. مثلاً این شرایط در آقای مهرعلیزاده وجود داشت. در دوره ما کسی آمد که میخواست ریشه را بزند اما ریشه خودش را زدند و رفت و الان هم اسمی از او نیست. این در حالی است که من روزی گفتم میروم اما اسمم میماند. یک بار هم گفتم آدم را میشود از اسب انداخت اما از اصل نه!
* راز مدیریت موفق اقتصادی فدراسیون شما چه بود؟
در دوره ما پیراهن تیم ملی سفید بود و هیچ اسپانسری نداشت. برخی میآمدند و میگفتند برای فلان بازی نام شرکت ما را روی پیراهن تیم ملی بزنید اما من قبول نمیکردم. چرا؟ چون مبالغی که میگفتند حدود ٣٠ تا ۵٠ میلیون تومان بود. اولین قرارداد ما ١میلیارد و ١١٠ میلیون تومان بود. حال ببینید ٣٠ میلیون تومانی که پیشنهاد میدادند کجا و این ١ میلیارد و ١١٠ میلیون تومان کجا. در آن زمان آقای مهندس بوساری که مدیرعامل شرکت ایرانول بود، با هم آشنا بودیم و درنهایت این قرارداد کلان را منعقد کردیم. در آن مقطع حتی AFC هم تعجب کرده بود که ما چطور این قرارداد را بستیم. سال بعد هم این قرارداد به ١ میلیارد و ٣١٠ میلیون تومان رسید. در همان موقعیت کمپانی پوما آمد و پیشنهاد همکاری داد اما ما گفتیم اسپانسر داریم و نمیتوانیم لوگوی شما را روی پیراهن تیم ملی بزنیم. پس از این موضوع با شرکت ایرانول تماس گرفتم و گفتم ما میخواهیم یک «شیر» را روی پیراهن تیم ملی حک کنیم. شما شکایتی ندارید؟ که گفتند نه، ایرادی ندارد. البته بعدها گفتند این آرم شیر که آقای دادگان میگفت، لوگوی شرکت پوماست. آقای بوساری هم با توجه به اینکه فرد صادقی بود، دیگر اجازه نداد بخش حقوق شرکتشان از ما شکایت کند. درحالی که حق داشتند چنین کاری کنند. من به آنها گفتم ٨٣٠ میلیون تومان از پوما دریافت کردهایم که از این پول ۵٠٠ میلیون نقد و ٣٣٠ میلیون هم البسه برای جامجهانی گرفتیم. البته روشهایی دیگری هم برای درآمدزایی داشتیم. مثلاً در بازی استقلال و پرسپولیس، تبلیغات دور زمین را ١١٠ میلیون تومان فروختیم. بعد یک نفر آمدم گفت من تبلیغ خودم را کجا نصب کنم؟ ما هم گفتیم ما تمام دور زمین را فروختهایم. شما پولت را واریز کن من تبلیغ شرکت شما را هم کار میکنم. او هم پول را واریز کرد و من هم چهار بالن به هوا فرستادم و تبلیغ آن شرکت را روی بالنها حک کردم. بعد شرکتی که تبلیغات دور زمین را خریده بود اعتراض کرد که ما گفتیم قراردادت را بخوان. ما محیط دور زمین را به شما فروختهایم اما هوا را که به شما نفروختهایم.
قرارداد ما با کمپانی پوما بدون جوراب بود. در البسهها برای ما جوراب فرستاد اما ما گفتیم باید مبلغ بیشتری پرداخت کنید تا ما جورابها را هم در جامجهانی بپوشیم.* با مدیریت از هوا هم میشود درآمدزایی کرد؟
بله! همینطور است. جالب است بدانید قرارداد ما با کمپانی پوما بدون جوراب بود. در البسهها برای ما جوراب فرستاد اما ما گفتیم باید مبلغ بیشتری پرداخت کنید تا ما جورابها را هم در جامجهانی بپوشیم.
* شما به مبالغی همچون ١ میلیارد و ١٠٠ میلیون اشاره میکنید که در سال ٨١ تا ٨۵ با این مبلغ خیلی کارها میشد انجام داد.
ما با همین پولها و کمک دوستان بازاری، توانستیم ساختمان فدراسیون فوتبال، ساختمان باشگاه پرسپولیس و ساختمان باشگاه استقلال را خریداری کنیم و در ادامه آکادمی ملی فوتبال را هم بسازیم.
