امروزه دیگر از آن تعابیر خبری نیست و هستند دختران و پسرانی که پا به دهه سوم زندگی هم گذاشتهاند اما هنوز خود را آماده ازدواج و داشتن زندگی مشترک نمیدانند.
آمار میگوید حدود ۱۳ میلیون جوان مجرد ایرانی در کشور سن ازدواج را رد کردهاند. این رقم شامل دختران بالای ۲۲ سال و پسران بالای ۲۷ سال است که هنوز تجرد را تجربه میکنند.
سنت الهیِ ازدواج تکلیف اساسی و یکی از مراحل وجودی هر انسان است که اگر محقق نشود، مانع حرکت صحیح و طبیعی او خواهد شد. در این میان بالا رفتن سن ازدواج نیز مسیر رشد و تعالی انسان را مختل و او را از ثمرات یک زندگی رضایتبخش، ایمن، سالم و توام با شادکامی و بهزیستی محروم میکند.
اما عوامل ازدواج دیرهنگام بسیار وسیع و گسترده است که از مشکلات اقتصادی و عدم توانایی در امرار معاش گرفته تا سختگیری خانوادهها، شکست عشقی، ترس از شکست در انتخاب و دهها مقوله دیگر را شامل میشود.
فاطمه ۴۵ ساله یکی دو سالی میشود که پس از فوت مادرش، در آپارتمان کوچک خود زندگی میکند. او میگوید: ۲۸ سال پیش به همراه مادرم در واحدی جداگانه در یک ساختمان با خانواده برادرم زندگی میکردیم. در آن زمان مادرم توانایی راه رفتن را برای همیشه از دست داده بود و چون همه خواهرها و برادرهایم مستقل و درگیر زندگی خودشان بودند، تصمیم گرفتم بمانم و از مادرم پرستاری کنم. در آن سالها خواستگاران زیادی داشتم اما علیرغم پند و نصیحت دیگران و شماتت خانواده، نمیپذیرفتم. امروز، اگرچه همه به من لطف دارند اما «خاله جان» و «عمه عزیزم» خطاب کردنم هم نمیتواند غم محرومیت مادر شدن را در من تقلیل دهد.
کوروش ۳۴ ساله که سالهاست دور از خانواده در شهر زندگی میکند، «شکست عشقی» را عامل اصلی تجردش میداند و میگوید: در دوران دانشجویی عاشق دختر همولایتیِ همکلاسیام شدم و به سختی توانستم دل او را به دست بیاورم. اما در طی چندین نوبت خواستگاری با مخالفت پدرش مواجه شدم که نداشتن شغل و پول را بهانه میکرد. تا اینکه خواستگار پولداری برای آن دختر پیدا شد و او هم به اجبار پدرش، تن به آن ازدواج داد. سالهاست قید ازدواج را زدهام و فقط به پول فکر میکنم، چیزی که اگر در آن زمان داشتم، تلخی آن شکست را هم متحمل نمیشدم.
حسین پسر مجرد دیگری است که دیروز جوان برومندی بود و امروز در ۴۷ سالگی محاسن سفید کرده علیرغم نداشتن مشکلات اقتصادی هرگز «موفق» نشده ازدواج کند، میگوید: زمانی که به ازدواج فکر میکردم دخترهای زیادی را دیدم و خواستگاری زیاد رفتم اما فرد مورد نظرم پیدا نمیشد. جوان کمالجو و خودخواهی بودم و از سوی دیگر از شکست در ازدواج به شدت واهمه داشتم. سالها از پی هم آمدند و رفتند و این حساسیت مفرط مرا از تصمیم برای انتخاب بازداشت.
فرشته نیز ۳۲ سال دارد و معتقد است «همه» فرصتهای خوب را برای داشتن یک زندگی مشترکِ خوب و شاد از دست داده است. او میگوید: زمانی که آمادگی کامل را برای ازدواج داشتم، پدر و مادرم به بهانه اینکه این یا آن خواستگار لیاقت دختر ما را ندارد همه موقعیتهای خوب را از من گرفتند اما هیچگاه حیا اجازه اعتراض را به من نداد. اکنون دیگر موقعیت خوبی برای ازدواج ندارم و خواستگارهایم یا همسرشان را از دست دادهاند یا پا به سن گذاشتهاند.
