به گزارش ایسنا، برگههای حسابرسی شرکت، بر روی میز ناهارخوری پخش است و پدر لابلای برگهها گم شده است، مادر هم غرق طرح سوالات امتحانی دانشجویان خود است و کودکان در کوچه با هممحلهای همقد و قوارهشان سر به هوا، پا بر زمین به خوشی و بازی مشغول هستند.
شب، وقت شام، کسالت و خستگی پدر و مادر و دعوت به سکوت، کودک را از پرسش سوالهای تکراریاش منصرف میکند. کودک چند لحظه بعد، تنش سر میز شام را فراموش میکند، اما پدر و مادر با نتیجه همین تنش و فکر وظایف فردا، شب را صبح میکنند.
"صبح روز بعد، روز از نو، روزی از نو"؛ دنیای سفید و خاکستری پدر و مادر، دنیای رنگی و بی دغدغه کودک را قدری کدر میکند.
عزیزالله تاجیک اسماعیلی "تفریح" را اصطلاحا اوقاتی که افراد بدون الزام بیرونی و تنها با اختیار و خواست خود به صرف زمان میپردازند تعریف کرده و به خبرنگار ایسنا میگوید: زمانی که شما از قبل به کاری اختصاص ندادهاید یا زمان خود را نفروختهاید، اوقات تفریحتان محسوب میشود. لغت تفریح یعنی حالت شادی و انبساط خاطر، اوقاتی که فرح بخش یا شادیآور است، بنابراین تفریح معمولا با اوقات فراغت هم معنی میشود؛ اوقاتی که آدمی فارغ از کار یا وظیفه، به گذران زمان مشغول است.
به گفته این عضو هیئت علمی گروه مشاوره دانشگاه خوارزمی، ضرورت تفریح باید برای افراد در مقایسه با کار و فعالیتهایی که حکم شغل یا وظیفه دارند، در نظر گرفته شود.
وی ادامه میدهد: کار برای آدمی ابزاری است تا از این طریق به هدف برسد؛ برای مثال شغلی انتخاب میشود تا در مقابل، حقوق یا امتیازی دریافت و از این امتیاز برای مواقع دلخواه هزینه شود؛ شما کار میکنید، پول دریافت میکنید و لباس خریداری میکنید، در رستوران غذا میخورید و یا به نوعی پول خود را صرف تفریحات دیگر میکنید.
تاجیکاسماعیلی میگوید: شغل افراد، ممکن است تفریح به حساب نیاید، اما چه بخواهند از شغل لذت ببرند یا نه، باید وظیفهای را انجام دهند. از نظر روانشناختی، اگر فردی به کاری وادار شود و با کراهت به آن مشغول باشد، خودبخود مشکلات روحی و شخصیتی ایجاد میشود، کما اینکه، در تعالیم دینی هم وجود دارد که اگر خود را با کراهت به کاری مشغول کنیم، دل حالت مردگی پیدا میکند.
نویسنده کتاب اصلاحات، پژوهش و تربیت دینی معتقد است که بخشی از اشتیاق و علاقه به کار، به تیپ شخصیتی افراد باز میگردد، اما در هرحال کار باید به عنوان وظیفه انجام شود، در مقابل اوقات فراغت در اختیار خود فرد است و میتواند بخشهایی از نیازهای روانی و وجودی که ممکن است با کار تامین نشود و یا فرصتش پیش نیاید، در اقات فراغت تامین می شود.
وی ادامه میدهد: شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور، به گونهای است که فشار روزمره بر روحیه افراد به مقدار زیادی احساس میشود و جامعه در حال حاضر شرایط پر استرسی را میگذراند؛ در شرایط استرسی، مقاومت اجتماعی زیاد است؛ پس خستگی اجتماعی نیز بیشتر حس میشود.