* چرا برای استقلال و پرسپولیس ساختمان خریدید؟
در دیدار ایران و بحرین من به هواداران قول دادم این کار را انجام بدهم. یک بار خاطرم است برای جلسهای به باشگاه پرسپولیس رفته بودم که دیدم مالک ساختمان، وسایل باشگاه را به بیرون ریخته است. مدیران باشگاه در خیابان مانده بودند. وقتی این مسائل را دیدم گفتم برای این دو باشگاه باید ساختمان تهیه کنم. در آن مقطع ساختمان باشگاه استقلال را ٧٧٠ میلیون تومان خریداری کردیم و در ادامه برای پرسپولیس ساختمانی با ٨٧٠ میلیون تومان خریدیم. این تفاوت قیمت هم به خاطر تفاوت مکانی بود. البته این ساختمانها به صورت ٩٩ ساله در اختیار این دو باشگاه قرار گرفته است.
* چه در سازمان لیگ و چه در فدراسیون فوتبال صحبت قراردادهای میلیاردی با اسپانسرها میشود اما در آخر پول کمی به فوتبال و باشگاهها و فدراسیون میرسد. به نظر شما چرا؟
بخشی از این موضوع به خاطر مشکلات پخش تلویزیونی است. در دوره مدیریت من هم مشکلات اینچنینی بود. به طور مثال یک بار صدا و سیما به خاطر مراسم عرفه، یک بازی را پخش نکرد و بعد اسپانسر به همین خاطر مبلغی را به ما نداد. گاهی یک بازی برگزار نمیشود و بنابراین اسپانسر حق دارد بیاید و اعلام خسارت کند. اینها درست است اما رقمهایی که اعلام میکنند و وصول نمیشود مسأله دیگری است. شما به عنوان یک خبرنگار باید بروید و ببینید چطور قرارداد ١۶٠ میلیاردی به ٢٠ میلیارد میرسد؟
* به نظر شما مشکل کجاست؟
این به خاطر قراردادی است بین آنها منعقد شده است. مطمئن باشید توافقاتی غیر از اینکه اعلام میکنند وجود دارد و در نهایت میروند و بخش اعظمی از طلب خود را میبخشند. اینها را باید خبرنگاران پیگیری کنند.
* آیا در این مسائل فساد وجود دارد؟
در این مسائل فساد است اما نباید روی رئیس فدراسیون فوتبال زوم کنید. او هم تنهاست. عواملی هستند که میآیند و پست میگیرند و این کارها را میکنند. رئیس فدراسیون میآید کار را پیگیری میکند و افراد را جابجا میکند اما کسی نمیپرسد پول کجاست؟ پول چه شد؟
* با توجه به تجربهای که دارید، به نظر شما تبلیغات دور زمین لیگ برتر ایران، چقدر ارزش دارد؟
حداقل ١٠٠ میلیارد ارزش دارد. زمان ما حدود ٣تا ۴ میلیارد ارزش داشت اما الان نزدیک ١٠٠میلیارد ارزش دارد.
* پیراهن تیم ملی چی؟
الان این پیراهن نزدیک به ١٠ میلیارد ارزش دارد.
فساد هست اما نباید روی رئیس فدراسیون فوتبال زوم کنید. او هم تنهاست. عواملی هستند میآیند و پست میگیرند و این کارها را میکنند. رئیس فدراسیون میآید کار را پیگیری میکند و افراد را جا به جا میکند اما کسی نمیپرسد پول کجاست؟ پول چه شد؟* برخی میگویند مشکلات تحریم اجازه نمیدهد فدراسیون فوتبال برای پیراهن تیم ملی قراردادهای اسپانسری خوبی ببندد. شما فکر میکنید تحریم چقدر در این موضوع نقش دارد؟
وقتی من ضعف در کارم باشد، صحبت از تحریم میکنم. تحریم یعنی چه؟ شما فردی را به کار گرفتهاید که لیاقت ندارد. فقط چون رفیق شماست، پست میگیرد. میگویند چرا نمیتوانید درآمدزایی کنید، میگویند تحریم! تحریم معنایی ندارد. تحریم خود شما هستید، نه آمریکا! اگر درجه بندی کنیم باید بگوییم آمریکا در درجه پنجم قرار دارد. درجه اول خود شما هستید که وضع را به اینجا رساندید. دلار که ۶هزار تومان بود را دولت اعلام کرد، ۴٢٠٠ تومان است. بعد دلار به ١٠هزار تومان رسید. آمریکا یا انگلیس و یا اسرائیل این کار را کرد؟ مدیریت شما باعث همین مسائل شد. در فوتبال هم همین موضوع وجود دارد. وقتی من نمیتوانم اسپانسر جذب کنم، میگویم تحریم اجازه نداد. تحریم بخشی از مشکل است. شما این مجموعه را نمیتوانید اداره کنید، پس مدیریت آن را به فرد دیگری بدهید. مگر موظف هستید که ۴ یا ٨ سال بمانید؟ زمانی هم که حرف بزنیم میگویند به ما تکلیف شده است. تکلیف برای آدم با لیاقت است. نه اینکه شما این جایگاه را نمیشناسی اما مسئولیت میگیرید. نه فقط الان، قبلاً هم اینگونه بوده است. چه کسی را از بین مردم انتخاب کردهاند؟ فقط دوستانشان را به سر کار میآورند. به طور مثال ما بهترین مهندسان شهرسازی را در ایران داریم اما آیا شهردار یک ناحیه از این مهندسان است؟ در ورزش هم همین گونه است. من همین الان میتوانم بگویم طی سالهای دیگر کشتی و وزنهبرداری از المپیک حذف میشود. چون این ورزشها باعث آسیب به ورزشکاران میشود. شما بروید ببینید در کشوری مثل سوئیس، آلمان یا فرانسه دیگر باشگاه کشتی و وزنهبرداری وجود دارد؟ فقط ما هستیم و قرقیزستان و هند که به این ورزشها میپردازیم. حال اگر این ورزشها حذف شود، ما کجای ورزش دنیا هستیم؟ وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک بیایند و پاسخ دهند تا ما هم خوشحال شویم. ما به دنبال مدال هستیم اما کشوری به سوئیس به دنبال ورزش همگانی است. چرا کسی نمیگوید ما روی ورزش دوومیدانی و شنا و ژیمناستیک سرمایه گذاری کردهایم؟ چهل سال پیش ورزش شنای ما کجا بود، امروز کجاست؟ چهل سال قبل ورزش دوومیدانی ما کجا بود و امروز کجاست؟ بیایید بررسی کنید. چرا این آقایان نمیآیند رو در رو بشینند و مصاحبه کنند؟ اول میگویند سوالات را بفرستید ما چک کنیم و بعد مصاحبه کنیم. مجری برنامه به من گفت، که میگویند ابتدا سوالات را بدهید تا بعد آقای فلانی برای مصاحبه بیاید. یعنی فکر میکنید این افراد مدیریت بلد هستند؟
* اینگونه مسائل در همه جا و بخشها هم وجود دارد.
دقیقا همین است. من میگویم اولین کسی که باید بگیرند و مقابل میز محکمه بنشانند، مسئولان هستند. مردم را به چه چیزی میخواهید گول بزنید؟ میگویند فلانی را بازداشت کردیم اما این افراد پولها را از چه کسی گرفتند؟ چرا این پولها را به من ندادید؟ فردی میرود و موبایل وارد میکند، چه کسی به او ارز داده است؟ لوازم آرایشی به چه درد این مملکت میخورد؟ چین نفت ما را میگیرد و زیر پیراهنی و زیر شلواری به ما میدهد. هند نفت ما را میگیرید و لوازم آرایشی به ما میدهد. این مسئول نباید جوابگو باشد؟ شما برای چه دلار را به آن افراد دادید؟
* سالهاست که به خاطر مسائل سیاسی، تیمهای عربستانی از سفر به ایران خودداری میکنند، دیپلماسی فوتبال ایران را در این ماجراها چگونه ارزیابی میکنید؟
برای اینکه یک پست مهم را در AFC بگیریم، آقای صفایی فراهانی زحمات زیادی کشید. او در کمیته اجرایی پست گرفت و بعد از او آمدیم و قوام بیشتری به آن دادیم و ارتباط نزدیکتری با AFC پیدا کردیم. هم من و هم آقای نوآموز در جلسات شرکت میکردیم اما وقتی رییس سازمان تربیت بدنی میگوید من را به جلسات ببرید، در سابقه خود مینویسد فقط رئیس سازمان ورزش هستم. یک دورهای با اینکه رئیس فدراسیون نبودم در کمیته اجرایی کرسی داشتم و در همان مقطع از یک مقام دولتی نامه نوشتند که دادگان را برکنار نکنید اما رئیس سازمان تربیتبدنی میگفت من خودم باید در مجامع بینالمللی کرسی بگیرم که در نهایت هم رای نیاورد. چه کسی زیان دید؟ ایران ضرر کرد. ما این کرسی بینالمللی را از دست دادیم تا مدیر بالادستی انتخاب شود که او هم رای نیاورد. وقتی مسئول بالادستی تا این حد جسارت میکند، باید به او بگوییم این کرسی را به شما نمیدهند و ما حذف میشویم. حالا که ما در کمیته اجرایی نیستیم میتوانیم حرفمان را بزنیم؟ من الان عضو کمیته جوانان AFC هستم و سالهاست که در جلسهها شرکت میکنم. من به آن آقا که میخواست عضو کمیته بشود گفتم به هر جلسهای بروی باید دو نفر را با خود ببرید. یک نفر صحبتها را برایتان ترجمه کند، یک نفر هم درباره مسائل فنی برایتان توضیح بدهد. شما به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی چه کاری بلد هستید؟ رئیس سازمان تربیت بدنی میخواست فدراسیون فوتبال را هم در اختیار بگیرد. او ١٠٠ را در اختیار دارد اما میخواهد ٩٠ را هم داشته باشد.مشکلاتی وجود دارد اما مراجع قانونی کجا هستند. آیا آدم شک نمیکند که یک سیم به آنها وصل است؟ آخر این اتفاقات چه شد؟ گفتند پولی گم شده اما آخرش چه شد؟ میگویند بردهاند و خوردهاند اما آخرش چه شد؟ همان کسانی که میخواهند این مسائل را پیگیری کنند پای خودشان هم گیر است.