پروین فرجزاده، دکترای روانشناسی و مدرس دانشگاه فرهنگیان چهارمحال و بختیاری در گفتوگو با ایسنا -منطقه چهارمحال و بختیاری- با اشاره به پیچیدگیهای حاکم بر زندگی و جوامع امروز، اظهار کرد: همین پیچیدگیها فاصله زمانی میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی-اقتصادی و نیز طولِ دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی را افزایش داده است که پیامد آن ازدواج دیرهنگام یا تجرد قطعی است.
وی سه عامل مهم را در بروز ازدواج دیرهنگام برشمرد و گفت: عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از جمله عناصر مؤثر در ازدواج دیرهنگام جوانان هستند که در هر مقطع زمانی و به تناسب شرایط جامعه، با شدت و ضعف تأثیر خود را اعمال کرده و میکنند.
فرجزاده با اشاره به اینکه انسان موجودی اجتماعی است و با اجتماع زاده میشود زندگی میکند و در اجتماع میمیرد، تصریح کرد: نیاز به زندگی اجتماعی یکی از عوامل مهم و مؤثر در زندگی هر فرد و از جمله در ازدواج اوست.
وی با نام بردن از زیرشاخههای عوامل اجتماعی، تأکید کرد: افزایش حجم آسیبهای اجتماعی و خانوادگی یکی از عوامل بازدارنده ازدواج است چرا که جوان با مشاهده آسیبهای ناشی از بیبند و باری، همسرآزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و ... نه تنها نمیتواند به ازدواج به عنوان عامل خوشبختی و آرامش نگاه کند بلکه آنرا مانعی برای خوشبختی مییابد.
فرجزاده دومین زیرشاخه از عوامل اجتماعی را طولانی شدن تحصیلات دانشگاهی و کسب مهارتهای شغلی خواند و بیان کرد: طبق آمار ۴۴ درصد جمعیت ورودی به دانشگاه را پسران و ۵۶ درصد را دختران تشکیل میدهند و باید دانست که هم هدف تحصیل از دیدگاه پسران و دختران و هم تأثیر تحصیلات بر ازدواج آنان، کاملاً متفاوت است.
این روانشناس در استان تأکید کرد: پژوهشها نشان میدهد سطح رضایت از زندگی در دخترانی که تحصیلات عالی را ادامه میدهند، پایین است چرا که این افراد هویت فردی و اجتماعی خود را وابسته به موقعیت تحصیلی و شغلی همسرانشان میدانند که باید بالاتر باشد و معمولاً به سختی به ازدواج با مردان با تحصیلاتِ پایینتر از خودشان راضی میشوند.
فرجزاده با اشاره به آمار جمعیت ورودی به دانشگاهها، تصریح کرد: درصد مردان تحصیلکرده با مدارک و شغلهای سطح بالا به مراتب کمتر از زنان است و از آنجا که دختران ترجیح میدهند با مردی همسطح یا بالاتر از سطح خود ازدواج کنند، شاهد آمار بالای ازدواج دیرهنگام در دختران تحصیلکرده هستیم.
وی تحصیلات و شغل مناسب را عامل بازدارنده ازدواج برای دختر و عامل تشویقکننده ازدواج برای پسر دانست و افزود: یکی از اهداف مهم ازدواج دختر تأمین نیاز مالی و معاش است حال اگر دختر استقلال شغلی و مالی داشته و از وابستگی اقتصادی بینیاز باشد، این احتمال وجود دارد که از ازدواج، که از دیدگاه بسیاری از دختران عامل سلب آزادی و رضایت است، سر باز بزند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به تأثیر دیگر تحصیلات بر ازدواج دیرهنگام، گفت: نظرسنجیها حاکی از آنند که بسیاری از دختران تحصیلات را عامل ازدواج موفق میدانند و معتقدند که افزایش سطح تحصیلات، موقعیتهای ازدواج بهتری نصیبشان میکند از اینرو در ازدواج تعلل و آنرا به سالهای بعد موکول میکنند.