نویسنده کتاب “آموزش و پرورش؛ جامعه مدنی، حقوق و تربیت شهروندی” اضافه میکند: بعلاوه وقتی افراد وقت ندارند برای تفریح خود سرمایهگذاری کنند، فشارهای روانی مضاعف و بیشتر حس میشود. مباحث اجتماعی و اقتصادی، عامل موثری است و در شرایط کنونی، یک چالش اجتماعی کشور، همین مسئله است؛ افراد باید بیشتر کار کنند و همچنین کاری را به خاطر شرایط اقتصادی اجبارا انجام دهند.
وی تاکید میکند: وقتی کاری با کراهت و یا با درآمد نامناسب انجام میشود، فرد متحمل فشار روانی بیشتری میشود و نیاز تفریح ضرورت بیشتری پیدا میکند، زمانی که این نیاز برآورده نمیشود، مشکلات فردی، روحی و روانی هم افزایش پیدا میکند و به سطوح کلانتر میرسد.
تاجیکاسماعیلی میگوید: وقتی تفریح و سرگرمی میخواهیم، بیشک امکانات هم باید در نظر گرفته شود؛ فردی ممکن است یک سفر لوکس ترتیب دهد و به یک کشور یا شهر و هتل آن چنانی برود، اما شخص دیگری پول و وقت و مجموع شرایط کافی را برای اقدام به سفر نداشته باشد.
این روانشناس ادامه میدهد: بنابر چیزی که گفته شد، این افراد کم بضاعتتر، سرگرمیهای مقرون به صرفهتر و در دسترس خانه خود را انتخاب میکنند؛ مثلا در پارکی که مجاو منزل است وقت میگذرانند و یکی از فعالیتیهایی که در خانه بدون هزینه انجام میشود و افراد خانه وسیله ایجاد این سرگرمی را هرکدام برای خود دارند، تلفن همراه است.
مولف کتب پژوهشی و تربیتی در بحث کودکان و نوجوانان اعتقاد دارد که فضای مجازی، جنبه سرگرمی و تفریح دارد، اما یک تفریح نامطلوب برآورده میشود و میتواند ایجاد اعتیاد کند و به ناسالم بودن سوق پیدا کند.
وی ادامه میدهد: همچنین ممکن است فردی با انجام یک کار خلاقانه، مثل ایجاد اثر هنری، تفریح کند یا فرد دیگری با تماشای تلویزیون اوقات فراغت بگذراند؛ اگر تفریح و اوقات فراغت منجر به نتیجهای باشد که با نیازهای ذاتی و سرشتی انسانی سازگار است "تفریح مفید" تلقی میشود.
تاجیکاسماعیلی "تفریح ناسالم" را با ذکر مثالی، اینگونه معرفی میکند: فردی که اوقات فراغتش نشستن در خانه و تلویزیون دیدن، چک کردن تلفن همراه و گشتن در فضای مجازی است، هیچ کار مثبتی انجام نمیدهد و ممکن است به مرور حتی میزان لذتش از این تفریحات انفعالی و کسل کننده، کم شود.
آخر هفته است و پدر و مادر جز خوابیدن تا ظهر، چک کردن تلفن همراه، دیدن سریالهای پخش شده در طول هفته که از دست دادهاند و مقداری جنگیدن با یکدیگر کار دیگری برای انجام دادن ندارند.
کودک به کوچه میرود و با توپ کهنه و رنگ پریدهاش که تنها دارایی او برای تفریح است، ذخیرهنشین زمین خالی بر روی جدول کنار کوچه می نشیند و به تجربهای که پسر همسایه، در کنار خانوادهاش در سفرشان به شیراز در خاطراتش ثبت میکند میاندیشد.
تفاوت دنیای کودکانه با دنیای بزرگانه، به ظاهر در سرخوشی و بیمسئولیتی کودکان است. خروجیهای این دو دنیا، یک فرشته خوشحال و یک هیولای عصبی است که باهم همزیستی دارند و همواره هیولا رفتار غالب دارد و فرشته را آزرده یا او را آماده هیولا شدن میکند. آدم بزرگها و کودکان، هردو به تفریح احتیاج دارند.
انتهای پیام