* اگر به روزی برگردیم که شما را برکنار کردند آیا از آن روزها مسالهای هست که درباره آن صحبت نکرده باشید؟
وقتی من در آلمان بودم آقای بلاتر بین دو نیمه بازی ایران و آنگولا به من گفت شما طبق اعلام خبرگزاری فرانسه برکنار شدهاید. او حتی گفت ما تا به حال در طول جام جهانی دیدهایم که مربی برکنار شود اما ندیده بودیم رئیس فدراسیون را برکنار کنند. رئیس سازمان تربیت بدنی مرا برکنار کرد اما شهامت این را نداشت که بگوید مرا برکنار کرده است. چرا او چنین کاری کرد؟ چون میخواست رئیس فدراسیون فوتبال شود. برایش اصلا اهمیت نداشت که من در آلمان به عنوان نماینده ایران حاضر هستم.
* آیا در آن مقطع با فیفا مکاتبهای داشتید که فدراسیون فوتبال ایران تعلیق نشود؟
اصلا چنین کاری نکردم. اگر این کارها را میکردم میگفتند دادگان با آنها در ارتباط بوده و به همین خاطر فدراسیون را تعلیق کرده است. هیچکس هم به سراغم نیامد که درباره مشکل پیش آمده صحبت کنیم. البته آقای داود احمدینژاد پیش من آمد و گفت احتمال دارد ما تعلیق بشویم بنابراین بهتر است شما استعفا بدهید که من این کار را انجام دادم اما استعفایم را به سازمان تربیت بدنی وقت ندادم چون شأن آنها را قبول نداشتم. من استعفایم را به حراست ارائه کردم. در آن مقطع، آقای فراهانی رئیس حراست سازمان تربیت بدنی بود که من استعفایم را به او دادم. البته استعفای مرا به فیفا ارسال کردند اما آنها نپذیرفتند. آنها گفته بودند که ما محمد دادگان را به عنوان رئیس قانونی فدراسیون فوتبال میشناسیم.
* شبیه اینگونه مسائل را در فدراسیونهای دیگر هم دیدهاید. مثلا میگویند برخی پشت پرده برای ماندن خودشان با فدراسیونهای جهانی لابی میکنند. آیا در آن زمان از طرف شما هم کسی با فیفا ارتباطی داشت که اطلاعات برکناری شما را به این نهاد بدهد؟
اصلا اما چون خبر برکناری من در رسانهها بازتاب داشت فیفا هم متوجه شده بود که من به خاطر استقلال فدراسیون فوتبال برکنار شدهام. قبل از جام جهانی به من گفتند که سهراب بختیاریزاده، علی دایی و یحیی گلمحمدی را از لیست تیم ملی خط بزنید که من هم مقاومت کردم و گفتم در حیطه وظایف شما نیست که درباره این مسائل صحبت کنید. اگر من حرف گوش میکردم و این بازیکنان را خط میزدم که دیگر رئیس فدراسیون نبودم. در شأن خودم نمیدیدم که چنین کاری کنم.
* اگر به سال ۲۰۰۶ برگردیم آیا آن بلیت VVIP جام جهانی معروف را به آقای علیآبادی میدهید؟
نه، باز هم این کار را نمیکردم چون آن بلیت حق ناصر نوآموز بود که باید در آن جایگاه بازی را تماشا میکرد. او دو دوره رئیس فدراسیون فوتبال بوده و حقش بود که در آن جایگاه بشیند و بازی ایران را ببیند.