وی با اشاره به مهاجرت و مرگ و میر به عنوان عوامل اجتماعی مؤثر بر ازدواج، بیان کرد: نسبت تولید جنین پسر به دختر ۱۱۶ به ۱۰۰ است و با توجه به آسیبپذیری پسر در مواجهه با بیماریها و خطرات این نسبت تا رسیدنشان به سن ازدواج ۱۰۴ به ۱۰۰ میشود که توازن جمعیتی نرمال است.
فرجزاده ادامه داد: گاه حوادث و اتفاقات ناخواسته سبب به هم خوردن این توازن جمعیتی میشود و نتیجه آن، ازدواج دیرهنگام یا تجرد قطعی جوانان است که مهاجرت از روستا به شهر و به هم خوردن توازن جمعیتی دختران و پسران روستا، یکی از این اتفاقات است.
وی در ادامه هزینههای تحمیلی بر خانوادهها را به ویژه در شرایط دشوار اقتصادی موجود، بسیار گسترده ارزیابی کرد و افزود: قطعاً سطح پایینِ درآمد خانواده، جوان آماده ازدواج را در تأمین مسکن و معاش و یا جهیزیه دچار مشکل و امکان ازدواج بههنگام را از او سلب میکند.
مدرس دانشگاه فرهنگیان استان تصریح کرد: پژوهشها نشان میدهد نسبت مستقیمی میان ارتقای وضعیت اجتماعی-اقتصادی جامعه و افزایش آمار ازدواج جوانان وجود دارد.
فرجزاده تدین را یکی از عوامل فرهنگی مهم در ازدواج به هنگام خواند و تصریح کرد: بر اساس آموزههای دین، ازدواج سنتی الهی است که کمال و آرامش زن و مرد را به دنبال دارد اما این کارکرد مهم امروزه با رسوخ فرهنگ غرب، به چالش کشیده شده است.
وی فرهنگ و تفکر غربی را عامل مخدوش شدن ارزشهای معنوی خواند و تأکید کرد: در جامعهای که ارزشهای مادی حکمفرما باشد ازدواج به عنوان فضیلت الهی جایگاه و اولویت خود را از دست میدهد چرا که افراد هم و غمی جز به دست آوردن زر و زینت ندارند که متأسفانه امروزه کمابیش شاهد گسترش این وضعیت در جامعه هستیم.
فرجزاده نفوذ فرهنگ آزادی جنسی غرب را عامل مهم دیگری دانست و بیان کرد: اگر این فرهنگ در جامعه جا باز کند، انگیزه جنسی که پیش از این انگیزه مهم افراد برای ازدواج بود، رنگ میبازد چرا که جوان بدون پذیرش مسئولیت، تعهدات و هزینههای مترتب بر ازدواج، میتواند به لذتهای جنسی دست یابد.
وی افزایش پدیده «ازدواج سفید» را مولود همین تفکر غربی دانست و اضافه کرد: امروزه شاهد گسترش روابط آزاد دختر و پسر خارج از چارچوب قانون و شرع هستیم که با عنوان «همباشی» نیز شناخته میشود و تبعات وخیمی چون افسردگی، سقط جنین، از بین رفتن نشاط و سرزندگی جوانان برای داشتن زندگی مشترک سالم، ناباروری و ... به دنبال دارد.
فرجزاده آرمانگرایی جوانان را از دیگر تبعات نفوذ فرهنگ غرب در جامعه برشمرد و تأکید کرد: باید گفت که ناپختگی جوان هیچ تناسبی با پیچیدگیهای زندگی امروز ندارد و بدتر آنکه به چارچوبهای زندگی سنتی والدین خود اعتماد و اعتنا نمیکند.
وی خاطرنشان کرد: این جوانان بیتجربه به جای داشتن یک زندگی واقعگرا اسیر تخیلات آرمانی میشوند یعنی یا منتظر همسر آرمانی خود میمانند و یا از روی احساسات تن به ازدواجی میدهند که جز شکست و سرخوردگی راه به جایی نمیبرد.
گزارش از: خدیجه نادریبِنی