* اگر شما رئیس سازمان تربیت بدنی بودید و آقای علیآبادی رئیس فدراسیون فوتبال و بلیت VVIP را به شما نمیدادند ناراحت میشدید؟
اگر با آن سابقه رئیس سازمان تربیت بدنی بودم، ناراحت نمیشدم اما اگر با این سابقه، رییس سازمان تربیت بدنی بودم ناراحت میشدم. یعنی اگر فوتبالیست بودم یا فرد ورزشی بودم که در سازمان تربیت بدنی فعالیت میکردم به خاطر این کار ناراحت میشدم. او هم در آن زمان در جایگاه بدی ننشست بلکه در جایگاه VIP نشسته بود و بازی را تماشا کرد. کسی هم نباید به خاطر این مسائل ناراحت شود.
* میخواهیم کمی درباره فوتبال این روزهای ایران صحبت کنیم. هشت سال علی کفاشیان و مهدی تاج ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده داشتند. ارزیابی شما از عملکرد ۸ ساله فدراسیون چیست؟
فدراسیون فوتبال در بخش فنی کارشان خوب بوده است اما در بخش انضباطی و اداری خیلی ضعیف کار کردند. اینکه بتوانند فدراسیون را بچرخانند و سیستم اداری درستی داشته باشند، ضعیف کار کردند. این موضوع در دوره ریاست آقای کفاشیان بیشتر بود. آنها دوست داشتند همه را کنار خود داشته باشند تا خودشان بمانند. یک کار که نیاز به شجاعت داشت را انجام ندادند. هر چه به آنها میگفتند جوابشان «چشم» بود چون میخواستند که بمانند اما در بخش فنی با اینکه جامی به دست نیاوردند اما خوب کار کردند. آنها در بخش اداری واقعا ضعیف کار میکردند که اجازه میدادند کیروش خارج از وظایفاش صحبت کند و تصمیمهایی داشته باشد. شما بروید و ببینید در دوره مدیریت من آیا اعضای یکی از کمیتهها اجازه مصاحبه کردن داشت؟ مگر چنین کاری شدنی است؟
* دلیل این همه پرونده در موضوع مسائل مالی در کمیته اخلاق چیست؟
بله مشکلاتی وجود دارد اما مراجع پیگیر کجا هستند. آیا آدم شک نمیکند؟ آخر این اتفاقات چه شد؟ گفتند پولی گم شده اما آخرش چه شد؟ اگر در این دوران من ریاست فدراسیون را بر عهده داشتم الان در دروازه شهر مرا دار میزدند. زمانی که از فدراسیون فوتبال رفتم همان آدمی که ورزشی نبود ۱۳ نفر را به فدراسیون فوتبال آورد تا حسابهای مالی را بررسی کند اما آخرش نوشتند یک ریال هم کم نیست اما الان چه کسی بررسی میکند؟ میگویند بردهاند و خوردهاند اما آخرش چه شد؟ همان کسانی که میخواهند این مسائل را پیگیری کنند پای خودشان هم گیر است.
* منظورتان مدیران فدراسیون فوتبال است؟
هر کسی و هر جایی را میگویم. تا به یک جایی میرسد سریع ارتباط را قطع میکنند. آیا شما درباره سرانجام این مسائل، خبری شنیدهاید؟
* مثلا در فینال جام حذفی که اتفاقاتی رخ داد و در نهایت همه کسانی که محروم شده بودند، بخشیده شدند.
آنها میخواستند یک نفر را قربانی کنند که نام او سعید فتاحی بود. کسی تقصیرها را گردن نگرفت. وزارت ورزش برای دبیرکل و اعضای فدراسیون تعیین تکلیف میکند اما حالا که فدراسیون دچار مشکل شده باید این فدراسیون پاسخگو باشد؟ شما ۱۰ مربی را نام میبرید که به فدراسیون فوتبال معرفی شدند تا سرمربی تیم ملی شوند. شما در چه جایگاهی هستید که برای تیم ملی سرمربی تعیین میکنید؟ جایگاه شما نظارت عالی است. به عنوان وزیر ورزش باید نظارت کنید.
برانکو برای اینکه به مرخصی برود باید نامه رسمی به همایون شاهرخی میداد تا او نامه را به کمیته تیمهای ملی ببرد و پس از نظر کمیته تیمهای ملی نامه نزد من میآمد تا نظر نهایی را بدهم. من هم وقتی میدیدم مثلا در نامه نوشته است از دهم تا پانزدهم میخواهم به مرخصی بروم اما اگر هم میخواستم موافقت کنم مینوشتم به جای دهم تا پانزدهم از سیزدهم برود و هجدهم بیاید. آن هم به خاطر اینکه حرف برانکو اجرایی نشود و حرف من باشد.
* البته اسامی مربیان را روابط عمومی وزارت ورزش مطرح کرد.
من میگویم مجموعه وزارت ورزش این اسامی را عنوان کرده است. چه کسی متولی وزارت ورزش است؟ وزیر ورزش است که متولی این وزارتخانه است.
* شما به تصمیمات و صحبتهای کارلوس کیروش اشاره کردید. اگر محمد دادگان الان رئیس فدراسیون فوتبال بود کیروش تا چه زمانی در فوتبال ایران مربیگری میکرد؟
الان هم ما مثل کیروش نداریم. همه جا هم مصاحبه کرده اما درباره این موضوع صحبت کردهام. کیروش فوتبال را میفهمید. قبل از اینکه کیروش از ایران برود با آقای تاج تلفنی صحبت کردم و گفتم کیروش را نگه دارید چون کار را بلد است. قراردادش تمام شده بود و بهتر بود قرارداد جدیدی میبستند و در آن چارچوبهایی را مشخص میکردند. مثلا میگفتند اگر خارج از مسائل فنی صحبت کند ۲۰ هزار دلار جریمه خواهد شد. چرا همان ابتدا اختیارات خارج از وظایفاش را به او دادند و بعد از هشت سال میخواستند این اختیارات را از او بگیرند.
* کیروش در فوتبال ایران دعواهای زیادی را ایجاد کرد. فکر میکنید در کجاها حق با سرمربی سابق تیم ملی بود؟
قراردادی که با کیروش منعقد شده بود خوب بسته نشده بود و چارچوبهایی برای این مربی تعیین نشده بود. اگر ۱۰۰ هزار دلار از قرارداد کیروش کم میکردند آیا باز هم به راحتی درباره هر چیزی مصاحبه میکرد؟ من میگویم قرارداد کیروش مناسب نبود اما او به درد فوتبال ایران میخورد. او به خاطر قراردادش حداکثر سوءاستفاده را کرد. وقتی کیروش هر کاری میکرد و هیچ چیزی به او نمیگفتند و فقط یک سال آخر میخواستند یقهاش را بگیرند که دیگر این کار شدنی نیست. از روز اول خودش رفته و کمپ برای اردو انتخاب کرده، تیم برای بازی دوستانه انتخاب کرده و بعد فاکتورها را برای فدراسیون آورده که پرداخت کنند. چه مدیریتی در فدراسیون فوتبال وجود داشت که کیروش میآمد و میگفت من میخواهم شما را ببینم پس فلان ساعت در فدراسیون فوتبال باشید. بعد هم به راحتی میرود و سوار هواپیما میشود و به کشورش میرود. در دوره ریاست من مگر برانکو میتوانست بعد از یک بازی ایران را ترک کند؟ او برای اینکه به مرخصی برود باید نامه رسمی به همایون شاهرخی میداد تا او نامه را به کمیته تیمهای ملی ببرد و پس از نظر کمیته تیمهای ملی نامه نزد من میآمد تا نظر نهایی را بدهم. من هم وقتی میدیدم مثلا در نامه نوشته است از دهم تا پانزدهم میخواهم به مرخصی بروم اگر هم میخواستم موافقت کنم مینوشتم به جای دهم تا پانزدهم از سیزدهم برود و هجدهم برگردد. آن هم به خاطر اینکه حرف برانکو اجرایی نشود و حرف من باشد. همه این مسائل را میتوانید از همایون شاهرخی بپرسید تا صحت و سقم آن را برایتان بگوید. وقتی مینوشتم فلان کار انجام شود هیچکس نمیتوانست غیر از آن انجام دهد. حال از فدارسیون فوتبال میپرسم شما در مقابل کیروش چه کاری انجام دادید و چگونه میخواستید جلوی او را بگیرید. کیروش از نظر فنی واقعا فوتبال را میفهمید اما مسائل و حاشیههایی وجود داشت.
* شما از مدیریتتان در فوتبال صحبت کردید اما قبول دارید سال ۲۰۰۶ برانکو نتوانست تیم ملی را در جام جهانی خوب مدیریت کند؟
وقتی قبل از جام جهانی میگفتند برانکو دیگر بعد از جام جهانی سرمربی تیم نیست آیا بازیکن به او احترام میگذارد؟ سازمان تربیت بدنی وقت گفته بود ما منتظر دو برد و یک مساوی هستیم. دیگر ما چه میتوانستیم بگوییم. این جوی بود که آن زمان درست کردند. البته بخشی هم رسانهها به آن دامن زدند. رسانهها میگفتند ما به مرحله بعد صعود میکنیم و رئیس سازمان تربیت بدنی هم اصلا نمیدانست ورزش چیست. بازیکنان میدانستند بعد از جام جهانی دیگر برانکو نیست به همین خاطر جو تیم بر هم ریخت. ما رئیس فدراسیون فوتبال بودیم اما رئیس سازمان تربیت بدنی مصاحبه میکرد و گفت ما دو برد و یک مساوی میخواهیم به دست بیاوریم.
* میخواهیم به باشگاه پرسپولیس برسیم. شما سالها برای این تیم بازی کردید. این باشگاه مدتی است که با مشکل مدیریت مواجه است و هر مدیری میآید صحبت از بدهیها و مشکلات قبلی میکند. ایراد کار در چیست؟
من درباره هر دو باشگاه صحبت میکنم. چند سال قبل با من تماس گرفتند و گفتند که مدیریت پرسپولیس را در اختیار بگیر. من گفتم باشگاه استقلال و پرسپولیس با یک بشکن اداره میشوند. پرسپولیس به غیر از ۲۲ بازیکن و یک سرپرست و مربی دیگر چه دارد؟ شما نمیتوانید ۳۰ نفر را مدیریت کنید؟ مگر پرسپولیس چند تیم ورزشی دارد؟ همان موقع به وزارت ورزش گفتم شما اول هیات مدیرعامل را انتخاب میکنید و بعد اعضای هیأت مدیره را معرفی کرده و از آنها میخواهید این مدیرعامل را معرفی کنند. هیچ کجای دنیا این گونه کار نمیکنند. همین مساله باعث شده بیثباتی در این باشگاهها رواج داشته باشد. در جایی که مدیرعامل توسط نهاد دیگری انتخاب میشود اصلا به دنبال این نمیروند که ببیند این مدیرعامل آیا تجربه کار دارد یا خیر. آیا تخصص و دانش لازم را دارد یا خیر. چون این مدیرعامل با شماست و جنبههای حراستی را داشته است باید مدیرعامل باشگاه بشود؟ بروید و ببینید هر کسی چگونه مدیرعامل پرسپولیس شده است. سردار رویانیان کار خودش را در نیروی انتظامی انجام میداد اما او را به عنوان مدیرعامل پرسپولیس انتخاب کردند و بدهی زیادی به بار آورد. همان زمانی که رویانیان قصد داشت مدیرعامل پرسپولیس شود من گفتم هم آبرویت را میگذاری و هم آرزویت بر باد خواهد رفت. همان موقع یکی از روزنامهها هم این جمله مرا تیتر یک خود کرد. بعد از کنارهگیری هم رویانیان آمد و گفت هر دو مطلبی که گفتید واقعا وجود داشت. کدام مدیر بر اساس معیارهای درست انتخاب شده است؟ باشد افراد سپاهی و نظامی را هم بیاورید اما از بین متخصصانشان انتخاب کنید.
* یعنی فکر میکنید مدیران شایسته طی سالهای اخیر برای استقلال و پرسپولیس انتخاب نشدهاند؟
اصلا مدیر شایستهای انتخاب نشده است. گاهی یک نفر مثل برانکو میآید که همه مشکلات را به دوش میکشد. اگر برانکو نمیآمد آیا پرسپولیس قهرمان میشد؟
* یعنی برای قهرمانیهای پرسپولیس نباید سهمی را برای مدیران باشگاه بگذاریم؟
مدیران سهم داشتند اما مدیریت جهانی میگوید فوتبال را ۱۰ بخش اداره میکند. مدیریت، مربیگری، بازیکن، تغذیه، بدنساز، روانشناس و خیلی از مسائل دیگر جزو این دسته هستند. این ۱۰ فاکتور را باید کنار هم بگذارید تا یک تیم موفق شود. من ۵۰ درصد موفقیت را به بازیکنان میدهم و ۲۵ درصد هم برای مدیریت باشگاه و مربی است. اما من درباره پرسپولیس میگویم برانکو در پرسپولیس همه این کارها را خودش میکرد. مدیرعامل به برانکو کمک کرد اما درصد کمی از موفقیت را در اختیار داشت. چه کسی بررسی کرد ببیند دقیقا در پرسپولیس مدیران چه نقشی داشتند؟ من درباره شخص صحبت نمیکنم بلکه کل سیستم را میگویم.
* الان برانکو از پرسپولیس کنار رفته است. آیا بدون او پرسپولیس میتواند دوباره قهرمان شود؟
آقای کالدرون که به جای برانکو آمده است مربی خوبی است اما من اعتقاد داشتم کسی که به درد پرسپولیس میخورد، برانکو بود. زمانی که میخواستند برانکو را بیاورند از من دربارهاش سوال کردند که من گفتم بهترین فرد برای پرسپولیس همین مربی است. در آن سالها آقای جعفر کاشانی از پرسپولیس با من برای حضور برانکو در ایران صحبت کرد که من نظرم را به او گفتم.
* فکر میکنید دلیل جدایی برانکو از پرسپولیس چه بود؟
فکر میکنم کاسهاش در ایران پر شده بود. او مطالباتش را دریافت نکرده بود و مشکلاتی وجود داشت. برخی هم مصاحبه کردند و گفتند که بهتر از برانکو را به ایران میآوریم اما واقعیت این است برانکو میدانست بیشتر از پرسپولیس به او در خارج از ایران پول میدهند. برانکو هر جایی که بیشتر به او پول بدهند، میرود. این گونه نیست که او بگوید من عاشق پرسپولیس هستم. او پول را دوست دارد و بعد پرسپولیس را دوست خواهد داشت. او آدم حرفهای است میگوید مثلا در یک کشور دیگری به من دو میلیون دلار میدهند، وقتی پیشنهاد خوبی داشته باشد به آنجا میرود. برانکو قصد داشت از ایران برود اما سوال اینجاست که مدیریت باشگاه در آن زمان چه پیشنهاداتی به او داد که او را مجاب کند در پرسپولیس بماند. مثلا بهتر نبود بگویند قراردادت یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلار بود و ما آن را به یک میلیون و ۶۰۰ هزار دلار تبدیل میکنیم؟ بالاخره باید او را راضی میکردند. برانکو به غیر از مربیگری برای پرسپولیس مدیریت هم کرد و گاهی هم بازیکنان خاطی را به راحتی از تیم کنار گذاشت.
* طی سالهای اخیر بازیکنان خارجی زیادی که بعضا بیکیفیت بودهاند به فوتبال ایران آمدند. خیلی از آنها هم در استقلال و پرسپولیس حضور داشتند و دلارهای زیادی را گرفتند و بی هیچ ثمری رفتند. فکر می کنید مشکل کار کجاست که بازیکنان بیکیفیت خارجی به راحتی به فوتبال ایران میآیند؟
بخش زیادی از مشکلات به خاطر مدیریت است. وقتی مدیری را به کار میگیرید که اصلا نمیداند قرارداد چیست چگونه انتظار دارید او جلوی این کارها را بگیرد.
* آیا فساد در حضور بازیکنان خارجی بیکیفیت نقش دارد؟
فساد هست چون پول وجود دارد. البته مدیرانی هم هستند که اصلا نوع قرارداد بستن را بلد نیستند. در بیشتر باشگاهها چنین وضعیتی وجود دارد. یک تیم بزرگ شهرستانی چهار بازیکن خارجی آورده بود که جمعا چهار بازی انجام ندادند اما پولشان را گرفتند و رفتند. پول چه کسی را به اینها دادید؟ تا دلال وجود نداشته باشد آیا این بازیکنان میتوانند به ایران بیایند. رقم بازیکنان خارجی را هم دلال تعیین میکند. یکی از بازیکنان خارجی زمانی که داشت از ایران میرفت گفت نمیدانستم باشگاه آن قدر برای من پول پرداخت کرده است چون من کمتر از اینها دریافتی داشتهام. متأسفانه برخی روزنامهنگاران به مدیران باشگاهها بازیکنان خارجی معرفی میکنند و مدیر هم میگوید چقدر خوب اگر این بازیکن را بیاوریم هر روز تیتر روزنامههاست. یک تیم لیگ برتری را میشناسم که مربیاش بازیکن بیست و سوم لیستش را اصلا نمیشناخت و نمیدانست چنین بازیکنی وجود دارد اما پول به او پرداخت شده بود. بعدها مدیر آن باشگاه را بازداشت کردند و او گفت من این گونه پول میگرفتم تا هر زمانی که خواستم به بازیکنان از این منبع پاداش بدهم. آیا تا به حال بازیکنان خارجی که به پرسپولیس آمدهاند در حد این تیم بودهاند؟ چه کسی اینها را به پرسپولیس آورده است. مدیریت در این زمینه مقصر است. اصلا این مدیران میدانند یک قرارداد چه بندهایی دارد؟
ویدیویی از گزیده اظهارات محمد دادگان را در اینجا ببنید.
انتهای پیام